مدیریت ریسک سرمایه گذاری

(استاپ لاس – قیمت ورود) / (قیمت ورود – قیمت هدف) = نسبت ریسک به پاداش
مدیریت ریسک و سرمایه چیست؟
احسان والیان
- اشتراکگذاری
یکی از شایعترین و معروفترین جملات در مدیریت ریسک و سرمایه گذاری این است که «تمام تخم مرغهایمان را در یک سبد نگذاریم.». این نکته مهم در مدیریت ریسک در سرمایه گذاری را میتوان با انجام تنوع در سرمایه گذاری رعایت کرد.
در جهانی زندگی میکنیم که ریسکهای بالقوه بسیاری را در خود جا داده است. از ساختن یک خانه که با ریسک زلزله تهدید میشود تا سرمایهای که در یک بازار قرار میدهیم و خطر سقوط و نزول قیمت آن را تهدید میکند. هر کدام از ریسکها درجات مختص به خود را دارند و هیچ کدام شبیه به دیگری نیست. بعضی از ریسکها به ندرت از حالت بالقوه به حالت بالفعل در میآیند و زیاد نگرانشان نیستیم. اما ریسکهایی که همیشه به چشم میآیند و نیاز به مدیریتشان داریم بیشتر مربوط به سرمایه و وجه مالی زندگیمان میشود. مدیریت ریسک و سرمایه از مهمترین مهارتهایی است که یادگیری آن سن و سال نمیشناسد. شیوههایی هست که بتوان با فراگیریشان به مدیریت ریسک و سرمایه پرداخت. اما قبل از یادگیری تکنیکها یا به عبارتی روشها بهتر است با مفاهیم ریسک و سرمایه و نقش هر کدام از آنها در مسیر سرمایه گذاری آشنا شویم.
سرمایه چیست؟
از وجه نقد گرفته تا داراییهای دیگر را میتوان سرمایه دانست. اما تفاوت پول به تنهایی با سرمایه در این است که پول را برای خریدها و خدمات استفاده میکنیم. اما آن وجه نقد یا دارایی برای افزایش ثروت و رسیدن به اهداف مالی که برای رسیدنشان نیازمند شکیبایی و طی کردن مسیر سرمایه گذاری هستیم را سرمایه میگویند. سرمایه سه نوع دارد؛ سرمایه ثبت شده یا حساب سرمایه 1 ، سرمایه استقراضی 2 و سرمایه در گردش 3 . هر کدام از این انواع تعریف مشخص خود را دارند. اما یک نقطه مشترک میان هر سه آنها این است که برای رسیدن به اهداف مالی و افزایش ثروت مورد استفاده قرار میگیرند. بنابراین باید اعتراف کرد که در تعریف سرمایه، جایی هم برای فعل زمان و ارزش آن باید در نظر گرفت. چرا که رشد دارایی به زمان نیاز دارد. به زبان سادهتر، از زمانی که وجه نقد یا یک دارایی را در یکی از بازارهای سرمایه قرار میدهیم و از طریق یک ابزار سرمایه گذاری اقدام به رشد آن وجه نقد یا دارایی میکنیم باید بازه زمانی را طی کنیم تا به نتیجه موردنظر از سرمایه گذاریمان برسیم.
1. سرمایه ثبت شده (Equity Capital)؛ حسابی که در سهام یا ترازنامه بخش حقوق صاحبان است را سرمایه ثبت شده یا حساب سرمایه هم مینامند.
2. سرمایه استقراضی؛ گاهی برای دریافت سرمایه موردنیاز اقدام به گرفتن وام میکنیم که به آن سرمایه استقراضی میگویند. استقراض در لغت به معنای «طلب قرض کردن» است. گاهی برای راهاندازی یک کسب و کار کوچک هم از دوست مدیریت ریسک سرمایه گذاری و خانواده پول قرض میگیریم که به آن هم سرمایه استقراضی میگویند.
3. سرمایه در گردش (Working Capital)؛ نقدشوندگی بالای یک شرکت نشان از سرمایه در گردشاش دارد. اگر نام داراییهای جاری به گوشتان آشنا هست، بدانید که سرمایه در گردش اشاره به همان داراییها دارد.
