نظریه داو در ارز دیجیتال

جمله مشهوری در تحلیل تکنیکال وجود دارد: روند دوست شماست؛ همواره در جهت روند معامله کنید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یکی از اساسیترین اقدامات لازم پیش از ورود به بازار ارزهای دیجیتال، بازارهای فارکس و بورس میباشد. افراد باید قدرت درک و شناخت افت و خیزشهای سهام و ارزهای دیجیتال را داشته باشند تا از ضررهای احتمالی در اینگونه از سرمایهگذاریها جلوگیری کنند. در این مقاله ما قصد داریم شما با مفهوم تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم تا با درک بیشتری در بازارهای مالی خرید و فروش کنید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری حاصل از فعالیتهای تجاری مانند حرکت قیمت و حجم مورد استفاده قرار میگیرد.از این روش معمولا برای پیش بینی روند بازار مورد استفاده قرار می گیرد. ( دور زدن تحریمهای بایننس)
نکات کلیدی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی در روند قیمتها و الگوهای مشاهده شده در نمودارها استفاده میشود.
تحلیلگران فنی معتقدند فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار میتواند شاخصهای ارزشمندی برای حرکت قیمت در آینده اوراق بهادار باشد.
تحلیل تکنیکال ممکن است با تجزیه و تحلیل بنیادی مقایسه شود، که بر مالیات یک شرکت تمرکز میکند تا الگوهای قیمت قبلی یا روند سهام را به دست آورد.
درک تحلیل تکنیکال
بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی، که سعی میکند ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج کسب و کار مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز دارد. ابزارهای تحلیل تکنیکال برای بررسی روشهایی که عرضه و تقاضای اوراق بهادار بر تغییرات قیمت، حجم و نوسانات ضمنی تأثیر میگذارد، مورد استفاده قرار میگیرد. تحلیل تکنیکال اغلب برای ایجاد علائم تجاری کوتاه مدت از ابزارهای مختلف نمودار استفاده میشود، اما همچنین میتواند به ارزیابی قدرت یا ضعف یک اوراق بهادار نسبت به بازار وسیعتر یا یکی از بخشهای آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیلگران کمک میکند تا برآورد کلی ارزیابی خود را بهبود بخشند.
تحلیل تکنیکال را میتوان در هر گونه امنیت با دادههای تجاری قبلی استفاده کرد. این شامل سهام، معاملات آتی، کالاها، درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار است. در این آموزش، ما معمولاً سهام را در نمونههای خود تجزیه و تحلیل میکنیم، اما به خاطر داشته باشید که این مفاهیم را میتوان در هر نوع امنیتی اعمال کرد. در حقیقت، تحلیل تکنیکال به مراتب بیشتر در بازارهای کالاها و فارکس رایج است که معامله گران بر تحرکات کوتاه مدت قیمت تمرکز میکنند.(ایچیموکو چیست؟)
تحلیل تکنیکال همانطور که امروزه میشناسیم اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ ارائه شد. اساس آن در روزگار مدرن، تحلیل تکنیکال شامل صدها الگو و سیگنال است که طی سالها تحقیق توسعه یافته است.
ادامه درک تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر اساس این فرض انجام میشود که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار میتواند شاخصهای ارزشمندی برای حرکت قیمتهای اوراق بهادار در آینده باشد که با قوانین سرمایهگذاری یا معاملات مناسب جفت میشود. تحلیلگران حرفهای اغلب از تحلیل تکنیکال همراه با سایر اشکال تحقیق استفاده میکنند. معامله گران خرده فروشی ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت اوراق بهادار و آمارهای مشابه تصمیم گیری کنند، اما تحلیلگران حقوقی صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را تنها به تجزیه و تحلیل بنیادی یا فنی محدود میکنند.
تحلیل تکنیکال سعی در پیش بینی حرکت قیمت تقریباً هر ابزار قابل معاملهای دارد که عموماً تحت تأثیر عرضه و تقاضا قرار دارد، از جمله سهام، اوراق قرضه، قراردادهای آتی و جفت ارز. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا میدانند که در حرکت قیمت بازار یک اوراق بهادار منعکس شده است. تحلیل تکنیکال بیشتر در مورد تغییرات قیمت اعمال میشود، اما برخی از تحلیلگران اعداد دیگری غیر از قیمت را دنبال میکنند، مانند حجم معاملات یا ارقام بازده.
در سراسر صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از تجارت تحلیل تکنیکال ایجاد شده است. تحلیلگران فنی همچنین انواع مختلفی از سیستمهای معاملاتی را توسعه دادهاند تا به آنها در پیش بینی و معاملات در مورد قیمت کمک کنند. برخی از شاخصها عمدتا بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله مناطق حمایت و مقاومت متمرکز شدهاند، در حالی که برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز شده اند. شاخصهای فنی نظریه داو در ارز دیجیتال و الگوهای نمودار متداول مورد استفاده شامل خطوط روند، کانالها، میانگین متحرک و شاخصهای حرکت است.
مفروضات اساسی تحلیل تکنیکال
دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایهگذاری استفاده میشود: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکی. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه تجارت است. در حالی که تحلیل فنی فرض میکند که قیمت اوراق بهادار در حال حاضر همه اطلاعات در دسترس عموم را منعکس میکند. و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری تغییرات قیمت تمرکز میکند. تحلیل تکنیکال سعی میکند با جستجوی الگوها و روندها به جای تجزیه و تحلیل ویژگیهای اساسی یک امنیت، احساس بازار را در پس روند قیمت درک کند.
چارلز داو یک سری سرمقاله منتشر کرد .که در مورد نظریه تحلیل تکنیکی بحث میکرد. نوشتههای وی شامل دو فرض اساسی است. که همچنان به عنوان چارچوبی برای تجارت تحلیل تکنیکال شکل میگیرد.(بلاک چین چیست؟)
بازارها دارای ارزشهایی هستند که نمایانگر عواملی هستند که بر قیمت اوراق بهادار تأثیر میگذارند. اما حتی به نظر میرسد حرکات تصادفی قیمت بازار در الگوها و روندهایی قابل تشخیص حرکت میکند. که در طول زمان تکرار میشوند.
امروزه زمینه تحلیل تکنیکال بر اساس کار داو است. تحلیلگران حرفهای معمولاً سه فرض کلی برای این رشته را میپذیرند:
بازار همه چیز را تخفیف میدهد:
تحلیلگران فنی معتقدند که همه چیز از اصول اولیه یک شرکت گرفته تا عوامل گسترده بازار تا روانشناسی بازار در حال حاضر در بورس قیمتگذاری شده است. این دیدگاه با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) مطابقت دارد که نتیجه مشابهی در مورد قیمتها فرض میکند. تنها چیزی که باقی میماند تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است، که تحلیلگران فنی آن را محصول عرضه و تقاضای یک سهم خاص در بازار میدانند.
حرکت قیمتها در روندها:
تحلیلگران فنی انتظار دارند که قیمتها، حتی در حرکتهای تصادفی بازار، فارغ از بازه زمانی در نظر گرفته شده، روندهایی را نشان دهند. به عبارت دیگر، قیمت سهام به احتمال زیاد به روند گذشته ادامه میدهد تا اینکه به طور ناپایدار حرکت کند. بیشتر استراتژیهای معاملاتی فنی بر این فرض استوار است.
