تحلیل بین بازاری چیست؟

اندیکاتور RSI عددی بالاتر از عدد 70 را در بازه خود به نمایش گذاشته است. این عدد می تواند به شما بیان کند که بازار در شرایط اشباع خرید (Overbought) قرار دارد. با همین منطق، وقتی که این اندیکاتور عدد زیر 30 را به نمایش می گذارد، به شما می گوید که شرایط بازار در حالت اشباع فروش (Oversold) است. این اطلاعات به شما برای یافتن نقاط ورود و خروج احتمالی کمک شایانی میکند.
01. مفاهیم پایه بازارهای مالی
ISO کدها (نمادها) در بازار های جهانی به چه معناست؟
«گاو» و «خرس» در بازارهای مالی نماد چه چیزی می باشند؟
آربیتراژ چیست؟
استاندارد طلا (Gold Standard) چیست؟
اسپرد (Spread) و قیمت خرید و فروش (Bid & Ask) به چه معناست؟
اعتبار انباری (Warehouse Financing) چیست؟
انواع قراردادها در بازارهای جهانی کدامند؟
اوراق بهادار ترکیبی و ممتاز واچو ویا (Wachovia Hybrid and Preferred Securities) چیست؟
اوراق رهنی (Securitized loans) چیست؟
اوراق قرضه بدون کوپن (Zero-coupon Bond) چیست؟
اوراق قرضه بدون کوپن قابل تبدیل (Zero-Coupon Convertible Bonds) چیست؟
اوراق قرضه دولتی مصون از تورم (Treasury Inflation Protected Securities) چیست؟
اوراق قرضه زد (Z-bond) چیست؟
اوراق قرضه یانکی (Yankee Bonds) به چه معناست؟
اکوئیتی (Equity) چیست؟
بازار خرسی و بازار گاوی (Bull market – Bear market) چیست؟
بازار سهام Stock چیست؟
بازار مالی یا بازار سرمایه (Financial Market) چیست؟
بازار های بورس بین المللی چگونه شکل گرفتند؟
بازار پول (Money market) چیست؟
بازارهای سرمایه (Capital markets) و انواع آن کدامند؟
بازارهای مالی (Financial Markets) چه هستند؟
بالانس یا تراز حساب (Balance) چیست؟
بدون کوپن قابل تبدیل (Zero-Coupon Convertible) چیست؟
برگه زرد (Yellow sheet) چیست؟
بورس اوراق بهادار (Bond Market) چیست؟
بورس های مبادلات ارزی (Foreign Exchange) چیست؟
بورس های کالایی (Commodity) چیست؟
بورس چیست؟
تامین مالی دوره الف (Round Financing) چیست؟
تامین مالی دوره تسویه (Wash-out Round) به معناثی چیست؟
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) به چه معناست؟
تحلیل تکنیکال و فاندامنتال (Technical & Fundamental Analysis) به چه معناست؟
تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) به چه معناست؟
تولید ناخالص ملی (GDP) چیست؟
در محدوده صفر (Zero-Bound) چیست؟
دستور (Market Orders) چیست؟
دستور (Pending Order) چیست؟
دستورات اصلی در بازارهای مالی جهان کدامند؟
دستورات تیک پرافیت Take Profit و استاپ لاس Stop Loss چه کارکردی دارند؟
دفتر کنترل داراییهای خارجی (Office of Foreign Asset Control) چیست؟
دیوار نگرانی (Wall of Worry) به چه معناست؟
روش زارابا (Zaraba method) چیست؟
سطح مارجین (Margin Level) چیست؟
سهم زد (Z-share) به معنای چیست؟
سهم وای (Y-share) به معنای چیست؟
سود و زیان در بازارهای جهانی چگونه محاسبه می شود؟
سیاست های مالی (Fiscal policy) چه هستند؟
سیاست های پولی (Monetary policy) به چه معناست؟
شاخص دلار یا دلار ایندکس (USDX, DXY) چیست؟
شاخص دوره زندگی زکس (Zacks lifecycle Index) چیست؟
شاخص های اقتصادی چه هستند؟
شاخص های بازار کار (Labour Market) کدامند؟
شاخص های قیمتی مواد خام (Commodity price index) چیست؟
شاخص های مسکن (Housing) چه هستند؟
شاخص های مصرف کننده (Consumer) چه هستند؟
شاخص های کسب و کار (Business) کدامند؟
شاخصهای قیمتی (Prices) کدامند؟
صندوق امانی (Wasting Trust) چیست؟
صندوق سرمایهگذاری مشترک (Mutual Fund) چیست؟
فارکس (Forex) چیست؟
فرشته سرمایه گذار (Angel investor) چیست؟
قرارداد آتی – فیوچر (Future) چیست؟
قرارداد اختیار معامله – آپشن (Option) چیست؟
قرارداد سلف – فوروارد (Forward) چیست؟
قرارداد لحظه ای – اسپات (Spot) چیست؟
لات (Lot) واحد اندازه گیری حجم معاملات چیست؟
لغو توسط معامله گر (Cancelled By the Dealer) به چه معناست؟
لوریج (Leverage) یا اهرم افزایش سرمایه به چه معناست؟
لوریج یا اهرم (Leverage) چیست؟
مارجین آزاد (Free margin) چیست؟
مارجین یا حاشیه (Margin) چیست؟
مفهوم جفت ارز (Currency Pairs) در بازار های جهانی به چه معناست؟
نرخ بهره شبانه (سواپ – Swap) چیست ؟ و چگونه محاسبه می شود؟
نظام مالیاتی (Taxes) چیست؟
واحد سنجش تغییرات جفت ارزها (PIPs, Points) به چه معناست؟
وارانت (Warrant) چیست؟
وال استریت (Wall Street) چیست؟
ویژگی های مثبت یا امتیازات بورس های جهانی چیست؟
چرا تحولات و بررسی شاخص های اقتصادی امریکا مهم است؟
چند نوع بازار در سطح جهانی وجود دارد؟
چند نوع روش برای تحلیل و پیش بینی بازارها وجود دارد؟
چگونه بالانس، اکوئیتی، مارجین و مارجین لول را محاسبه کنیم؟
کمیسیون ارز و اوراق بهادار (Securities & Exchange Commission) چیست؟
هر گونه کپی برداری از محتوا، تولیدات، شکل و سایر اجزای سایت صرفا با موافقت مکتوب مجاز می باشد
بهترین بازار برای سرمایهگذاری کدام است؟
پرسودترین بازار در ایران برای سرمایهگذاری در سال ۱۴۰۱ به عوامل متفاوتی بستگی دارد. نرخ دلار در سال آینده همپای تورم ۳۵درصدی حرکت خواهد کرد و سرمایهگذاری کوتاهمدت در بازارهای طلا، خودرو و ارزهای دیجیتال هم میتواند سودآور باشد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، بازار طلا، دلار، مسکن، خودرو، سکه و ارزهای دیجیتال در کنار بازار سرمایه ازجمله جذابترین بخشهایی است که سرمایهگذاران ایرانی توجه ویژهای به آن دارند.