مفهوم ریسک
ریسک و خطر را میتوان از اولین مفاهیمی دانست که از زمانی که بشر اولین قدمهایش را برای زندگی برداشت همراهاش بوده است. اصلا یکی از دلایل قبیلهای زندگی کردن ما مدیریت ریسک سرمایه گذاری که امروز به آن جامعه میگوییم به خاطر کم کردن هر چه بیشتر خطرات و ریسکهای احتمالی در زندگی بوده است. خطر یا ریسک یعنی مواجهه با فرصتی که میتواند یا به نفعمان تمام شود یا به ضررمان. صحنهای را تصور کنید که انسانهای اولیه به دنبال شکار یک گاومیش رفتهاند. در این موقعیت به خاطر تعداد بالای شکارچیان خطر، ریسک کمتری برای آسیب دیدن وجود دارد. اما باید در نظر داشت که حجم گوشت شکاری گاومیش به همان میزان که ریسک کمی در شکار دارد برای عده شکارچیان کم است. حال تصور کنید که به جای گاومیش قرار بر شکار یک ماموت باشد. بی شک ریسک زیادی در این شکار وجود دارد. اما در عوض اگر شکار به خوبی انجام شود به همان میزان گوشت شکار بیشتری نصیب همگی میشود. به این معنی که هر چه ریسک بیشتر باشد به همان میزان میتوان انتظار بازدهی داشت. در سرمایه گذاری هم اوضاع چنین است. به عنوان مثال مدیریت ریسک سرمایه گذاری اگر سرمایه گذاری در سهام را انتخاب کنیم میتوان به همان اندازه که ریسک این بازار بیشتر است انتظار بازدهی داشت. اما زمانی که موضوع مدیریت ریسک و سرمایه به میان میآید باید گفت که هنوز تکنیکهایی هست که بتوان در این نوع سرمایه گذاریها هم موفق عمل کرد و تا حد ممکن از ریسک سرمایه گذاری کم کرد.
تکنیکهای مدیریت ریسک و سرمایه
یکی از شایعترین و معروفترین جملات در مدیریت ریسک و سرمایه گذاری این است که «تمام تخم مرغهایمان را در یک سبد نگذاریم.». این نکته مهم در مدیریت ریسک در سرمایه گذاری را میتوان با انجام تنوع در سرمایه گذاری رعایت کرد. به عنوان مثال ابزار سرمایه گذاری مانند صندوق سرمایه گذاری سهامی با توجه به داشتن سبدی متشکل از سهام مختلف و البته کارشناسی شده میتواند تا حد بسیار زیادی به مدیریت ریسک و سرمایه ما بپردازد. البته باید گفت که نکته دیگری که در این ابزار میتواند از ریسک انتخابهای ما کم کند حضور کارشناسان و تحلیلگران بازار سهام در آن است. در صندوقهای سرمایه گذاری حضور ارکان و متخصصین صندوق میتواند از انتخابهای کورکورانه ما در مسیر سرمایه گذاری جلوگیری کند. به عنوان مثال زمانی که انتخاب سهام را به عهده افراد باتجربه در صندوق میگذاریم میتوانیم تا حد قابل توجهای از ریسک بالقوه چنین بازارهای دارایی آسوده خاطر باشیم. اما یک نکته دیگر هم باید به این نتیجهگیری افزود. آن هم این است که برای بهتر کردن پیامدهای سرمایهگذاری بهتر است حتی گزینهها را هم متنوعتر کرد. مثلا میتوان از صندوقهای طلا یا درآمد ثابت هم برای کاهش ریسک استفاده کرد.
نتیجه گیری
مدیریت ریسک و سرمایه در مسیر سرمایه گذاری از مهمترین مهارتها در هر فرد به حساب میآید. هر میزان که به بحث بازدهی اهمیت میدهیم باید به خطرات و ریسکها و مدیریت آن نیز توجه کنیم تا بتوانیم بهترین نتایج را از مسیری که انتخاب کردهایم و سرمایهمان را در آن قرار دادهایم به دست بیاوریم. در فرصتی که پیش آمد به بررسی مفاهیم ریسک و سرمایه و مدیریت این دو پرداختیم تا دست کم بتوانیم مفهومی کلی و البته کاربردی را برای بهتر قدم برداشتن در زمینههای سرمایه گذاری یاد بگیریم.