تحلیلگران فنی معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده میشود. که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان بسیار قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روندها استفاده میکند. در حالی که بسیاری از اشکال تحلیل تکنیکال بیش از ۱۰۰ سال مورد استفاده قرار گرفته است. هنوز اعتقاد بر این است که آنها مناسب هستند زیرا الگوهای حرکت قیمت را نشان میدهند که اغلب تکرار میشوند.
تحلیل تکنیکال در مقابل تجزیه و تحلیل بنیادی
تجزیه و تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، مکتبهای اصلی تفکر در مورد نزدیک شدن به بازارها، در انتهای مخالف یک طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیش بینی روندهای آینده قیمت سهام استفاده میشود و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایهگذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تجزیه و تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی سهام است. تحلیلگران بنیادی همه چیز را از وضعیت کلی اقتصاد و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکتها مطالعه میکنند. درآمدها، هزینهها، داراییها و بدهیها همه ویژگیهای مهم تحلیلگران بنیادی هستند.
تحلیل تکنیکی با تحلیل بنیادی تفاوت دارد زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودیها هستند. فرض اصلی این است که همه اصول شناخته شده در قیمت در نظر گرفته شده است. بنابراین، نیازی به توجه زیاد به آنها نیست. تحلیلگران فنی سعی نمیکنند ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازه گیری کنند. بلکه از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده میکنند که نشان میدهد سهام در آینده چه خواهد کرد.
محدودیتهای تحلیل تکنیکال
برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که EMH نشان دهد. که چرا آنها نباید انتظار داشته باشند نظریه داو در ارز دیجیتال که اطلاعات قابل اجرا در دادهها و قیمتهای تاریخی موجود باشد. با این حال، با همان استدلال، هیچ یک از مبانی کسب و کار نباید هیچ گونه اطلاعات عملی را ارائه دهند. این دیدگاهها به عنوان شکل ضعیف و شکل نیمه قوی EMH شناخته میشوند.
انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ دقیقاً تکرار نمیشود. بنابراین مطالعه الگوی قیمت اهمیت مشکوکی دارد و میتوان آن را نادیده گرفت. به نظر میرسد قیمتها با فرض پیاده روی تصادفی بهتر مدلسازی میشوند.
سومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که در برخی موارد کار میکند. اما فقط به این دلیل که یک پیشگویی خودکامه است. به عنوان مثال، بسیاری از معامله گران فنی سفارش توقف ضرر را زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه یک شرکت خاص قرار میدهند. اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام داده باشند و سهام به این قیمت برسد. تعداد زیادی سفارش فروش وجود خواهد داشت که باعث کاهش سهام میشود. و این حرکت معامله گران را پیش بینی میکند.
سپس، سایر معامله گران شاهد کاهش قیمت خواهند بود. و همچنین موقعیتهای خود را میفروشند، که این روند را تقویت میکند. این فشار فروش کوتاه مدت را میتوان خودکفا دانست. اما تأثیر چندانی بر قیمت دارایی در هفتهها یا ماههای آینده نخواهد داشت. در مجموع، اگر افراد کافی از سیگنالهای مشابه استفاده کنند، میتوانند باعث حرکت پیش بینی شده توسط سیگنال شوند، اما در دراز مدت این گروه معامله گران نمیتوانند قیمت را تعیین کنند.
استراتژی Trend Trading چیست و چطور باعث موفقیت در ترید میشود؟
معاملهگری در بازار ارزهای دیجیتال از راه خرید و فروش بیت کوین و اتریوم و سایر آلتکوینها، یکی از راههای کسب درآمد از بازار رمز ارزهاست. تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال، ابزارهایی برای ارزیابی دقیقتر قیمتها در بازار هستند. در این مقاله قصد داریم درباره یکی از مشهورترین استراتژیهای ترید به نام Trend Trading صحبت کنیم. این روش در بازارهای بورس و فارکس مورد استفاده قرار گرفته و بازدهی مناسبی برای معاملهگران داشته است. اکنون میخواهیم چگونگی استفاده از این روش را در بازار ارزهای دیجیتال شرح دهیم.
روند در بازارهای مالی و Trend Trading
پیش از آن که بخواهیم به معرفی روش Trend Trading بپردازیم، ابتدا لازم است به معرفی روند بپردازیم. روند در بازارهای مالی چه معنایی دارد؟
تمامی بازارهای مالی مثل بازار سهام، جفت ارزها، کالاها و بازار رمز ارزها همواره دارای روند هستند؛ در واقع قیمتها همواره در یک روند قرار دارند. روند در بازارها نظریه داو در ارز دیجیتال به سه دسته کلی تقسیم میشود: روند صعودی، روند نزولی و روند خنثی.
روند صعودی زمانی در بازار حاکم است که قیمت یک دارایی افزایش یابد. بازار افزایشی یا بازار گاوی اسامی دیگری است که برای این نوع بازارها استفاده میشود. در چنین بازاری فشار خرید بالاست و تقاضا بر عرضه غالب شده است. در چنین مواقعی اصطلاحا گفته میشود که کنترل بازار به دست خریداران افتاده است.
روند نزولی دقیقا برعکس روند صعودی است و این روند زمانی در بازار وجود دارد که در آن، قیمت دارایی کاهش یابد. بازار ریزشی و بازار خرسی اسامی دیگری هستند که برای این نوع روند استفاده میشود. در چنین مواقعی فشار فروش در بازار بالاست و عرضه بر تقاضا غالب شده است. در چنین مواقعی اصطلاحا گفته میشود که کنترل بازار به دست فروشندگان افتاده است.
اما زمانهایی در بازار وجود دارد که قیمت تغییرات زیادی نداشته و در یک بازه قیمتی مشخص، نوسان میکند؛ به چنین روندی در بازار، روند خنثی گفته میشود؛ روند ساید یا روند افقی نیز دیگر اسامی هستند که برای چنین بازارهایی مورد استفاده قرار میگیرند.
پس از این مقدمه به سراغ معرفی این روش خرید و فروش رفته و درباره استراتژی Trend Trading صحبت خواهیم کرد.
استراتژی ترید در جهت روند یا Trend Trading چیست؟
جمله مشهوری در تحلیل تکنیکال وجود دارد: روند دوست شماست؛ همواره در جهت روند معامله کنید.
این جمله اشاره به این موضوع دارد که هیچگاه نباید با روند حاکم بر بازار جنگید و در خلاف جهت آن معامله کرد. روش Trend Trading همین ایده را پیادهسازی میکند.
در این روش از ابزارهای مختلف تحلیلی به جهت شناسایی روند حاکم بر بازار استفاده میشود. این استراتژی معاملاتی محدود به تایم فریم خاصی نمیشود؛ از این روش میتوان در معاملات کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت استفاده کرد. همچنین در نمودارهای ساعتی نیز این استراتژی قابل استفاده است؛ از این جهت هیچ محدودیت زمانی برای این روش وجود ندارد.
نکته دیگری که در این استراتژی وجود دارد این است که نیازی نیست هر ساعت و هر روز قیمت را چک کنید؛ ایده اصلی این روش، خرید در محدوده حمایت و فروش در محدوده مقاومت است؛ این که قیمت چگونه این مسیر را طی خواهد کرد، اهمیتی ندارد.