البته روند مذاکرات «برجام» بر همه این بازارها تأثیرگذار بوده و در کوتاهمدت هر یک از آنها را دستخوش تغییراتی کرده است. به عنوان نمونه، نرخ ارز برخلاف سالهای گذشته به ویژه روزهای پیش از کرونا که بسیاری برای تهیه ارز به این بازار مراجعه میکردند، اینگونه نیست و چهبسا دارندگان ارز خانگی برای ممانعت از کاهش بیشتر قیمت آن، فروشنده این کالا شدهاند.
با وجود عبور دلار از قیمت ۳۰ هزار تومان در یک مقطع زمانی، با ادامه مذاکرات برجام و خروجی مثبت آن در سراشیبی قرار گرفت و پلهپله نزول کرد؛ آنطورکه نرخ هر دلار آمریکا هماکنون در کانال ۲۶ هزار تومان قرار گرفته است.
در بخش طلا و سکه، هرگاه در دنیا بحرانی به وجود میآید، سرمایهگذاران به سمت کالای باارزشی مثل طلا میروند و با وجود بحران اوکراین و روسیه، انتظار نوسان صعودی قیمت طلا در حیطه بینالمللی وجود دارد؛ اما در داخل چون انتظار نتیجه برجام برای سرمایهگذاران وجود دارد، طلا و سکه با روند قیمتی تقریباً آرامی در حال حرکت است.
در همین زمینه و برای پیشبینی وضعیت بازارهای مالی در سال ۱۴۰۱، گفتوگویی با علی حیدری، کارشناس بازارهای مالی داشتیم که شرح آن را در زیر میخوانید:
پیشبینی شما از قیمت دلار در سال آینده چیست؟
به دلیل ابهامات و شایعات مربوط به برجام و چگونگی اعمال توافقها، دلار در حالت انتظار زمانی به سر میبرد؛ هرچند از شب عید، برای پیشخور کردن تورم سال آینده آماده میشود. به زبان ساده، دلار از آغاز سال جدید برای حرکت صعودی با شیب ملایم مهیا میشود. از شواهد بودجه ۱۴۰۱ و چگونگی روابط بینالمللی میتوان گفت که دلار نیز مانند سایر کالاها با احتمال بسیار قوی، تحت تأثیر تورم خواهد بود. در حالت خوشبینانه میتوان تورم پایه سال ۱۴۰۱ را ۳۵ درصد در نظر گرفت؛ اما اگر همین رفتار اقتصادی دولت ادامه داشته باشد، دلار هم مانند سایر کالاها میتواند تورم تا ۵۰ درصد را تجربه کند. با توجه به اینکه دلار در ایران به عنوان شاخص مهمی در اقتصاد محسوب میشود، این احتمال وجود دارد که دولت طی سالهای آینده از شیوههای قدیمی همچون تزریق پول و ساختار دستوری و پلیسی برای پایین نگه داشتن قیمت دلار استفاده کند که در سالهای پس از آن، نتایج منفی خواهد داشت.
بازار سکه و طلا در سال ۱۴۰۱ چگونه خواهد بود؟
سکه و طلا در سال آینده، رونق نسبی را تجربه خواهد کرد؛ هرچند همپایه دلار نمیتواند سودآور باشد، اما به عنوان کالای ذخیرهای تا پایان سال میتواند سودآور و خوشایند باشد. طلا روند صعودی آرام با شیب ملایم خواهد داشت. رشد طلا به اندازه تورم نخواهد بود؛ اما برخی مواقع به دلیل تحولات برجام و شایعات آن، ممکن است کاهشهای لحظهای داشته باشد.
خرید سکه و طلای آب شده با این نیت که به قیمت خوب خریداری شود و با قیمت خوب به فروش برسد، بازار خوبی برای سرمایهگذاری است. طلا هم تحلیل بین بازاری چیست؟ مانند دلار در انتظار برجام است.
در سال ۲۰۲۲ انس جهانی طلا درمجموع شیب نزولی کندی خواهد داشت. به عبارتی، روند انس جهانی در بیشتر مواقع خنثی یا با شیب نزولی خواهد بود. به دلیل وقوع جنگ احتمالی و بحرانهایی همچون گسترش آمار فوتیهای ناشی از کرونا در برخی مواقع روند انس جهانی طلا صعودی خواهد شد؛ اما روند کلی آن نزولی است. میانگین ارزش واقعی انس جهانی در سال ۲۰۲۲ قیمت هزار و ۷۲۰ دلار خواهد بود.
قیمت نفت در سال پیش رو به چه میزان خواهد رسید؟
افزایش یا کاهش قیمت نفت برای اقتصاد ایران، نتیجهای جز تورم نخواهد داشت. در اقتصاد بینالمللی به طور میانگین قیمت نفت بین ۷۴ تا ۸۰ دلار خواهد بود. البته این محدوده قیمتی را بدون در نظر گرفتن بحران ناشی از جنگ روسیه و اوکراین، میتوان متصور شد و کاهش قیمت نفت به شکل لحظهای پس از توافقات روسیه و اوکراین یا پایان جنگ این دو کشور ضربههای شدید اقتصادی به دنبال خواهد داشت.
بازار ارزهای دیجیتال را چگونه ارزیابی میکنید؟
لازم است افراد برای ورود به این بازار، حتماً مطالعه کامل انجام دهند. برخی از این ارزها پشتوانه ندارد یا میزان تولید نامحدودی دارد و صرفاً برای سرگرمی ایجاد شده است. این دسته از ارزهای دیجیتال، ارزش سرمایهگذاری ندارد؛ اما ارزهایی که از جایگاه ثابت شدهای برخوردار است، ارزش سرمایهگذاری دارد که از جمله آن میتوان به بیتکوین اشاره کرد.