بررسی مدیریت ریسک سرمایه گذاری و رابطه آن با سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
با استفاده از پرداخت اینترنتی بسیار سریع و ساده می توانید اصل این مقاله را که دارای 13 صفحه است به صورت فایل PDF در اختیار داشته باشید.
مشخصات نویسندگان مقاله بررسی مدیریت ریسک سرمایه گذاری و رابطه آن با سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
چکیده مقاله :
سود و عملکرد مالی، از مهمترین عوامل حیات و فعالیت شرکت است. تمام عواملی که می توانند سود و عملکرد شرکت را تحت تاثیر قرار دهند نقش حیاتی در روند فعالیت شرکت دارد. مدیریت ریسک از جمله عواملی است که ما در این پژوهش اثر آن را بر روی سود و عملکرد بررسی کردیم. در بررسی های خود از متغیرهای کنترلی اندازه شرکت و اهرم مالی استفاده کردیم. هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین مدیریت ریسک و سود و عملکرد شرکت برای شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. فرضیه ها با استفاده از اطلاعات 80 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1390 تا 1394 با استفاده از نرم افزارspss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان داد که مدیریت ریسک یا سود و عملکرد مالی ارتباط معناداری دارد.
کلیدواژه ها:
کد مقاله /لینک ثابت به این مقاله
کد یکتای اختصاصی (COI) این مقاله در پایگاه سیویلیکا AEMCNF01_479 میباشد و برای لینک دهی به این مقاله می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
نحوه استناد به مقاله :
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی مدیریت ریسک سرمایه گذاری می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
شکری رشت آبادی، لاله و نصیری، محمد،1396،بررسی مدیریت ریسک سرمایه گذاری و رابطه آن با سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران،اولین کنفرانس ملی نقش حسابداری،اقتصاد و مدیریت،تبریز،https://civilica.com/doc/694966
در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: ( 1396، شکری رشت آبادی، لاله؛ محمد نصیری )
برای بار دوم به بعد: ( 1396، شکری رشت آبادی؛ نصیری )
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.
مدیریت اطلاعات پژوهشی
اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.
مدیریت ریسک در سرمایه گذاری
اصطلاح ریسک بسته به زمینه ای که در آن به کار می رود معانی متفاوتی دارد. با این حال، رایج ترین معنی آن عدم قطعیت و نتیجه نامطلوب است. ریسک ها به طور کلی دو دسته هستند. دسته اول ریسک های واقعی یا خالص هستند. این ریسک ها فقط ضرر ایجاد می کنند و نمی توان آنها را کنترل کرد. برای مثال، آتش سوزی، تصادف، زلزله یا سیل از این ریسک ها هستند. دسته دوم ریسک های پویا هستند که می توان آنها را کنترل کرد و ممکن است سود یا ضرر ایجاد کنند. این ریسک ها معمولا در زمینه مالی، سرمایه گذاری و اقتصاد هستند.
هر فردی در برابر ریسک واکنش متفاوتی دارد، ولی به طور کلی افراد از لحاظ پذیرش ریسک به سه دسته تقسیم می شوند:
- ریسک گریز: این دسته از افراد محافظه کار هستند و ترجیح می دهند از شرایط مطمئن باشند.
- ریسک پذیر: این دسته از افراد جسور و بی پروا هستند و تمایل دارند ریسک کنند تا سود بیشتر بدست بیاورند.
- خنثی: این دسته در حقیقت حد وسط دو دسته بالا هستند.
ریسک یکی از مولفه های مهم در ارزیابی چشم اندازهای یک سرمایه گذاری است. بیشتر سرمایه گذاران ریسک کمتر را یک ویژگی مطلوب در نظر می گیرند. با این حال، قاعده کلی این است که هر چقدر ریسک یک سرمایه گذاری بیشتر باشد، بازده آن بهتر خواهد بود.
ریسک در حوزه اقتصاد و سرمایه گذاری به دو نوع اصلی تقسیم می شود:
- ریسک سیستماتیک (غیرقابل اجتناب)
این نوع ریسک قابل کنترل نبوده و مرتبط با شرایط سیاسی و اقتصادی کشور است. این ریسک به صورت سیستماتیک کل بازار و تمامی شرکت ها و صنایع آن را تحت تاثیر قرار می دهد، برای مثال جنگ، تحریم، نرخ بهره، تورم و غیره.