ایده کلی این روش این است که روند حاکم بر بازار را شناسایی کن و در همان جهت معاملات خود را انجام بده. اگر روند صعودی بود، خرید و در صورتی که روند نزولی است اقدام به فروش دارایی کن. اما چطور باید روند حاکم بر بازار را شناسایی کرد؟
شناسایی روند بازار در Trend Trading
استراتژی Trend Trading به هدف ورود به بازار در ابتدای یک روند و خروج از آن در انتهای همان روند طراحی شده است. برای شناسایی روند بازار در تحلیل تکنیکال ابزارهای زیادی وجود دارد؛ اندیکاتورها و اسیلاتورها و همچنین استفاده از تکنیکهای پرایس اکشن در این روش معاملاتی استفاده میشود.
تمام کاری که باید در این روش انجام داد، شناسایی روند بازار و معامله در همان جهت است. این معامله تا زمانی که نشانههای بازگشت در روند ظاهر نشود، ادامه خواهد داشت. یکی از المانهای این روش معاملاتی تنظیم حد ضرر برای تمامی معاملات است؛ اگر در یک روند صعودی وارد بازار شدهاید، حد ضرر معامله، ایجاد یک کف جدید در قیمتی پایینتر از کف قبلی است. برعکس زمانی که در یک روند نزولی وارد بازار شدهاید، حد ضرر معامله ایجاد یک سقف جدید در قیمتی بالاتر از سقف قبلی است.
پرایس نظریه داو در ارز دیجیتال اکشن و استراتژی Trend Trading
در صورتی که از روش پرایس اکشن یا رفتار قیمت استفاده میکنید، زمانی که خط روند یا کانال نزولی شکسته شود، روند صعودی آغاز شده و باید در این محدوده وارد بازار شد؛ تا زمانی که قیمت در یک روند صعودی باقی بماند، نباید پوزیشن معاملاتی بسته شود و به محض مشاهده نشانههای نزولی شدن بازار، باید از بازار خارج شد.
این نشانه میتواند شکست خط روند صعودی یا ظهور یک الگوی معکوس باشد. استفاده از الگوهای نموداری کلاسیک مانند الگوهای دو قله و دو دره، الگوی سرو شانه، الگوی مثلث، پرچم و غیره نیز میتواند در استراتژی معاملاتی Trend trading مورد استفاده قرار گیرد.
اندیکاتور و اسیلاتورها در روش Trend Trading
اندیکاتورها و اسلاتورها نیز میتوانند در این روش مورد استفاده قرار گیرند. اندیکاتور میانگین متحرک – Moving Average – یکی از این اندیکاتورهاست.
بدین منظور باید از دو اندیکاتور میانگین متحرک با دو دوره زمانی متفاوت استفاده کرد؛ مثلا میانگین متحرک ۵۰ روزه و میانگین متحرک ۲۰۰ روزه. تقاطع این دو میانگین متحرک نقطه ورود و خروج تریدر خواهد بود. برای مثال، زمانی که میانگین متحرک ۵۰ روزه، میانگین متحرک ۲۰۰ روزه را به طرف بالا قطع کند (تقاطع طلایی) نشاندهنده آغاز روند صعودی است و میتواند در این قیمت وارد بازار شد.
زمانی که میانگین متحرک ۵۰ روزه، میانگین متحرک ۲۰۰ روزه را به سمت پایین قطع کند (تقاطع مرگ) نشان دهنده آغاز روند نزولی است و باید در این قیمت از بازار خارج شد. خرید و فروش به این روش و با استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک یکی از روشهای خرید و فروش بر اساس استراتژی Trend Trading است.
استفاده از استراتژی Trend Trading در خرید و فروش بیت کوین
همانطور که در بالا اشاره شد، برای استفاده از این روش میتوانیم از ابزارهای متفاوتی استفاده کنیم. نقطه مشترک تمامی این ابزارها، شناسایی روند فعلی بازار و همراه شدن با آن است.
تفاوتی ندارد از چه ابزاری استفاده میشود، تنها نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که تا زمانی که نشانههای تغییر روند فعلی ظاهر نشده است، از ترید خارج نشوید تا از تمامی پتانسیل یک روند استفاده کنید. در اینجا برای نمایش این روش معاملاتی، مثالی از این استراتژی در نمودار بیت کوین را نشان خواهیم داد. لازم به ذکر است که در این مثال از ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده شده و هدف آموزش این ابزارها نیست.
در تصویر بالا نمودار قیمت بیت کوین در تایمفریم روزانه انتخاب شده است. در این نمودار، شاهد شکلگیری یک خط روند نزولی هستیم. تا زمانی که قیمت در زیر این خط روند قرار دارد، روند نزولی است.
مطابق استراتژی Trend Trading نباید فعلا در چنین شرایطی اقدام به خرید کرد؛ بلکه باید منتظر ماند تا قیمت بتواند خط روند نزولی خود را شکسته و در بالای این خط روند بسته شود. زمانی که این اتفاق افتاد، وارد بازار شده و خرید بیت کوین را انجام میدهیم.
حد ضرر این خرید را زیر خط روند نزولی قرار میدهیم. به عبارتی اگر قیمت مجددا به زیر خط روند بازگردد، شکست خط روند نامعتبر بوده و روند نزولی همچنان ادامه خواهد داشت. تا اینجا قیمت خرید و حد ضرر مشخص است. برای انتخاب نقطه خروج به تصویر زیر توجه کنید.
همانطور که در تصویر بالا مشخص است، تا زمانی که قیمت در بالای خط روند صعودی قرار دارد، میتواند در معامله باقی ماند و اصلاحات قیمت نباید باعث خروج از بازار شود. قیمت همچنان در یک روند صعودی قرار دارد، لذا با روند باقی مانده و تا زمانی که روند صعودی به پایان نرسیده است، معامله خود را باز نگهداری میکنیم.
در نهایت با شکست خط روند صعودی، روند مطلوب ما به پایان رسیده و باید از بازار خارج شد. این نقطه، نقطه خروج معامله است.
همانطور که در تصویر بالا نشان داده شده است، خرید و فروش با استفاده از این استراتژی معاملاتی سود ۲۵ درصدی را به ارمغان آورده است.
سخن پایانی
بر اساس شخصیت هر فرد، روشهای معاملاتی گوناگونی معرفی شده است.
روش Trend Trading یکی از بهترین روشها برای افرادی است که صبر زیادی در بازار دارند؛ همچنین برای افرادی که زمان کافی برای حضور همیشگی در بازار را ندارند و یا نخواهند مدام قیمتها را چک کنند، این روش پیشنهاد مناسبی است. مخصوصا در مورد بازار ارزهای دیجیتال به دلیل تمام وقت بودن آن و همچنین نوسانات شدیدی که در آن امری عادی است، استفاده از این روش آرامش خاطر بیشتری را برای تریدر فراهم میکند.
قوانین امواج الیوت چیست؟ + موج شماری الیوت در تحلیل تکنیکال
نظریهها و تحلیلهای زیادی وجود دارند که این روزها معاملهگران به منظور تصمیمگیری در مورد تجارت و خرید و فروش سهام خصوصاً در بازاری مانند بورس از آنها استفاده میکنند. ما در این مقاله قرار است تا با شما در خصوص یک نظریه بسیار مهم و شناخته شده به نام موج شماری الیوت و قوانین امواج الیوت در تحلیل تکنیکال صحبت کنیم.
این تئوری که بیشتر به نام تحلیل الیوت شناخته میشود پیامدهای جالبی برای سرمایه گذارانی که از آن استفاده میکنند دارد. با در نظر گرفتن این موضوع که کمتر افرادی هستند که از موج شماری در تحلیل تکنیکال امواج الیوت اطلاعات چندان جامعی داشته باشند ما در ادامه این مقاله قرار است تا نکات مفیدی در این زمینه در اختیار شما دوستان قرار دهیم. حال بیایید نگاهی به تئوری اموج الیوت و تاریخچه تحلیل الیوت بیاندازیم و ببینیم که چگونه میتوانیم از آنها در معاملات بورسی خود استفاده کنیم.