بیتکوین برای سفتهبازی و خرید و فروش مناسب است. سرمایهگذاری بلندمدت در ارزهای دیجیتال توصیه نمیشود. ارزهای دیجیتال در ۲۰۲۲ در مجموع حرکت نزولی خواهد داشت؛ زیرا در حالی که اقتصاد جهانی در این سال رشد میکند، ارزهای دیجیتال در سبد سرمایهگذاری نقش کمتری خواهد داشت. البته در بحرانهای لحظهای، این ارزها نوساناتی را تجربه میکند. میانگین قیمتی بیتکوین در ۲۰۲۲ را میتوان ۳۵ هزار دلار در نظر گرفت.
عملکرد بورس ایران و بورسهای جهانی چگونه خواهد بود؟
بورس جهانی در سال ۲۰۲۲ از رشد نسبی خوبی برخوردار خواهد بود؛ مشروط بر اینکه شخص، شرکت مورد نظر را به خوبی واکاوی کند؛ زیرا اقتصادهای پیشرفته دنیا از کرونا گذر کرده و در حال حرکت به سمت دوران پساکرونا است. به همین دلیل بورس این کشورها از سودآوری مناسبی برخوردار بوده و روند صعودی خواهد داشت.
بازار سرمایه ایران در سال پیش رو برای سفتهبازی و خرید و فروش لحظهای، بسیار مناسب است؛ مشروط بر اینکه شخص اصول تکنیکال و فاندامنتال را کنار بگذارد و از منبع و رانت خبری موثقی برخوردار باشد؛ در غیر این صورت بهتر است افراد برای سرمایهگذاری به خرید و فروش سهام در بازار سرمایه ایران ورود نکنند. در سال پیش رو، این بازار برای سرمایهگذاری بلندمدت پیشنهاد نمیشود.
آیا سرمایهگذاری در بخش مسکن در سال ۱۴۰۱ سودآور است؟
در سال ۱۴۰۱، خرید و فروش مسکن در بخش خانههای لوکس و دارای متراژ بالا، رکود نسبی داشته و در بخش خانههای کمتر از ۹۰ متر بازار رونق خواهد داشت. سال پیش رو برای پیشخرید کردن و سرمایهگذاری در بخش مسکن، سال بسیار خوبی است.
رهن و اجاره مسکونی در سال آینده برای مستأجران همچون سال ۱۴۰۰، با فشار زیادی همراه خواهد بود. مستأجران انتظار افزایش رهن و اجاره داشته باشند، زیرا تورم بر مالک فشار میآورد و این انتظار به وجود میآید که رهن و اجاره، همپای تورم رشد کند.
در بخش رهن و اجاره تجاری، با توجه به مشکلات درآمدزایی ناشی از کرونا، پیشبینی میشود در سال آینده هم این بخش با کاهش درآمد مواجه باشد. اگر دولت و مجلس موضوع مالیات بر عایدی سرمایه را عملی کند، این بخش با مشکلات بیشتری هم مواجه خواهد بود؛ به همین دلیل پیشبینی میشود که رهن و اجاره واحدهای تجاری در سال آینده افزایشی نباشد. در بخش رهن و اجاره واحدهای اداری هم احتمال افزایش قیمت وجود دارد.
پیشبینی شما از وضعیت بازار خودرو چیست؟
اگر فردی قصد سرمایهگذاری در بازار خودرو را دارد، سال پیش رو بازار خودروهای ایرانی ارزندهتر از خودروهای خارجی خواهد بود. در سال آینده، بازار خودرو با شیبی ملایم صعودی خواهد بود. البته اگر دولت یا مجلس، آزادسازی واردات خودرو را حتی به عنوان شایعه مطرح کند، شاهد نابسامانی در بازار خودرو خواهیم بود. در توافق برجام هم اگر تصمیمی مبنی بر تهاتر کالا گرفته شود، ممکن است شرکتهای خارجی چینی بتوانند با واردات خودروهای خود، قدرتمندتر از خودروهای داخلی عمل کنند و منجر به ریزشهای لحظهای چند روزه در بازار شوند. اما در مجموع قیمت خودرو به آرامی افزایش خواهد یافت.
سرمایهگذاری در اوراق مالی را چگونه ارزیابی میکنید؟
فروش اوراق خزانه در سال آینده برای دولت بسیار سودآور بوده و از تورم جلوگیری میکند. فروش اوراق خزانه برای دولت در سال آینده سودمند است؛ اما با توجه به اینکه نمیتواند همپای تورم حرکت کند، برای خریدار سود چندانی نخواهد داشت.
در پایان آیا به افراد توصیه سرمایهگذاری در بانک را دارید؟
سرمایهگذاری در بانک برای افرادی که توانایی دیگری ندارند، مطلوب است؛ اما باید سرمایهگذاری بخشی از سرمایه در بانک، همیشه یکی از گزینهها در سبد سرمایهگذاری باشد اما نباید همه سرمایه را وارد بانک کرد؛ زیرا در نهایت شخص متضرر خواهد شد.
تجزیه و تحلیل بازار | معیارهای ارزیابی بازار و محصول
تجزیه و تحلیل بازار از جمله تواناییهایی است که همهی فعالان کسب و کار باید از آن بهرهمند باشند.
به عنوان مثال به کارآفرینی فکر کنید. آغاز کارآفرینی با ایده پردازی است. اما همه چیز به ایده پردازی ختم نمیشود. مهم است بتوانیم بازار مورد نظر خود را تجزیه و تحلیل کنیم و ببینیم نگاه بازار به ایده (و محصول) ما چیست.
به همین علت، همواره بخشی از مدل کسب و کار و اسنادی که به عنوان طرح تجاری تنظیم میشوند، به تحلیل بازار اختصاص پیدا میکند.
تجزیه و تحلیل بازار میتواند در مورد هر نوع بازاری بهکار گرفته شود: از بازار پوشاک و خودرو تا بازار پول و طلا.
بر این اساس، درس حاضر را به معرفی برخی از فاکتورهای قابلاستفاده در تحلیل بازار اختصاص دادهایم.