- ریسک غیرسیستماتیک (قابل اجتناب)
این ریسک با استفاده از روش های خاص قابل اندازه گیری و تا حدودی قابل اجتناب است. این ریسک مرتبط با یک شرکت یا صنعت خاص بوده و تاثیرات آن را با استفاده از روش تنوع بخشی سبد سهام می توان کاهش داد.
انواع ریسک سرمایه گذاری
ریسک معمولا یک اصطلاح منفی در نظر گرفته می شود، با این حال در دنیای سرمایه گذاری ضروری بوده و نمی توان آن را نادیده گرفت.
یکی از تعریف های رایج ریسک سرمایه گذاری انحراف از نتیجه مورد انتظار است. این انحراف را می توان به صورت مطلق یا نسبت به یک معیار بیان کرد. به عبارت دیگر، ریسک سرمایه گذاری اختلاف بین بازده مورد انتظار و بازده بدست آمده است.
ریسک هر سرمایه گذاری متفاوت است و به عوامل مختلفی بستگی دارد. در ادامه چند مورد از ریسک هایی که سرمایه گذاران با آنها روبرو می شوند را بررسی می کنیم.
ریسک کسب و کار
وقتی سهام می خرید، در حقیقت بخشی از مالکیت یک شرکت را بدست می آورید. در مقابل، خرید اوراق بهادار به معنای پول قرض دادن به یک شرکت است. بازده این دو نوع سرمایه گذاری مستلزم این است که شرکت کسب و کار خود را ادامه دهد. اگر شرکت ورشکست شود و دارایی های خود از دست بدهد، سهامداران عادی آخرین کسانی هستند که سرمایه گذاری خود را پس می گیرند.
ریسک بازار
این ریسک مرتبط با کاهش ارزش سرمایه گذاری به دلیل توسعه های اقتصادی یا سایر رویدادهایی است که روی کل بازار تاثیر می گذارند.
این ریسک به سطح عرضه و تقاضا در بازار نیز اشاره می کند. به عبارت دیگر، وقتی تعداد زیادی از سرمایه گذاران تصمیم به خرید یک سهام خاص بگیرند، تقاضای آن افزایش پیدا می کند. اگر عرضه این سهام کم باشد، قیمت آن افزایش پیدا می کند. عکس این قضیه نیز ممکن است رخ دهد. این نوسانات همیشه در بازار وجود دارند و ریسک بازار را ایجاد می کنند.
ریسک سیاسی
این ریسک سیستماتیک که ژئوپولیک نیز نامیده می شود قابل کنترل نبوده و ناشی از رویدادها سیاسی، جنگ، تغییر قوانین و عوامل دیگر است. وضعیت سیاسی یک کشور می تواند تاثیرات مخربی روی اقتصاد و بازار داشته باشد. هر چقدر سرمایه گذاری طولانی مدت تر باشد، میزان این ریسک افزایش پیدا می کند.
ریسک شخصی
منشاء ریسک همیشه بیرونی نیست و گاهی اوقات ناشی از رفتارهای سرمایه گذار است. عجله کردن، طمع یا تصمیم گیری از روی احساسات یکی از منابع ایجاد ریسک در سرمایه گذاری است.
ریسک نوسان
حتی اگر یک شرکت در معرض ورشکستگی نباشد، قیمت سهام آن ممکن است نوسان پیدا کند. قیمت سهام ممکن است تحت تاثیر عوامل داخلی شرکت، مثل محصولات معیوب، یا عوامل بیرونی، مثل رویدادهای سیاسی یا اقتصادی قرار بگیرد.
ریسک تورم
تورم به معنی کاهش ارزش پول کشور است. تورم باعث می شود پول بیشتری برای یک کالا یا خدمات پرداخت کنیم و در نتیجه قدرت خرید را کاهش می دهد. ریسک تورم تاثیر مستقیم روی سودآوری سرمایه گذاری ها دارد، زیرا سود خالص با کم کردن میزان تورم از سود حاصل از سرمایه گذاری محاسبه می شود.