آموزش موج شماری الیوت در تحلیل تکنیکال
رالف نلسون الیوت در دهه ۱۹۳۰ نظریه موج الیوت را تحت عنوان تحلیل الیوت توسعه داد. در واقع الیوت معتقد بود که بازارهای سهام یا بورسی معمولاً رفتارهایی تصادفی و آشفته از خود بروز میدهند و همواره با تکرار این الگوها معاملات بسته میشوند.
اصولاً تحلیل الیوت توسط سرمایه گذاران و تجار به منظور تجزیه و تحلیل بازار و تلاش برای پیش بینی روند بازار و پیدا کردن فرصتهای بالقوه در بازار استفاده میشود. اکثر معاملهگران و سرمایه گذران در بازارهای مالی و بورسی تصمیمات خود را بر اساس تجزیه و تحلیلهای بنیادی و فاندامنتالی میگیرند. در این نوع تجزیه و تحلیلها الگوها و روندهای بازار براساس معادلات پیچیده ریاضی تعیین میشوند. معاملهگران و سرمایه گذاران این روزها از شاخصهای مختلفی به منظور اتخاذ تصمیمات تجاری خود استفاده میکنند اما با این وجود شاخصهایی نیز وجود دارند که به طور گستردهتری توسط معامله گران مورد استفاده قرار میگیرند. توجه داشته باشید که نظریه الیوت یک نظریه بسیار جالب و بسیار وسیع است که ما در ادامه این مقاله سعی میکنیم شما را بیشتر با آن آشنا سازیم.
به طور کلی طبق نظریه امواج الیوت در این بازار ما هر گرایشی را میتوانیم به عنوان یک ساختار اصلی پنج موجی و یک ساختار تصحیحی سه موجی نشان دهیم. اما توجه داشته باشید که درک کامل این تئوری به این سادگی ها که فکر میکنید هم نیست. یک تریدر به منظور پیش بینی نقاط مناسب برای ورود و خروج باید اطلاعات بسیار جامعی درباره موج الیوت کسب کند.اما به طور کلی کلید درک تحلیل الیوت اعداد فیبوناچی هستند.
نظریه امواج الیوت چیست؟
نظریه امواج الیوت را میتوان توسعه یافتهی نظریه معروف داو دانست. همان طور که در ابتدای مقاله نیز اشارهای به این موضوع کردیم نظریه امواج الیوت نخستین بار توسط رالف نلسون الیوت که یک حسابدار و کارشناس بازرگانی بود مطرح گشت. درحقیقت پایه اصلی نظریه الیوت یکسری قوانین برپایه روانشناسی رفتاری است. بر اساس تحلیل الیوت ما میتوانیم قیمت بازار را به وضوع و به شکل امواج در نمودارها تخمین بزنیم. این نظریه بیان میکند که بازار میتواند در دو مرحله کلی بازار خرسی یا بازار گاوی قرار داشته باشد. وی معتقد است که تمام تغییرات قیمتی که در بازار رخ میدهد بر اساس پنج موج اصلی در جهت روند (بنام امواج ۱ تا ۵) و سه موج اصلاحی (امواج A ، B ، C) است. الیوت به وضوح بیان کرد که هر موج طولانی از تعدادی موجهای کوتاه تر تشکیل شده است و هر موج اصلاحی نیز متشکل از سه موج است. به گفته الیوت طولانیترین چرخه Grand Supercycle نام دارد که از ۸ موج تحت عنوان Supercycle تشکیل شده است.
امواج اصلی در الیوت
انواعی از امواج در الیوت وجود دارد که برای موج شماری در تحلیل تکنیکال باید با آنها آشنایی داشته باشید. دسته اول امواج الیوت که برای موج شماری شناخت نظریه داو در ارز دیجیتال آنها لازم است، امواج ایمپالسی یا اصلی هستند. این امواج در ادامه بزرگترین مسیر روند حرکت کرده و ۵ زیر موج را شامل میشوند. این موج در موج شماری الیوت نقش مهمی دارد؛ چرا بسیار معروف بوده و تشخیص آن به سادگی ممکن است. ما بین هر دو موج از ۵ موج اصلی ایمپالسی الیوت، ۲ موج اصلاحی و ۳ موج محرک جای میگیرند. در رابطه با این امواج، قوانین ویژهای وجود دارد که امکان نقض آنها وجود نخواهد داشت. ساختار نام گذاری ویژه این امواج به صورت ۵- ۳- ۵- ۳- ۵ است.
امواج اصلاحی در الیوت
پس از آن که جنبش ۵ موجی ذکر شده در قسمت قبلی تمامی حرکات خود را به انجام برساند، میتوانید حرکات اصلاحی را مشاهده کنید. این حرکات اصلاحی به صورت سه موج کاهشی آغاز میشوند. از آن جایی که در آموزش موج شماری و اجرای قوانین امواج الیوت، شناسایی امواج اصلاحی و ارتباط بین آنها بسیار مهم است؛ در نتیجه باید در شناخت این امواج به تبهر برسید. البته همان طور که میدانید، انجام این کار راحت نبوده و به تمرین و تکرار بسیار نیاز دارد؛ چرا که الگوهای این امواج نسبت به امواج جنبشی پیچیدهتر هستند و تغییرات بسیار زیادی که در آنها رخ میدهد، شناسایی را کمی دشوار خواهد کرد. به طور کلی برای موج شماری امواج الیوت میتوانید امواج اصلاحی را به دو شکل اصلاح ساده و اصلاح ترکیبی یا پیچیده مشاهده کنید. نوع ساده این امواج در قالب الگوهای زیگزاگی، مثلثها و اشکال بی قاعده قابل مشاهده است.
نسبتهای فیبوناتچی در امواج الیوت
دانستن نسبتهای فیبوناچی در امواج موجب میشود که در موج شماری الیوت در تحلیل تکنیکال یا سایر تحلیلها قادر به برآورد طول امواج مختلف باشید. در ادامه نسبتهای فیبوناچی برای امواج مختلف را مورد بررسی قرار میدهیم:
- نسبتهای فیبوناچی برای موج اول چه نسبتهایی هستند
از آن جایی که موج اول، نخستین موج از امواج الیوت است، میتوانید از اندازه آن برای یافتن نسبتهای سایر امواج استفاده کنید. موج فیبوناچی اول اندازهای بین ۳۸.۲ درصد تا ۶۱.۸ امواج اصلاحی قبل از خود دارد.
- نسبتهای فیبوناچی برای موج دوم چه نسبتهایی هستند
موج دوم پس از موج اول ایجاد شده و ۳۸.۲ تا ۷۸.۶ این موج را اصلاح خواهد کرد.
- نسبتهای فیبوناچی برای موج سوم چه نسبتهایی هستند
موج سوم میتواند به صورت مضرب ۱.۶۱۸، ۲.۶۲ یا ۴.۲۵ موج اول باشد.
- نسبتهای فیبوناچی برای موج چهارم چه نسبتهایی هستند
موج چهار میتواند به صورت ۵۰ درصد، ۳۸.۲ درصد یا ۲۳.۶ درصد موج سوم باشد.