در این درس، موارد زیر را مرور میکنیم و تحلیل بین بازاری چیست؟ شرح میدهیم:
- میزان ضرورت محصول (کالا یا خدمت) برای بازار (Urgency)
- اندازه بازار (Market size)
- محدوده قیمت قابل عرضه (Potential Price Range)
- هزینه جذب مشتری یا ایجاد مشتری جدید (Customer Acquisition Cost)
- هزینه رساندن محصول به دست مشتری (Product Delivery Cost)
- میزان منحصر به فرد بودن محصول (Product Uniqueness)
- سرعت عرضه محصول به بازار (Speed to market)
- نیاز به سرمایهگذاری اولیه (Up-front investment)
- پتانسیل عرضه محصولات وابسته (Cross-sell potential)
- مدت زمان زنده ماندن یا طول عمر محصول (Product Lifespan)
البته لازم به تأکید است که فعلاً در حد بررسی عمومی در درس ارزش آفرینی، موارد زیر را مطرح میکنیم. به همین خاطر، به سبک بسیاری از کتابها و دورههای کارآفرینی و خلق تحلیل بین بازاری چیست؟ کسب و کار، همهی فاکتورها را زیرِ عنوان تحلیل بازار جا دادهایم.
اما بعداً این هر یک از آنها باید در درس تخصصی خود بررسی شوند. برخی از آنها باید در طراحی محصول، برخی دیگر در بازاریابی و تعدادی نیز در درس استراتژی مورد توجه قرار بگیرند.
توجه داشته باشید که فعلاً در این مرحله، ما قصد ارزشگذاری روی وضعیتهای مختلف نداریم.
بنابراین اگر از حجم بازار حرف میزنیم، نمیخواهیم بگوییم کوچک بودن بازار یا بزرگ بودن آن، خوب است یا بد.
بلکه صرفاً میخواهیم فاکتورهای مورد توجه در تحلیل بازار را بشناسیم.
بدیهی است در درسهای تخصصیتر، فرصتها و چالشهای هر وضعیت را بررسی خواهیم کرد.
ضمناً لازم به تأکید است که قرار نیست همهی فاکتورها و مولفههای زیر، در همهی انواع بازارها و محصولها قابل طرح و مفید باشند. بنابراین احتمالاً لازم خواهد بود بسته به محصولی که در ذهن دارید و بازاری که مد نظر شماست، تعدادی از این فاکتورها را انتخاب و بررسی کنید.
شدت نیاز و ضرورت محصول از نگاه بازار (Urgency)
نخستین سوالی که باید به آن فکر کنیم این است که بازار (همهی کسانی که تقاضای این محصول را دارند یا ممکن است داشته باشند) تا چه حد محصول ما را مورد نیاز و ضروری میبیند؟
گاهی اوقات بازار قانع شده است که اصل محصول ضروری است (مانند بیمه شخص ثالث) و آنچه باقی میماند این است که پیشنهاد ما را از میان انواع پیشنهادها انتخاب کند.
اما گاهی نیز ممکن است اصل محصول هنوز چندان جدی تلقی نشود (مانند بیمه زندگی). بنابراین ما دو مرحله پیش روی خود داریم:
- آموزش دادن بازار و قانع کردن بازار به استفاده از محصول (به طور عمومی)
- قانع کردن بازار به اینکه از میان همهی پیشنهادها، پیشنهاد ما را انتخاب کند.
در اینجا باید به چند نکته توجه داشته باشیم:
- میزان نیاز به محصول، در سگمنتهای مختلف بازار یکسان نیست. مثلاً مالکان خودروهای گرانقیمت در مقایسه با مالکان خودروهای ارزانقیمت، احتمالاً بیمهی بدنه را ضروریتر ارزیابی میکنند.
- ضرورت از جنس ادراک و نگرش است. بنابراین میزان نیاز به محصول و ضروری بودن آن، میتواند با آموزشِ بازار هدف تغییر کند. مثلاً ممکن است عرضهکنندهی مکملهای غذایی، با آموزش بازار (از طریق تبلیغات و بازاریابی محتوا) بتواند نگرش به ضروری بودن مکملها را در جامعهی هدف خود افزایش دهد. مشابه همین مسئله را میتوان دربارهی داروهای گیاهی و محصولات ارگانیک و طبیعی نیز مطرح کرد.
- میزان ضرورت محصول از نگاه بازار، با تغییر بازار هدف تغییر میکند. فرض کنید میخواهید دورههای آموزش آنلاین برگزار کنید. اگر جامعهی هدف خود را گروهی انتخاب کنید که تا کنون، از آموزش آنلاین استفاده کردهاند، نگاه آنها به خدمات شما با گروهی که تا کنون صرفاً از خدمات فیزیکی استفاده کردهاند، متفاوت خواهد بود.
واضح است که اگر بتوانید پاسخ این سوال را به درستی تشخیص دهید، تکلیفتان برای آیندهی کسب و کار و استراتژیهایی که باید انتخاب کنید، مشخصتر خواهد بود.
اندازهی بازار یا Market size
وقتی از اندازهی بازار یا Market size حرف میزنیم، منظورمان برآیند تقاضای موجود برای یک محصول است.
طبیعی است بر اساس آنچه در درس انواع بازار مطرح کردیم، اندازه بازار را هم به شکلهای مختلف، از جمله شیوههای زیر، میتوان تعریف کرد:
- بازار بالقوه: مجموع تقاضای بالقوهای که میتواند برای محصول وجود داشته باشد.
- بازار فعال: مجموع تقاضای فعال موجود (که این محصول را از ما و رقیبانمان تهیه میکنند)
- بازار مورد نیاز: مجموع تقاضایی که دستیابی به آن در سال اول (یا دو سال یا پنجسال اول) برای بازگشت سرمایهگذاری اولیه ضروری است.
در اینجا باید به دو نکته توجه داشته باشید:
نکتهی اول اینکه اندازه بازار با اندازه صنعت تفاوت دارد. در مورد اول ما از میزان تقاضا تحلیل بین بازاری چیست؟ حرف میزنیم و در مورد دوم، از میزان عرضه.
نکتهی دوم هم این است که به خاطر داشته باشیم بزرگ یا کوچک بودن بازار، مزیت ذاتی ندارد. بلکه منابع سازمانی، نوع محصول، جایگاه ما در بازار، توانایی رقابت و دهها فاکتور دیگر در کنار هم، مشخص میکنند که چه اندازهای از بازار میتواند برای ما مناسب و مطلوب باشد.