ریسک تمرکز
این ریسک مرتبط با از دست دادن پول به دلیل متمرکز کردن آن روی یک سرمایه گذاری است. وقتی سرمایه گذاری هایتان را تنوع بخشی می کنید، ریسک بین سرمایه گذاری ها و صنایع مختلف تقسیم شده و در نتیجه احتمال کمتری دارد یک باره کل سرمایه تان را از دست بدهید.
ریسک اعتبار
ریسک اعتبار مرتبط با زمانی است که نهاد دولتی یا شرکت صادر کننده اوراق دچار مشکلات مالی شود و نتواند اصل پول یا سود آن را پرداخت کند.
ریسک استرداد
این ریسک در رابطه با اوراق مدیریت ریسک سرمایه گذاری قرضه و استرداد آن قبل از موعد سررسید است. احتمال استرداد زودهنگام اوراق زمانی بیشتر است که نرخ تورم رو به کاهش باشد، زیرا شرکت ها تلاش می کنند اوراق قبلی خود را جمع کرده و اوراق جدید با نرخ بهره کمتر منتشر کنند.
ریسک نرخ بهره
وقتی چند گزینه برای سرمایه گذاری وجود داشته باشد با ریسک نرخ بهره یا سود روبرو می شویم. تغییرات نرخ بهره می تواند روی ارزش اوراق بهادار تاثیر بگذارد. افزایش نرخ بهره باعث می شود اوراق جدید برای سرمایه گذاران جذاب تر باشند، زیرا بهره آنها بیشتر از اوراقی است که قبلا صادر شده اند. برای فروش اوراقی که نرخ بهره پایین تر دارند، شاید لازم باشد آنها را با تخفیف بفروشید.
ریسک نرخ ارز
نوسانات دائمی نرخ ارزی که برای سرمایه گذاری مورد استفاده قرار گرفته باعث می شود ارزش دارایی در معرض کاهش باشد. وقتی واحد پول یک کشور به شدت افت کند، افرادی که سرمایه گذاری خارجی انجام داده اند با افت ارزش دارایی های خود مواجه می شوند. این ریسک در سرمایه گذاری های کوتاه مدت بیشتر است، زیرا فرصت زیادی برای جبران زیان وجود ندارد.
نوسان نرخ ارز و ریسک مرتبط با آن به توان مالی دولت، قوانین صادرات و واردات، تحریم ها، محدودیت های ارزی و موقعیت سیاسی و اقتصادی کلی کشور بستگی دارد.
ریسک نقدینگی
این ریسک مرتبط با عدم توانایی خرید یا فروش در زمان دلخواه به دلیل محدودیت فرصت ها است. اوراق بهادار دولتی معمولا نقدینگی بالا دارند، در مقابل املاک و مستغلات معمولا به سرعت به فروش نمی رسند.
به عبارت دیگر، نقدینگی به معنی سهولت تبدیل شدن دارایی به وجه نقد است. هر چقدر یک دارایی سریع تر و راحت تر به پول نقد تبدیل شود، ریسک نقدینگی آن کمتر است.
چطور ریسک را ارزیابی کنیم
برای مدیریت درست ریسک ابتدا باید آن را به طور کامل ارزیابی کنیم. ارزیابی ریسک سه مرحله دارد:
1.شناسایی
هدف از شناسایی ریسک این است که مشخص کنیم آیا ریسک اجتناب ناپذیر است یا نه. برای مثال، ریسک های بیرونی مثل رویدادهای اقتصادی و حوادث پیشبینی نشده خارج از کنترل کسب و کار هستند و نمی توان از آنها اجتناب کرد.
2.بررسی تاثیر
وقتی ریسک ها را شناسایی کردید باید احتمال و اهمیت آنها را ارزیابی کنید. ریسک های پیشبینی شده باید بر اساس میزان احتمال رتبه بندی شوند.
3.توسعه استراتژی
وقتی ریسک ها را بر اساس احتمال رتبه بندی کردید، باید استراتژی هایی برای مدیریت آنها توسعه دهید.