- نسبتهای فییوناچی برای موج پنجم چه نسبتهایی هستند
موج پنجم میتواند هم اندازه موج اول یا ۱.۶۱۸ و ۲.۶۱۸ برابر آن باشد.
- نسبتهای فیبوناچی برای امواج اصلاحی
موج A مبنای پایه برای اندازه گیری سایر امواج اصلاحی الیوت است. موج B قادر به اصلاح ۳۸.۲ تا ۷۸.۶ موج A بوده و موج C با موج A برابر است.
موج شماری الیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟
در این بخش قصد داریم تا اندکی عمیقتر به بررسی موج شماری در تحلیل تکنیکال امواج الیوت بپردازیم. به طور کلی از نظریه اموج الیوت به طور گستردهای در بازارهای مالی استفاده میشود. همواره از امواج الیوت به عنوان یک روش آسان برای تجزیه و تحلیل بازار یاد میشود. رالف نلسون الیوت معتقد است که بسیاری از اتفاقات در بازارهای مالی به صورت پنج وجهی رخ میدهد و این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است.
به طور کلی به منظور موج شماری در این نوع تحلیل سه قانون اساسی وجود دارد که رعایت آنها در زمینه نامگذاری اموج بسیار مهم است و نباید با قوانین طراحی شده مغایرت داشته باشد. بنابراین قبل از اینکه در استفاده از تحلیل اموج الیوت عجله کنید بهتر است تا قوانین زیر را مطالعه کنید.
سه قانون اصلی برای نظریه موج الیوت اسمیت به ترتیب زیرند:
قانون اول: موج سوم هرگز نمیتواند کوتاهترین موج موجود باشد.
قانون دوم: موج دوم هرگز نباید کمتر از آغاز موج اولی باشد.
قانون سوم: موج چهارم هرگز نمیتواند از بالاترین نقطه موج اول فراتر رود.
موج شماری الیوت در تحلیل نموداری چه کاربردی دارد؟
در خصوص چگونگی موج شماری امواج الیوت لازم است تا در همین ابتدای کار بدانید که امواج الیوت متشکل از دو دسته امواج اصلی و امواج اصلاحی است. بر اساس نام این امواج حدس زدن نوع کاربرد آنها نیز بسیار ساده است. امواج اصلاحی به به آن دسته از امواجی گفته میشود که برخلاف جهت روند خود حرکت میکنند و امواج اصلی نیز به آن دسته از امواجی گفته میشود که هم جهت با روند اصلی هستند.
حال جدا از قضیه امواجهای اصلی و اصلاحی ما در این نوع تحلیل دارای یکسری سیکلها نیز هستیم. در واقع میتوان اینگونه بیان کرد که هر دو امواج اصلی و اصلاحی دارای تعدادی سیکلهای متفاوت هستند بنام سیکلهای کاهشی و افزایشی. سیکلهای کاهشی شامل حروف a b c هستند و سیکلهای افزایشی نیز اعداد ۱ تا ۵ را برای ما نمایش میدهند.
میتوان اینگونه بیان کرد که هدف از موج شماری الیوت در تحلیل نموداری این است که بتوانیم با در نظر گرفتن این نکته که بازار همواره تکرار میشود به پیشبینی قیمتهای بازار در آینده بپردازیم و بتوانیم با استفاده از این تحلیل به سودهای خوبی در بازارهای مالی همچون بورس دست پیدا کنیم.
البته الیوت بارها تذکر داده است که این حرکت امواج هیچ قطعیتی را در خصوص حرکتهای آینده نمودارها در بازارهای مالی به ما نمیدهند بلکه تنها به ما در تحلیل بازارهای آینده کمک میکند، پس توجه داشته باشید که نباید این دو موضوع را با یکدیگر اشتباه بگیرید. شما به منظور رسیدن به اطلاعات مناسب در زمینه خرید و فروش سهام باید از تحلیل الیوت به همراه سایر شاخصهای تشخیصی و سنجشی بازار استفاده کنید و تنها نمیتوان با استفاده از تحلیل الیوت انتظار دستیابی به سودهای کلان در بازارهای مالی را داشته باشید. بنابراین یادگیری این تحلیل قدم کوچکی در مسیر آموزش بورس و بازارهای مالی است.
رابطه امواج الیوت با نسبتهای فیبوناچی چیست؟
در این بخش قرار است تا بصورت بسیار مختصر و مفید به بررسی رابطه بین امواج الیوت و فیبوناچی در تحلیل تکنیکال بپردازیم. به طور کلی در این خصوص باید به شما بگوییم که محققین پس از سالها تجزیه و تحلیل کردن امواج الیوت به این نتیجه رسیدهاند که فیبوناچی اساس موج شماری و تحلیل الیوت است.
اگر تا کنون با این مدل تحلیلها اندکی نیز سر و کار داشتهاید دیگر باید بدانید که اعداد فیبوناچی بارها و بارها در ساختار امواج الیوت ظاهر میشوند. از طرفی اگر در خصوص نسبتهای فیبوناچی اطلاعات دقیقی در اختیار ندارید باید به شما بگویم که این نسبتها یک سری نسبتهای ریاضی هستند که برای اولین بار توسط فردی به نام لئوناردو فیبوناچی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
در واقع با توجه به نسبتهای فیبوناچی شما میتوانید در امواج الیوت نقاط ورود، خروج، حمایت و مقاومت مناسبی پیدا کنید.
معرفی انواع نرم افزار موج شماری
همانطور که میدانید بازارهای مالی همانند بورس یا فارکس و حتی بازار ارزهای دیجیتال را بر مبنای دو رکن اساسی تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال تا حدود قابل قبولی میتوان حدس زد و پیش بینی کرد. همین موضوع باعث شده است که نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان کلاسها، سایتها و حتی کمپینهایی به منظور آموزش و تدریس این مهارتها ایجاد شوند. با درنظر گرفتن این موضوع نظریه داو در ارز دیجیتال که اگر شما به تحلیل تکنیکال تسلط پیدا کنید میتوانید در این بازار به سودهای خوبی برسید خوب است تا در همین ابتدای کار میزان آگاهی و اطلاعات خود را از این شیوه کسب درآمد بیشتر کنید. موج شماری در تحلیل تکنیکال امواج الیوت از این قاعده مستثنا نیست و حتی به منظور اینکه افراد راحتتر بتوانند به این علم دسترسی پیدا کنند نرمافزارهای زیادی طراحی گشته است. ما قصد داریم در این بخش از مقاله تعدادی از نرم افزارهایی که موج شماری امواج الیوت را به خوبی انجام میدهند را به شما دوستان معرفی کنیم.
فقط فراموش نکنید که هیچ گاه این نرمافزار ها نمیتوانند همانند تحلیل تکنیکال ذهنی توسط یک انسان عمل کنند.
نرم افزار Dynamic Trader
نرمافزار دامینیک تریدر یک نرمافزار تحلیل تکنیکال است که بر مبنای تحلیل الیوت و موج شماری کار میکنند. در حال حاضر این نرمافزار یکی از بهترینها در زمینه تحلیل تکنیکال است که با توجه به امکاناتی که در اختیار کاربرانش قرار داده توانسته این جایگاه را به دست آورد. توجه داشته باشید که از این نرمافزار هم برای بورس تهران و هم برای سایر بازارهای بین المللی میتوانید استفاده کنید. نکته دیگری که در خصوص آن باید بدانید این است که اگر جزو طرفداران تحلیلهای فیبوناچی و هارمونیک هستید این نرمافزار فوقالعاده میتواند به خوبی به نیازهای شما پاسخ بدهد. همانند سایر نرم افزارهای تحلیلی این نرمافزار نیز دارای قابلیت سیستم هشدار است که میتواند در زمینه اطلاع رسانی به شما بسیار مفید باشد.