محدوده قیمت قابل عرضه یا Potential Price Range
وقتی محصول را صرفاً بر اساس نوع آن تعریف میکنیم، ممکن است در دام خطای تعمیم گرفتار شویم. به این معنا که احتمال دارد ناخواسته، ویژگیهای بخشی از بازار را به تمام بازار نسبت دهیم.
به عنوان مثال، فرض کنید از بازار مسکن حرف میزنیم.
آیا واقعاً بازار آپارتمانهای کمتر از ۵۰ متر، با بازار آپارتمانهای بالای ۵۰۰ متر یکی است؟
آیا بازاری که برای مسکن چند صد میلیون تومان پول دارد و باید با وام، بودجهی خود را تکمیل کند، با بازاری که چند میلیارد تومان برای خرید یک ملک در نظر میگیرد، رفتار یکسانی دارد؟
رفتار این سگمنتها، پاسخ آنها به تغییرات قیمت، اثر استراتژیهای بازاریابی و فروش بر روی هر یک از آنها، میتواند متفاوت باشد.تحلیل بین بازاری چیست؟
بنابراین وقتی دربارهی یک محصول و بازار آن فکر میکنیم، گاهی اوقات مناسب است مشخص کنیم که منظورمان کدام سگمنت از بازار است.
به عبارت دیگر، بگوییم: «ما دربارهی سگمنتی از بازار حرف میزنیم که برای محصولِ X حاضرند بین … تا … ریال پرداخت کنند.»
باز هم لازم به یادآوری است که این بحث، به صورت مستقل و تخصصی در تحلیل بین بازاری چیست؟ مدیریت بازاریابی با عنوان بخش بندی بازار مطرح میشود.
اما توجه به برخی نکات پایه (مثل تفکیک بازهی قیمت) حتی در گامهای اولیهی تحلیل بازار نیز ضروری است و میتواند زوایای پنهان بازار را بهتر برایمان روشن کند.
دسترسی کامل به این درس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
با عضویت به عنوان کاربر ویژهی متمم، علاوه بر دسترسی به درسهای ارزش آفرینی به دورههای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
البته بررسیهای ما نشان میدهد که علاقهمندان به ارزش آفرینی از بین درسهای متنوع متمم به درسهای زیر علاقهی بیشتری نشان دادهاند:
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی تحلیل بین بازاری چیست؟ متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
تمرین (لازم نیست به همهی تمرینها پاسخ دهید)
محصول و بازار خاصی را انتخاب کنید و میزان ضرورت محصول از نگاه بازار را برآورد کنید. این محصول میتواند یکی از همان مواردی باشد که درسهای قبل انتخاب و تحلیل کردهاید (میتوانید به ضرورت، امتیازی بین صفر تا ده داده و و سپس علت ارزیابی خود را شرح دهید).
برای اینکه میزان ضرورت این محصول در نگاه بازار افزایش یابد، چه گزینههایی در ذهن دارید؟
چه برآوردی از هزینهی جذب مشتری فعلی یا ایجاد مشتری تازه برای این محصول خود دارید؟ این هزینه تا چه حد تابع مقیاس کسب و کار است؟
اگر در یک بازار، هزینهی جذب مشتری و هزینهی خلق مشتری بسیار نزدیک باشد، استراتژی بازاریابی در مقایسه با شرایطی که هزینهی ایجاد مشتری جدید بسیار بالاست چه تفاوتی خواهد داشت؟
چه تغییراتی میتوان در محصول مد نظر شما ایجاد کرد که مدت زنده ماندن آن (بینیاز بودن به طراحی مجدد) افزایش یابد؟ آیا چنین تغییری قابل توصیه هست؟
برخی از دوستان متممی که به این درس علاقه مندند: روزبه سلیمی ، نیکا ، ریحانه حیدری ، محمود محمدی ، سارا ساور
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در ارز دیجیتال دارد؟
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای مبتنی بر چارت قیمت برای خرید و فروش داراییهای مختلف مانند بیت کوین، اتریوم، ترون و سایر ارزهای دیجیتال است.
افراد فعال در بازارهای مالی مانند بورس سهام، فارکس، رمزارزها و … از روشهای متنوعی برای کسب سود استفاده میکنند. برخی از افراد سرمایهگذاری را ترجیح میدهند و تمایلشان به سمت استفاده از تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) است. در سمت مقابل، بسیاری از افراد به ترید و معاملهگری مشغولند و تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)، پراستفادهترین ابزار آنها برای کسب سود از داراییهای مختلف است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال که اغلب از آن به عنوان نمودارخوانی یاد میشود، نوعی از تحلیل است که با هدف پیشبینی رفتار آینده بازار برپایه حرکات قیمتی (Price Action) و دادههای حجمی معاملات (Volume Data) که در گذشته صورت گرفته، انجام میشود. تحلیل تکنیکال به حد زیادی در بازار سهام و دیگر بازارهای مالی سنتی به کار گرفته شده و همچنین جزئی جدایی ناپذیر از معاملات ارزهای دیجیتال در بازار کریپتوکارنسی است.
تحلیل فاندامنتال در مقابل تحلیل تکنیکال قرار دارد و رویکرد آن در بررسی یک دارایی به کلی متفاوت است. در تحلیل تکنیکال فقط روی حرکات قیمتی گذشته (Historical Price Action) تمرکز میشود و معاملهگران از آن برای بازههای زمانی کوتاهی مانند 1 دقیقه تا چند هفته استفاده میکنند.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
در حالی که اولین استفاده از روشهای تحلیل تکنیکال به قرن هفدهم میلادی در آمستردام و قرن هجدهم میلادی در ژاپن برمیگردد، اما اکثر روشهای تحلیل تکنیکال امروزه حاصل تلاشهای آقای چارلز داو (Charles Dow) است. داو کار خود را با روزنامهنگاری در حوزه مالی آغاز کرد و در ادامه وال استریت ژورنال (The Wall Street Journal) را بنا نهاد. داو از اولین کسانی بود که متوجه رفتارهای قیمتی مشابه بین داراییهای خاص شد، رفتارهایی که از یک روند مشخص تبعیت میکردند. کارهای او بعدتر به عنوان تئوری داو (Dow Theory) نام گرفت که پایه و اساس تحلیل تکنیکال امروزی است.