مدیریت ریسک در حوزه سرمایه گذاری یکی از مهم ترین مولفه ها بوده و شامل شناسایی، ارزیابی، پیگیری و کاهش دادن پیامد ریسک ها در محیط کسب و کار است. این کار یکی از مولفه های مهم ثبات در سرمایه گذاری است و نادیده گرفتن آن ضررهای زیادی به همراه خواهد داشت. مدیریت ریسک در اصل زمانی رخ می دهد که یک سرمایه گذار یا مدیر صندوق سرمایه گذاری پتانسیل ضرر در یک سرمایه گذاری را تحلیل کرده و سپس با توجه به اهداف سرمایه گذاری و میزان تحمل ریسک اقدامات لازم را اجرا کند.
استراتژی های مختلف مدیریت ریسک در سرمایه گذاری
مدیریت ریسک در زمینه اقتصادی قانون خاصی نداشته و به شرایط و روحیات سرمایه گذار بستگی دارد. هر سرمایه گذاری برای موفقیت و رسیدن به سود باید یک استراتژی مدیریت ریسک برای استفاده از فرصت ها داشته باشد. استراتژی های مدیریت ریسک در سرمایه گذاری شامل بررسی ریسک های بالقوه، تحلیل این ریسک ها و تلاش برای از بین بردن یا محدود کردن تاثیرات آنها است. در ادامه چند استراتژی مهم برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری را بررسی می کنیم.
1.دارایی تان را به درستی تخصیص دهید
مطالعات نشان می دهد ۹۰ درصد از سودهای سرمایه گذاری بر اساس تخصیص دارایی هستند. تخصیص سرمایه گذاری به معنای نحوه تقسیم کردن دارایی ها بین گروه های سرمایه گذاری است. تخصیص تاکتیکی یک استراتژی پویا برای سرمایه گذار فراهم می کند و ابزاری کارآمد برای مدیریت ریسک سرمایه گذاری است.
اگر تمام پول تان را وارد یک سرمایه گذاری کنید احتمال زیادی وجود دارد که ضرر کنید. هنگام سرمایه گذاری باید از اصل تنوع بخشی استفاده کنید و به اصطلاح تمام تخم مرغ هایتان را در یک سبد نگذارید. علاوه بر این، یادتان باشد که روندهای بازار مدام در حال تغییر هستند. این یعنی بهتر است چند نوع سرمایه گذاری داشته باشید تا در صورتی که یکی از آنها شکست خورد، بتوانید ضرر آن را با سود یک سرمایه گذاری دیگر جبران کنید.
2.یک برنامه برای ضرر حداکثر احتمالی داشته باشید
تنظیم یک برنامه ضرر حداکثر احتمالی اولین گام در اجتناب از ضررهای بزرگ است. این برنامه باعث می شود محافظه کارانه تر عمل کنید و فقط ریسک هایی را قبول کنید که متناسب با برنامه طولانی مدت تان هستند.
این یعنی تعیین ارزش باید یکی از ملاحظات اصلی در تخصیص دارایی باشد. تخصیص دارایی ثابت بدون مدیریت ریسک سرمایه گذاری در نظر گرفتن ارزش دارایی ها منطقی نیست.
3.یک حاشیه امنیت داشته باشید
هر سرمایه گذاری باید یک حاشیه امنیت داشته باشد. حاشیه امنیت تفاوت بین ارزش ذاتی یا بنیادی و قیمت سرمایه گذاری است. به گفته وارن بافت، سرمایه گذاری معروف، قیمت چیزی است که پرداخت می کنید و ارزش چیزی است که بدست می آورید.
هر چقدر حاشیه امنیت بزرگ تر باشد، ریسک سرمایه گذاری کمتر و پتانسیل دستیابی به سود بیشتر است. حاشیه امنیت باعث می شود فضایی برای خطای قضاوت، اشتباهات یا رویدادهای پیشبینی نشده داشته باشید.
4.سرمایه گذاری های بلند مدت داشته باشید
دلیل شکست خوردن بسیاری از سرمایه گذاران این است که سعی می کنند در زمان کوتاهی به سود زیاد دست پیدا کنند. در حقیقت، سرمایه گذاری های کوتاه مدت بیشتر از سرمایه گذاری های بلند مدت شکست می خورند. بنابراین، بیشتر روی استراتژی هایی تمرکز کنید که در بلند مدت ثروت ایجاد می کنند.