نرم افزار MOTIVEWAVE
نرمافزار بعدی که در این بخش به شما معرفی میکنیم و میتواند به خوبی پاسخگوی نیازهای شما در زمینه تحلیل تکنیکال باشد نرمافزار MOTIVEWAVE است. این نرم افزار تحلیلی بنابر قیمت گزافی که دارد اصولاً توسط بانکها و یا سایر نهادهای بزرگ مورد استفاده قرار میگیرد. شاید از خود بپرسید که چه ویژگی در این نرمافزار آن را نسبت به سایر رقبای خود متمایز ساخته است؟
در پاسخ به این سوال باید به شما بگوییم که نظریه داو در ارز دیجیتال این نرم افزار با داشتن قابلیتهایی همانند شمارش امواج الیوت به صورت دستی و هم به صورت اتوماتیک توانسته خود را از سایر رقبا متمایز سازد. لازم است دوباره ذکر کنیم که از این نرمافزار نیز علاوه بر بورس تهران در سایر بازارهای مالی نیز میتوانید بهره ببرید.
نرم افزار ELWAVE
نرمافزار تحلیل الیوت دیگری که قرار است به شما معرفی کنیم نرمافزار ELWAVE است. این نرمافزار ساخته کشور هلند است و به عنوان یک نرم افزار فوق العاده تحلیلی و کاملا اتوماتیک شناخته میشود.
اگر قصد موج شماری در تحلیل تکنیکال امواج الیوت را دارید این نرم افزار میتواند در این راه به خوبی به شما کمک کند و در بازه زمانی بسیار کوتاهی اطلاعات کافی را در خصوص سهم مورد نظر در اختیارتان قرار دهد.
پس با توجه به این توصیفات اگر قصد تحلیل کامپیوتری امواج الیوت را دارید در نظر گرفتن این برنامه میتواند یک راهکار بینظیر در کنار سایر تفسیرهایی باشد که از آنها برای تحلیل استفاده میکنید.
نرم افزار ADVANCED GET
نرمافزار ADVANCED GET میتواند به راحتی و به صورت کاملا خودکار به شماره گذاری امواج الیوت برای شما بپردازد. این نرم افزار شمارنده امواج الیوت علاوه بر شماره گذاری از پارامترهای بخصوصی همانند پی تی آی، jti و چنگالهای آندروز نیز در راستای تحلیلهای خود استفاده میکند.
گذشته از مزیتهای بیشماری که این نرمافزار تحلیلی در اختیار شما دوستان قرار میدهد باید در نظر داشته باشید که طبیعتاً چنین کیفیتی مستلزم پرداخت هزینههایی گزاف است. توجه داشته باشید که شما میتوانید از تحلیلهای این نرم افزار برای تمامی بازارها خصوصاً در بورس استفاده کنید.
سخن پایانی
ما در این مقاله سعی کردیم تا به بررسی موج شماری در تحلیل تکنیکال امواج الیوت بپردازیم و به طور کلی شما را با تحلیل الیوت بیش از پیش آشنا سازیم. همین طور که در این مقاله بارها برایتان توضیح دادیم اصولاً تحلیل تکنیکال یک مبحث مشابه در بورس، بازار ارزهای دیجیتال، بورس و فارکس است. شما با یاد گرفتن تحلیل تکنیکال میتوانید تا حدودی بر هر سه بازار اشراف داشته باشید. همچنین به منظور درک بهتر شما عزیزان از امواج الیوت و چگونگی کارکرد با آن ما در این مقاله به معرفی بهترین نرمافزار موج شماری نیز پرداختیم و آنها را به شما معرفی کردیم.
امیدواریم مطالب ارائه شده در خصوص امواج الیوت و تحلیل آن مورد پسند شما دوستان واقع شوند.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
خلاصه کتاب تحلیل تکنیکال بازار سرمایه اثر john j.murphy
میدانید که تحلیل کردن، بخشی جدایی ناپذیر از فعالیت در بازار سرمایه است. بدون درک تحلیل تکنیکال بازار سرمایه و تحلیل بنیادی نمیتوان به سودآوری سرمایه گذاریها امید بست و حتی بدتر، نمیتوان به حفظ سرمایه، دل خوش کرد! در این بخش به سراغ کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» از «جان مورفی» میرویم و پای صحبتهای او در مورد این نوع از تحلیل مینشینیم. اگر از طرفداران پر و پا قرص تحلیل بنیادی هستید یا آنکه میخواهید میزان اطلاعاتتان را از تحلیل تکنیکال، بیشتر کنید، تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
لازم است بدانید که داشتن درک عمیق نسبت به چیستی تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، رمز توانایی در آن است. در صورتی که ندانیم که در مورد چه چیزی صحبت میکنیم، قدرتی برای بروز خلاقیت هم پیدا نخواهیم کرد. فلسفه اصلی تحلیل تکنیکال بر سه اصل استوار است:
عملکرد بازار، خودش را روی قیمتها نشان میدهد
قیمتها با توجه به ترندها حرکت میکنند
تاریخ دوباره تکرار میشود
بیایید این سه بخش را با هم بررسی کنیم:
۱. همه چیز روی قیمت ها تاثیر می گذارد
طرفداران تحلیل تکنیکالی بر این باور هستند که قیمتهای بازار فقط به مسائل شرکتها ارتباط ندارد. بلکه این ماجرا برایند تاثیر جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی، شیوه حرکت و خرید و فروش بزرگان بازار، مسائل روانشناختی، رویدادهای ملی، ماجراهای جهانی و … است. تمام این موارد دست در دست هم چیزی را نشان میدهند که ما آن را «قیمت سهم» مینامیم.
۲. هدف از تعقیب قیمت ها کشف روند و پیش بینی جهت حرکت است
تحلیلگران تکنیکال با این هدف، قیمتها را بررسی میکنند که بتوانند روند پنهان شده در ورای آنها را کشف کرده و وضعیت آینده آن را پیشبینی کنند. در غیر این صورت، پیروی کردن از روندها یا حتی کشفشان چیزی جر هدر دادن زمان، تلاش و حتی سرمایه نخواهد بود.
۳. تاریخ، باز هم تکرار می شود؛ فقط باید خوب نگاه کرد
تحلیلگران تکنیکال، علاقه زیادی به مطالعه تاریخ بازار سرمایه دارند. حتی نمودارهای چند دهه یا صده قبل را با نمودارهای فعلی مقایسه میکنند. نکته پنهان در این بررسی، کشف تصمیمهای روانی سرمایه گذاران و نتیجهای است که به بار آوردهاند.
تحلیلگران بنیادی و تکنیکال؛ دو روش برای نگاه به یک ماجرا
شاید با خودتان فکر کنید که تحلیلگران بنیادی و تکنیکال از زمین تا آسمان با هم فرق دارند؛ چون یکی با اعداد و ارقام ریز سر و کار دارد و دیگری به دنبال کشف ماجرای پنهان در پس بالا و پایین شدن قیمتها میگردد. اما به نظر جان مورفی، نویسنده کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» این دو نوع از تحلیل، فقط دو شیوه متفاوت نگاه به یک ماجرا هستند؛ نه چیزی بیشتر. تحلیلگر بنیادی به دنبال علت تغییر قیمتها میگردد اما تحلیلگر تکنیکال به نتیجه ماجرا نگاه میکند.