در سالهای آغازین، روشهای موجود برای استفاده از تحلیل تکنیکال ابتدایی بود و تمام محاسبات به صورت دستی و بر روی صفحات کاغذ انجام میشد. اما با پیشرفت فناوری و محاسبات مدرن و امروزی کامپیوترها، تحلیل تکنیکال با سرعت بیشتری گسترش یافت و حالا یکی از ابزارهای مهم برای بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران شده است.
رویکرد تحلیل تکنیکال چیست؟
همانطور که گفته شد، تحلیل تکنیکال براساس مطالعه قیمتهای جاری و گذشته یک دارایی استوار است و فرض اصلی آن این است که حرکات قیمتی یک دارایی به طور اتفاقی و تصادفی نیست، بلکه “تاریخ تکرار میشود” و روندهای قیمتی فعلی را میتوان با مطالعه تاریخچه قیمت و الگوهای تشکیل شده، شناسایی کرد.
هسته اصلی تحلیل تکنیکال را عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) تشکیل میدهند و در واقع نمودی از احساسات بازار (Market Sentiment) را به صورت کلی به نمایش میگذارد. به عبارت دیگر، قیمت یک دارایی حاصل تقابل فشار خرید و فروش است و این فشارها به طور ويژه با احساسات معامله گران و سرمایه گذاران (احساساتی مانند ترس و یا طمع) در ارتباط است.
ذکر این نکته ضروری است که تحلیل تکنیکال در بازارهایی که روندهای قیمتی به صورت طبیعی شکل میگیرند و معاملات در آنها با حجم و لیکوئیدتی بالایی انجام میشود، قابل اعتمادتر و موثرتر است. هرچه حجم معاملات بازار بیشتر باشد، امکان دستکاری قیمتها (Price Manipulation) و در نتیجه نوسانات غیرطبیعی که باعث میشود سیگنالهای اشتباه در تحلیل تکنیکال ایجاد شود و از کارایی این نوع تحلیل بکاهد، کمتر خواهد بود.
یکی از ابزارهای اصلی در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورها (Indicators) است. استفاده از اندیکاتورها توسط معاملهگران باعث افزایش کارایی و سرعت در تحلیل تکنیکال میشود. این ابزار در جهت شناسایی روندهای موجود و همچنین فراهم کردن اطلاعات با ارزش درباره روندهایی که در آینده نزدیک شکل خواهند گرفت، به کمک معاملهگران می آیند. از آنجایی که اندیکاتورها امکان اشتباه دارند، دستهای از معاملهگران از چندین اندیکاتور در کنار یکدیگر در جهت کاهش ریسک تحلیل های خود استفاده میکنند.
اندیکاتورهای متداول در تحلیل تکنیکال
افرادی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند، معمولا اندیکاتورها و ابزارهای بسیار متنوعی را برای شناسایی روندهای بازار براساس نمودارها و دادههای گذشته به کار میگیرند. در ادامه به معرفی چند اندیکاتور پرکاربرد در تحلیل تکنیکال میپردازیم.
اندیکاتور میانگین متحرک
در میان تعداد اندیکاتورهای فراوان در تحلیل تکنیکال، اندیکاتور میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) یا SMA یکی از پرکاربردترین و شناختهشدهترین اندیکاتورها است. همانطور که از نام آن مشخص است، اندیکاتور میانگین متحرک ساده براساس میانگین قیمتهای پایانی یک دارایی در طول یک بازه زمانی مشخص محاسبه میشود. شکل دیگر و اصلاح شده از این اندیکاتور، میانگین حرکت نمایی (Exponential Moving Average) یا EMA است که در محاسبات آن برای دادههای اخیر در یک بازه زمانی وزن بیشتری نسبت به داده های قدیمی تر قائل می شود.
اندیکاتور RSI
یکی دیگر از اندیکاتورهای متداول، اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) یا RSI است که در دستهی نوسانگرها یا اسیلاتورها (Oscillators) قرار میگیرد. برخلاف اندیکاتور میانگین متحرک ساده که به صورت ساده، تغییرات قیمتی را در طول زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای محاسباتی ریاضی را بروی دادههای قیمتی اعمال مینمایند و اطلاعاتی را تولید میکنند که در یک بازه مشخص و از قبل تعریف شده به نمایش در میآیند. به طور مثال اندیکاتور RSI در بازه صفر تا صد نوسان می کند.
اندیکاتور بولینگر باند
اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Bands) یا به طور مخفف BB، یکی دیگر از انواع اندیکاتورها است که محبوبیت بالایی نزد معاملهگران دارد. اندیکاتور بولینگر باند از دو باند عرضی و جانبی تشکیل شده که در اطراف خط مرکزی که یک میانگین متحرک است، حرکت میکنند. از این اندیکاتور در جهت شناسایی مناطق اشباع خرید (Overbought) و اشباع فروش (Oversold) در یک دارایی استفاده میشود. همچنین میزان نوسان بازار (Market volatility) را می توان با استفاده از این اندیکاتور اندازه گیری نمود.
اندیکاتورهای مشتق شده
در کنار ابزارهای ساده و تحلیل بین بازاری چیست؟ پایهای در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی نیز وجود دارند که براساس دادههای دیگر اندیکاتورها عمل می کنند. برای مثال اندیکاتورStochastic RSI با اعمال فرمولهای ریاضی بر روی اندیکاتور RSI معمولی محاسبه میشود. مثال دیگری در این زمینه، اندیکاتور محبوب مک دی یا واگرایی همگرایی میانگین متحرک (Moving Average Convergence Divergence) است که با تفریق دو EMA که خط اصلی MACD را میسازند، شکل می گیرد. همچنین این اندیکاتور یک هیستوگرام دارد که براساس اختلاف دو EMA که در بالاتر به آن اشاره شده، ساخته می شود.
سینگالهای معاملاتی
در کنار استفاده از اندیکاتورها به عنوان یک ابزار برای شناسایی روندهای کلی، آنها را میتوان برای شناسایی نقاط احتمالی ورود و یا خروج (سیگنال های خرید یا فروش) نیز بکار گرفت. این سیگنالها وقتی که اتفاقات خاصی در نمودار شکل میگیرد، به وجود می آیند. برای مثال فرض کنید:
اندیکاتور RSI عددی بالاتر از عدد 70 را در بازه خود به نمایش گذاشته است. این عدد می تواند به شما بیان کند که بازار در شرایط اشباع خرید (Overbought) قرار دارد. با همین منطق، وقتی که این اندیکاتور عدد زیر 30 را به نمایش می گذارد، به شما می گوید که شرایط بازار در حالت اشباع فروش (Oversold) است. این اطلاعات به شما برای یافتن نقاط ورود و خروج احتمالی کمک شایانی میکند.