5.از ریسک رقابتی اجتناب کنید
اگر روی محصولات سرمایه گذاری کرده اید، باید توجه خاصی به ریسک رقابت داشته باشید. اگر می خواهید این ریسک را به حداقل برسانید بهتر است در بازارهایی که بیش از حد اشباع شده اند سرمایه گذاری نکنید. همچنین، بهتر است روی کالایی سرمایه گذاری کنید که حق ثبت اختراع یا حق مالکیت فکری دارد تا از ریسک کپی شدن آن توسط رقبا اجتناب کنید.
6.بین ریسک و سود تعادل ایجاد کنید
برای ایجاد تعادل بین ریسک و سود باید بررسی کنید که برای درصد مشخصی از سود حاضر هستید چند درصد از سرمایه تان را به خطر بیندازید.
سخن آخر
مدیریت ریسک در سرمایه گذاری یکی از مهم ترین اصول فعالیت اقتصادی است و باعث می شود از فرصت ها استفاده کنید. هدف از مدیریت ریسک سرمایه گذاری این است که اطمینان حاصل کنید ضرر سرمایه گذاری تان هیچ وقت از یک حد مشخص بیشتر نمی شود. به عبارت دیگر، مدیریت ریسک سرمایه گذاری کلید دستیابی به سود پایدار و امن در هر شرایط بازار است.
در نهایت، اگر می خواهید در سرمایه گذاری موفق شوید باید ریسک را یک مولفه مثبت در نظر بگیرید و از آن نترسید. ریسک بخشی جدایی ناپذیر از هر سرمایه گذاری بوده و نحوه مدیریت آن است که فرق بین سرمایه گذار موفق و شکست خورده را مشخص می کند.
مدیریت ریسک و سرمایه در بازار ارز دیجیتال؛ آموزش روش مدیریت سرمایه
آموزش روش های مدیریت ریسک و سرمایه برای ورود به بازار ارز دیجیتال از جمله ضرورتهای یک ترید با استراتژی موفق است.
ریسک به معنای احتمال رخداد اتفاقات منفی در فعالیتهای شما و بخشی از ترید و معامله در بازار رمز ارزهاست. ریسک شانس ایجاد یک خروجی نامطلوب در معامله است که ضرردهی را به دنبال دارد. مثلا، ریسک 50 درصدی در یک پوزیشن شورت (فروش) به معنای احتمال 50 درصدی افزایش قیمت بیت کوین و ضرر شماست. بنابراین برای جلوگیری از چنین اتفاقی، باید با انواع ریسک و استراتژیهای مدیریت آن در بازار ارز دیجیتال آشنا بوده و روش های مدیریت سرمایه را آموزش ببینید.
انواع ریسک در بازار ارز دیجیتال
در تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) هدف یافتن بهترین نقاط ورود و خروج در بازار است. اما پیش از سرمایهگذاری در بازارهایی مانند ارز دیجیتال که نوسان بسیار بالایی دارند، ابتدا باید با روشهای مدیریت ریسک و سرمایه آشنا شوید. بنابراین پس از یادگیری نحوه مقابله با ریسک، آموزش تحلیل تکنیکال به شما در انجام یک مدیریت ریسک سرمایه گذاری ترید موفقیتآمیز کمک میکند.
بازار رمز ارزها در معرض انواع ریسکهای مالی قرار دارد:
- ریسک اعتباری (Credit Risk): این نوع ریسک بر پروژههای کریپتویی تاثیرگذار است. ریسک اعتباری در واقع احتمال ناکامی تیم توسعه یک پروژه در انجام تعهدات خود در زمان مقرر است. این نوع ریسک بیشتر در سرقت و کلاهبرداری بازار رمز ارزها نمود پیدا میکند. یک نمونه خوب در این رابطه، هک صرافی بایننس در سال 2018 بود که به سرقت 40 میلیون دلار انجامید.