هر دوی این تحلیلگران به دنبال کشف یک چیز هستند: «کشف اینکه روند فعلی در چه جهتی حرکت میکند و قرار است در آینده چه جهتی را به خود بگیرد.» به همین دلیل است که بسیاری از تحلیلگران برتر به جای خط کشیدن میان تحلیل بنیادی و تکنیکال، سعی میکنند که در هر دو نوع تحلیل، دستی بر آتش پیدا کنند. چون این کار میتواند وسعت نگاه آنها به بازار سرمایه را دستخوش تغییرات بزرگی کند.
تحلیل تکنیکال چه مزیت هایی دارد؟
جهت درک بهتر تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، چند مورد از مزیتهای آن را با هم نظریه داو در ارز دیجیتال بررسی کنیم:
۱. انعطاف پذیری بالا
زمان یا حوزهای در تجارت وجود ندارد که نتوانید از تحلیل تکنیکالی برای بررسی آن کمک بگیرید. از بازار نفت در ۱۰۰ گذشته بگیر تا بازار ارزهای دیجیتال در همین لحظه، گسترهای هستند که میتوانید بدون محدودیت آن را زیر ذرهبین «Technical analysis» ببرید.
۲. دید گسترده نسبت به بازار
تحلیل تکنیکی به جای نگاه از یک دریچه ویژه، تمام بازار را مورد بررسی قرار میدهد. به همین دلیل، این توانایی را پیدا میکند که خیلی راحتتر از دیگر تحلیلگران، ترند را کشف کرده و قدم بعدی آن را پیشبینی کند.
۳. توانایی تعقیب قسمتهای فعال بازار
بازارها همیشه بین دورههای فعال و غیر فعال در حال نوسان هستند. وقتی یک تحلیلگر تکنیکی، بازار را مورد بررسی قرار میدهد میتواند روندهای فعال و غیر فعال را از هم تمیز دهد. سپس به جای آزمون و خطا، سرمایه خود را روی قسمتهای فعال بازار، سرمایه گذاری کند و روندهای غیر فعال یا رو به خاموشی را در نظر نگیرد. این یعنی توانایی گام برداشتن با نبض بازار!
۴. معامله گران بازه های زمانی مختلف هم می توانند از آن استفاده کنند
فرقی نمیکند که شما در چه بازه زمانی به معامله میپردازید؛ روزانه، هفتگی، کوتاه مدت، میان مدت یا حتی بلند مدت. چون میتوانید بدون هیچ محدودیتی از تحلیل تکنیکال بازار سرمایه برای برداشتن قدم بعدی نهایت بهره را ببرید.
۵. کشف نقطه های قوت و ضعف بازار
تحلیلگران تکنیکی میتوانند روند افزایش یا کاهش قیمت محصولات یا خدمات مختلف در بازار را با دقت بالایی پیش بینی کنند.
روند چیست و چه انواعی دارد؟
به زبان ساده، روندها، جهت حرکت قیمت در بازارها را نشان میدهند. ما به درک و تحلیل روندها نیاز داریم چون بازارها همیشه در یک جهت ثابت حرکت نمیکنند. اگر نگاهی به نمودارهای مختلف بازار سرمایه انداخته باشید میبینید که آنها به جای یک خط مستقیم رو به بالا یا پایین، مجموعهای از خطهای نامنظم زیگزاگی هستند. در حقیقت، جهت حرکت قلهها و درههای این زیگزاگها است که روند اصلی بازار را به ما نشان میدهد. تمام روندها به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
روند صعودی
جهت حرکت این روند رو به بالا است.
روند نزولی
جهت حرکت این روند رو به پایین است.
روند خنثی
به آن «محدوده معاملاتی» هم گفته میشود که بیشترین نزدیکی را به خط مستقیم دارد. در این وضعیت، عرضه و تقاضا در تعادلی تقریبی به سر میبرند.
نگاهی به دسته بندی روندها از نظر اندازه
روندها به جز «جهت حرکت» از نظر اندازه نیز تقسیمبندی میشوند. شاید در ابتدا تعداد این تقسیمبندیها کمی گیج کننده باشد اما به درک و تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، کمک شایانی میکند. در این ماجرا، روندها در سه دسته جای میگیرند:
روندهای اصلی یا بزرگ
گاهی زمان این روند بسیار طولانی میشود؛ مثلا نیم قرن یا حتی یک قرن!
روندهای متوسط
زمانی بین روندهای بزرگ و کوتاه را در برمیگیرند. شاید چند ماه، چند هفته یا چند سال.
روندهای کوتاه
بازه زمانی این روندها بسیار کوتاه است. چیزی بین چند دقیقه تا چند ساعت.
با شش اصل بنیادین تئوری داو آشنا شوید
«داو» و شریکش «جونز» یکی از پایهگذاران تغییرات اساسی در تحلیل تکنیکال بازار سرمایه هستند. نظریههای داو در مورد میانگین سهام شرکتهای برتر بورسی، هنوز هم یکی از اصلیترین مواردی است که تحلیلگران از آن استفاده میکنند. در ادامه با شش مورد از نظریههای داو آشناتر میشویم:
۱. میانگین ها همهچیز را در بر می گیرند
میانگینها عکسی یادگاری از ماجراهای اتفاق افتاده در بازار هستند. تمام بالا و پایینها، اتفاقهای ریز و درشت یا حتی چیزهایی که به طور مستقیم به بازار ربطی ندارند – مثل بلاهای طبیعی – نیز میتوانند اثری از خود روی این میانگینها به جا بگذارند.
۲. بازار با سه روند دست و پنجه نرم می کند
داو حرکت روندها در بازار را به حرکت موجهای دریا تشبیه میکند و تاثیر آنها روی بازار را همانند تاثیر موجها روی ساحل در نظر میگیرد. وقتی یک روند صعودی باشد با وجود نوسانها باز هم با قدرت به ساحل برخورد میکند؛ اما اگر در میان نوسانهایش ماجرایی پیش بیاید که نتواند خود را به حد قیمت بالای قبل از نوسان برساند آنگاه دیگر نباید آن را یک موج صعودی در نظر گرفت چون روندی نزولی را در پیش میگیرد.
در کل، داو هر روند را به سه روند کوچکتر تفکیک کرده است:
اول: جریان
این مطلب را حتما بخوانید: معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال
در حالت کلی، صعودی یا نزولی بودن روند را نشان میدهند. طولانی مدت هستند و حتی ممکن است چندین سال طول بکشند.
دوم: امواج
به عنوان کاملکننده چهره جریانها معرفی میشوند. این روندها بین چند هفته تا حداکثر ۳ ماه به تکامل میرسند.
سوم: سطحهای ناهموار
روندهای کوچک اما تاثیرگذار را نشان میدهد. معمولا این روندها کمتر از چند هفته به درازا میکشند.
۳. هر روند بزرگ از سه بخش تشکیل شده است
در این ماجرا سه گروه عمده از معاملهگران وارد بازی میشوند. گروه اول، سرمایه گذاران بزرگ و بسیار حرفهای هستند که بخش قابل توجهی از آنها از تحلیل تکنیکال بازار سرمایه استفاده میکنند. آنها زمانی که بازار هنوز در خواب است، سهمهای با ارزش بالا و قیمت پایین را کشف کرده و آنها را خریداری میکنند. بعد از مدتی، گروه دوم وارد بازی میشوند که میتوانیم آنها را شامل تحلیلگران نظریه داو در ارز دیجیتال بنیادی و معاملهگران حرفهای بدانیم.