همانطور که تاکنون گفته شد، سیگنالهای معاملاتی که با تحلیل تکنیکال ارائه می شوند همیشه دقت بالایی ندارند و تعداد بسیار زیادی از نویزها و سیگنالهای اشتباه بوسیله اندیکاتورها صادر میشود. این اتفاق زمانی پررنگتر میشود که بدانیم بازار کریپتوکارنسی بازار بسیار کوچکتر و پرنوسانتر نسبت به بازارهای سنتی است.
انتقادات به تحلیل تکنیکال
اگرچه تحلیل تکنیکال را میتوان پراستفادهترین ابزار برای خرید و فروش داراییها در بازارهای مختلف دانست، اما به نظر بسیاری از متخصصان این روش غیر قابل اطمینان و بحث برانگیز است و اغلب به عنوان پیشگویی خودآموز (Self-Fulfilling Prophecy) و توجیه رفتار خود از آن یاد میشود. بر اساس پیشگویی خودآموز، یک رویداد زمانی اتفاق میافتد که تعداد بسیار زیادی از مردم فکر کنند که آن اتفاق خواهد افتاد. منتقدین در این باره معتقدند:
در بستر بازارهای مالی، اگر تعداد بسیار زیادی از معاملهگران و سرمایهگذاران بر روی یک نوع از ابزار مانند خطوط حمایت و مقاومت تمرکز کنند، احتمال اینکه این ابزار بهتر عمل کند بیشتر می شود.
از سوی دیگر، بسیاری از حامیان تحلیل تکنیکال می گویند که هر شخص چارتیست و نمودارشناس، روش خاص خود برای تحلیل نمودارها را دارد و در نگاه کلان غیر ممکن است که تعداد بسیار زیادی از معاملهگران، اندیکاتورها و روش و استراتژی یکسانی برای معامله داشته باشند.
تحلیل فاندامنتال در مقابل تحلیل تکنیکال
فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت یک دارایی، تمام عوامل بنیادی و فاندامنتال مرتبط با آن دارایی مشخص را به نمایش گذاشته است. اما در مقابل تحلیل تکنیکال که تمرکز اصلی آن روی دادههای قیمتی گذشته و حجم معاملات است، در تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، استراتژیهای تحقیقاتی و مطالعاتی بسیار گستردهتری وجود دارد که با هدف تعیین قیمت ذاتی یک دارایی گسترش داده شدهاند.
تحلیل فاندامنتال بر این فرض است که کارایی آینده یک دارایی به چیزی بیشتر ازدادههای قدیمی آن وابسته است. به طور خاص، تحلیل فاندامنتال روشی برای تخمین ارزش ذاتی یک شرکت و یا دارایی براساس گسترهی بزرگی از شرایط و عوامل اقتصادی خرد و کلان مانند مدیریت شرکت، اعتبار، شرایط بازار، نرخ رشد و سلامت صنعت و … است.
بنابراین برخلاف تحلیل تکنیکال که بیشتر ابزاری برای پیشبینی حرکات قیمتی و رفتار بازار است، تحلیل فاندامنتال را روشی برای شناسایی اینکه آیا یک دارایی براساس بستر بازار و پتانسیل خود بیش از اندازه ارزش گذاری (Overvalued) شده است و یا خیر میدانیم. در حالی که تحلیل تکنیکال بیشتر توسط معاملهگران کوتاه مدت به کار گرفته میشود، تحلیل فاندامنتال بیشتر مورد توجه مدیران صندوقهای سرمایهگذاری (Funds Managers) و سرمایهگذاران بلند مدت است.
علیرغم استفاده از دادههای تجربی، تحلیل تکنیکال همچنان میتواند تحت تاثیر تعصبات شخصی و یا احساسات قرار بگیرد. برای مثال، معاملهگری که در ذهن خود به نتیجهی مشخصی درباره قیمت یک دارایی رسیده است (چه بر اساس تعصبات و چه احساسات)، به احتمال فراوان ابزارهای تحلیل تکنیکال خود را به گونهای دستکاری کرده تا تعصبات و افکار شخصی خود را تایید نماید. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی و خواستهی آنها اتفاق می افتد. همچنین تحلیل تکنیکال میتواند در یک بازه زمانی که بازار الگو و روندهای مشخصی را ارائه نمیکند، اشخاص را بیشتر به اشتباه بیندازد.
سخن پایانی
در کنار انتقادات و سخنان بحث برانگیز که کدام روش بهتر است، برای خرید و فروش ارز دیجیتال یا هر دارایی دیگری، ترکیبی از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به عنوان انتخابی بهینه و منطقی تر توسط بسیاری از افراد پذیرفته شده است. در حالی که تحلیل فاندامنتال بیشتر به استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت اشاره دارد، تحلیل تکنیکال این امکان را فراهم مینماید که اطلاعات مفیدی درباره شرایط کوتاه مدت بازار در اختیار شما قرار دهد.
تحلیل بنیادی چیست و چه اطلاعاتی ارائه میدهد؟
برای فعالیت در بازار سرمایه، لازمه اصلی گذراندن دورههای آموزشی و کسب مهارت است. برای فعالیت در این بازار و توانایی کسب سود، لازم است که عناوین آموزشی مختلفی را بیاموزید.
یکی از عواملی که ما را در انتخاب سهام مناسب یاری میکند، تحلیل است. تحلیلها انواع گوناگونی دارند که یکی از آنها تحلیل بنیادی است اما تحلیل بنیادی چیست و چگونه با استفاده از آن میتوانیم سهام خوب بخریم؟
تحلیل بنیادی به بررسی صورتهای مالی شرکتها، نسبتهای مالی و مدلهای ارزشگذاری سهم میپردازد. در ادامه به بررسی این عامل و عوامل موثر بر آن خواهیم پرداخت:
تحلیل بنیادی چیست؟
نام دیگر تحلیل بنیادی تحلیل فاندامنتال است. در واقع تحلیل بنیادی به ما کمک میکند تا با بررسی عواملی چون ترازنامهها، صورتهای مالی و گردش پول، سلامتی مالی یک شرکت را مورد سنجش قرار دهیم.
با استفاده از این تحلیل میتوانیم شرکتهای خوب و قوی را پیدا کنیم و بهترین انتخاب را برای معاملات سهم انجام دهیم. از طرفی شرکتهایی که مستعد زیان هستند نیز برای ما مشخص میشوند و میتوانیم از زیان معاملات اشتباه در امان باشیم.
عواملی که در تحلیل بنیادی باید بررسی شود؟
برای اینکه تحلیل درستی داشته باشیم، باید همواره یک سری از عوامل مورد بررسی قرار گیرند که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد:
- میزان درآمد شرکت؟
- آیا شرکت سودآور است و در مسیر رشد قرار دارد؟
- آیا بدهیهای شرکت پرداخت شدهاند؟
- میزان گردش مالی آنها چقدر است؟
- آیا مدیران از کارمندان محافظت میکنند؟
با بررسی این عوامل، میتوانیم درک درستی از سهام موجود داشته باشیم و متوجه ارزش ذاتی سهم خواهیم شد.
مفاهیم اساسی تحلیل بنیادی چیست؟
در تحلیل بنیادی سه مفهوم اصلی وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد:
صورتهای مالی
به گزارشهایی که جزئیات اطلاعات مالی یک شرکت را نشان میدهد، صورت مالی گفته میشود. بدهی، دارایی، درآمد، هزینهها و جریان وجوه نقد از زیرمجموعههای صورتهای مالی هستند که در ادامه به بررسی مهمترین آنها خواهیم پرداخت:
صورت سود و زیان شامل درآمدها، هزینهها و میزان سود یا زیان یک شرکت است.
این صورت، مسیر حرکت پول را نشان میدهد و جریان نقدی حاصل از عملیات، جریان نقدی حاصل از سرمایهگذاری و جریان نقدی تحلیل بین بازاری چیست؟ حاصل از تامین مالی، از بخشهای مهم این صورت مالی هستند.
ترازنامه نشاندهنده بدهیها، داراییها و حقوق سهامداران در پایان یک دوره است. ترازنامه با نام صورت وضعیت مالی نیز شناخته میشود. برای محاسبه ارزش خالص دارایی یک شرکت، باید بدهیها را از کل دارایی شرکت، کسر کنید.
نسبتهای مالی
با استفاده از صورتهای مالی، میتوانیم نسبتهای مالی را محاسبه کنیم و اطلاعات اساسی راجع به وضعیت شرکتها بهدست آوریم. برای ارزیابی بازده، سودآوری و میزان نقدینگی میتوانیم از نسبتهای مالی استفاده کنیم. در ادامه پرکاربردترین نسبتهای مالی را معرفی خواهیم کرد:
- نسبت سرمایه در گردش
از تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری یک شرکت، نسبت سرمایه در گردش به دست میآید. با نام نسبت جاری نیز شناخته میشود و نشاندهنده توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهایش است. در واقع یکی از معیارهای مهم برای بررسی سلامت یک شرکت، همین نسبت است.
میزان سودی که شرکت در ازای هر سهم خود ایجاد کرده است را نسبت سود هر سهم مینامند. از تقسیم درآمد خالص شرکت بر تعداد سهام عادی آن و در مدت یکسال، این نسبت محاسبه میشود.
- نسبت درآمد بر قیمت
از تقسیم قیمت سهام بر سود هر سهم، نسبت درآمد بر قیمت مشخص میشود. یکی از معیارهای اصلی برای ارزشگذاری سهام محسوب میشود و در واقع بیانگر میزان مبلغی است که سرمایهگذاران تمایل دارند به ازای هر ریال از سود سهم، پرداخت کنند.
مدلهای ارزشگذاری
برای تعیین ارزش ذاتی یک سهم، از مدلهای ارزشگذاری مختلفی استفاده میشود. در واقع از طریق مقایسه داراییهای مشابه یا ارزش کنونی متغیرهایی که سود دارایی وابسته به آن است، ارزشگذاری سهم انجام میشود. ارزشگذاری بر اساس ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی و ارزشگذاری نسبی(روش ضرایب قیمت)، دو روش پرکاربرد برای ارزشگذاری یک سهم هستند.
صورتهای مالی لازم برای تحلیل بنیادی را چگونه تهیه کنیم؟
اطلاعات مورد نیاز برای انجام تحلیل تکنیکال، از صورتهای مالی بهدست میآید. سامانه کدال نیز تمامی صورتهای مالی را منتشر میکند. به نوعی مرجع اصلی کسب اطلاعات مورد نیاز برای تحلیل بنیادی، سایت کدال است.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی در کنار مزایای فراوانی که دارد، معایبی نیز دارد که در ادامه به توضیح آنها خواهیم پرداخت:
مزایا
تحلیل بنیادی این امکان را فراهم میسازد تا شرکتهای سلامت از نظر مالی و قوی را انتخاب کنیم. از طرفی مناسب برای سرمایهگذاریهای بلندمدت است. مورد بعدی این است که با استفاده از تحلیل بنیادی میتوانیم شرکتهای مستعد زیان را بشناسیم و با عدم انتخاب آنها از زیان سرمایهگذاری خود جلوگیری کنیم.
معایب
تحلیل بنیادی ممکن است سبب این شود که از سهمهای کوچک غافل شویم. از طرفی به شدت تخصصی و زمانبر است. مورد دیگر این است که در ارتباط با زمان ورود به سهم اطلاعاتی به ما نمیدهد.
کلام آخر
در این مطلب بررسی کردیم که تحلیل بنیادی چیست و مفاهیم اساسی آن کدامند. یکی از راهکارهای موجود برای انتخاب سهام مناسب، انجام تحلیلها است. تحلیل بنیادی یکی از روشهایی است که میتوانیم با کمک آن، ارزش ذاتی و تغییرات یک سهم در بلندمدت را بررسی کنیم. با انجام این تحلیل میتوانیم سهامی که از لحاظ مالی سلامت هستند را انتخاب کنیم و از سهامهای زیانده دوری کنیم.
برای انجام تحلیل بنیادی نیاز به بررسی دقیق صورتهای مالی است. با استفاده از صورتهای مالی میتوانیم نسبتهای مالی را استخراج کنیم و به سبب آن، ارزشگذاری درستی برای یک سهم انجام دهیم. سامانه کدال مرجعی برای دریافت صورتهای مالی است.