بعد از خرید این گروه، توجه همه به سمت آن سهمها جلب میشود. حالا نوبت ورود گروه سوم یعنی روزنامهها و رسانههای اقتصادی است. آنها با تحلیلها و نمایشهایشان آتش زیر قیمت آن سهمهای خاک خورده و کشف نشده را روشن میکنند و آنها را به اوج میرسانند. با رسیدن به این مرحله، سرمایه گذاران بسیار حرفهای گام بعدی را آغاز میکنند؛ یعنی فروش همان سهمها زمانی که همه به دنبال خرید هستند.
۴. شاخص ها باید سیگنال های همنوایی داشته باشند
بر اساس نظر داو، میانگینها حتی در بازههای زمانی متفاوت باید سیگنالهایی از تایید روندهای کاهش یا افزایشی یکدیگر را ارائه دهند. هر چقدر که این بازه زمانی کوتاهتر باشد، تایید جریان روند، قویتر خواهد بود.
۵. حجم نیز باید با روند همسو باشد
داو معتقد بود که علاوه بر شاخصها، حجم معاملات نیز باید با روندها همسو باشند؛ مثلا در روندهای صعودی وقتی قیمتها افزایش پیدا میکنند، حجم نیز دچار افزایش میشود و برعکس.
۶. روندها تا قبل از دریافت اخطارها به حرکت در جهت فعلیشان ادامه میدهند
این نظر بر اساس قانون اول «نیوتن» بنا شده است که میگوید: «اجسام در حالت طبیعی تمایل دارند در وضعیت فعلی خود چه در حالت سکون و چه در حالت حرکت باقی بمانند و این ماجرا در صورتی که توسط نیرویی خارج از آنها دستکاری نشود تا ابد ادامه پیدا میکند.» داو معتقد بود که این قانون در مورد روندها نیز برقرار است؛ یعنی یک روند صعودی بدون حضور عامل خارجی، تمایل دارد جریان صعودی خود را ادامه دهد. این ماجرا تا زمانی که پای هشدارهای تغییر روند و حضور عامل تغییر دهنده به میدان باز نشود، ادامه پیدا میکند. البته پیدا کردن این نوع روند بدون استفاده از ابزارها دشوار است.
الگوهای شمعی ژاپنی در تحلیل تکنیکال بازار سرمایه چه چیزی را به نمایش می گذارند؟
ژاپنیها برای سالهای طولانی از روش ویژه خودشان برای تحلیل نمودارها استفاده میکردند. البته این روش برای غرب چندان پرسابقه نیست و حتی میتوان گفت نسبت به ژاپنیها بسیار جوان هم به شمار میرود. حالا سوال درست این است که ژاپنیها در الگوی شمعی به دنبال دریافت چه چیزی بودند؟ در پاسخ باید بگوییم که الگوهای شمعی، چیزی نیستند به جز عکسی یادگاری از وضعیت ذهنی معاملهگر در هنگام معامله! بررسی الگوهای شمعی نشان میدهد که ما انسانها با وجود ادعاهایی که داریم به هنگام قرارگیری در موقعیتهای مشابه، رفتاری تکراری را از خودمان بروز میدهیم. بیایید به چند مورد از ویژگیهای الگوهای شمعی نگاهی بیندازیم:
-میتوانند یک خط یا ترکیبی از چند خط باشند.
-در ۹۰ درصد مواقع، تعداد خطها از ۵ عدد بیشتر نمیشود.
-از آنها برای مشخص کردن نقطههای معکوس در بازار استفاده میکنند.
-به الگوهای شمعی «الگوهای واژگونی» و «تداوم» هم میگویند.
-احتمال کمی وجود دارد که از آنها برای تعیین روند و جریان استفاده کنند.
نگاهی کوتاه به چیستی نظریه موج الیوت
«چارلز جی کالینز» در سال ۱۹۳۸ کتابی با عنوان «اصل موج» منتشر کرد که نظریه «موج الیوت» را در بر داشت. نظریه موج الیوت به ترتیب اهمیت از سه بخش اصلی «الگو»، «نسبت» و «زمان» تشکیل شده است. در این تعریف، الگوها همان موجهای موجود در بازار هستند. نسبتها، به دنبال کشف رابطههای پیچیدهای بین امواج، قیمتها و نقطههای اصلاح هستند. بخش آخر این نظریه یعنی زمان نیز که از نظر اهمیت در پایینترین بخش این نظریه قرار میگیرد، به روابط نظریه داو در ارز دیجیتال زمانی میان الگوها و نسبتها اشاره دارد. حرف اصلی در این نظریه این است که بازار بورس دارای یک ریتم تکراری است که از پنج موج افزایشی و سه موج کاهشی تشکیل شده است.
پیام اصلی «جان مورفی» در کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» چه بود؟
جان مورفی که بیش از ۳۰ سال تجربه تجزیه و تحلیل و فعالیت مستقیم در بازار سرمایه را دارد در کتابش به دنبال روشنتر کردن ماجرای تحلیل تکنیکال برای افراد علاقهمند به این موضوع بود. او توضیحاتش را از پایهایترین موارد شروع کرد و آنها را تا حد خوبی بالا برد. از نظر او آگاهی داشتن از تحلیل تکنیکی برای تمام سرمایه گذاران چه آنها که به دنبال همین نوع از تحلیل هستند و چه کسانی که فقط روی تحلیل بنیادی کار میکنند بسیار مفید واقع میشود.
نظریه Dow یک فریم ورک اقتصادی است که بر اساس ایدههای چارلز داو مدلسازی شده است. داو، وال استریت ژورنال را تأسیس کرده و به ساختن اولین شاخصهای بورس آمریکا که به آنها میانگین حمل و نقل داو جونز (DJTA) و میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) گفته میشود کمک کرد.
هر چند داو جونز هیچ وقت نظریه داو را فرموله نکرد اما میتوان بر اساس اصول بازار ارائه شده در نوشتههای او به این اطلاعات دست پیدا کرد که موارد کلیدی آن عبارتند از:
- هر چیزی بهایی دارد – داو طرفدار نظریه بازار کارآمد (EMH) بود، این ایده که بازارها همه اطلاعات موجود درباره قیمت داراییهایشان را منعکس میکنند.
- روند بازار – خیلیها، داو را تعریف کننده موضوع روند بازاری که امروزه میشناسیم میدانند و اینکه او انواع روند اولیه، ثانویه و ثالث را ایجاد کرد.
- مراحل چرخه اولیه – در چرخههای اولیه، داو سه فاز را شناسایی کرد: تجمیع، مشارکت عمومی و افراط و توزیع.
- همبستگی متقابل شاخص – داو باور داشت که یک روند در یک شاخص قابل تأیید نیست مگر اینکه در یک شاخص دیگر هم مشاهده شود.
- اهمیت حجم – روند بازار باید با حجم بالای تریدینگ هم تأیید شود.
- روندها تا وقتی معکوس شوند معتبر هستند – اگر روندی تأیید شود، ادامه خواهد داشت تا وقتی که به شکل قطعی معکوس شود.
لازم به ذکر است که این صحبتها در حد نظریه هستند و ممکن است درست نباشند. باز هم این نظریه به میزان زیادی کاربردی و درست است و خیلی از تریدرها و سرمایه گذاران آن را بخش مهمی از استراتژیهای خودشان میدانند