- ریسک حقوقی و قانونی (Legal Risk): ریسک حقوقی به احتمال رخداد یک رویداد منفی در رابطه با قوانین حقوقی و نظارتی اطلاق میشود. مثلا، ممنوعیت ترید ارزهای دیجیتال در یک کشور از این نوع است. یک مثال عملی از ریسک حقوقی مربوط به زمانی است که ایالات تگزاس و کارولینای شمالی دستور توقیف و توقف فعالیت صرافی رمز ارزی بیتکانکت (Bitconnect) را به جهت شبهات کلاهبرداری بودن آن صادر کردند.
- ریسک نقدینگی (Liquidity Risk): ریسک نقدینگی در بازار ارز دیجیتال به شانس عدم توانایی یا ناتوانی یک تریدر در تبدیل پوزیشن خود به ارزهای فیات (دلار، ین، پوند، یورو و…) اطلاق میشود.
- ریسک بازار (Market Risk): ریسک بازار به معنای شانس افزایش یا کاهش قیمت یک رمز ارز برخلاف پوزیشن باز شماست.
- ریسک عملیاتی (Operational Risk): ریسک عملیاتی به احتمالی اطلاق میشود که معاملهگر نتواند ترید، واریز یا برداشت انجام دهد.
- ریسک امنیتی و فناوری (Technology and Security Risk): بلاک چین پشت رمز ارزها بهعنوان یک دفترکل توزیعشده عمل میکند. در شبکههایی مانند بیت کوین که از اثبات کار (PoW) استفاده میکنند، مصرف بالای انرژی توسط ماینرها میتواند تهدیدی بر پذیرش گسترده آن باشد.
- ریسک حضانتی (Custody Risk): حضانت رمز ارزها از طریق والتهای سرد یا گرم انجام میشود. با این وجود، امکان هک یا از دست دادن دسترسی به آنها نیز وجود دارد.
- ریسک صرافی (Exchange Risk): مواردی همچون بسته شدن حساب، قطعی سرور، دستکاری قیمت، سوق قیمت به استاپ لاس و مشکلات اتصال از جمله خطرات مربوط به صرافیهای ارز دیجیتال هستند.
- ریسک لوریج (Leverage Risk): لوریج و اهرم ابزاری است که در مقایسه با اندازه حساب، قدرت خرید بیشتری به تریدرها میدهد. از لوریج میتوان برای گرفتن پوزیشنهای بزرگتر استفاده کرد. این یعنی مثلا در هنگام ترید با لوریج 100 برابر، شما میتوانید درآمدتان را تا 100 برابر افزایش دهید. اما دقت داشته باشید که ریسک از دست دادن سرمایه نیز به همین اندازه بالاست.
انواع استراتژی های مدیریت ریسک و سرمایه در بازار ارز دیجیتال
بهعنوان یک قاعده کلی باید بدانید که «هیچگاه نباید بیشتر از آنچه توانش را دارید ریسک کنید». با توجه به جذابیت ترید رمز ارزها، توصیه عمومی این است که بیشتر از 10 درصد از بودجه یا درآمد ماهانهتان را در این بازار سرمایه گذاری نکنید. از طرفی، معامله با پول قرضی هم توصیه نمیشود. استراتژیهای مدیریت ریسک و مدیریت ریسک سرمایه گذاری سرمایه در بازار ارز دیجیتال را میتوان به 4 دسته استفاده از تایمفریمهای مختلف، نسبت ریسک به پاداش (Risk/Reward Ratio)، پوزیشن سایزینگ (Position Sizing) و حدضرر و برداشت سود (Stop Loss and Take Profit) تقسیم کرد.
استراتژی استفاده از تایم فریمهای مختلف
از آنجایی که نگاه به یک تایمفریم واحد بدون توجه به دید بزرگتری از روند بازار اشتباهی رایج بین تریدرهاست، استفاده از تحلیل تایمفریمهای مختلف به جلوگیری از باریکبینی کمک میکند. عموما تریدرهای حرفهای زمانی که تحلیلشان در ابتدا روی تایمفریمهای بزرگتر متمرکز است، از رویکرد بالا به پایین استفاده کرده و سپس با نگاه به معاملات در تایمفریمهای کوچکتر، سیگنالهای بازار را فیلتر میکنند. علاوه بر این، استفاده مناسب از تایمفریمهای مختلف غالبا سناریوهایی با ریسکهای پایینتر نسبت به پاداش بالقوه ایجاد میکند. این عامل، مدیریت بهتر ریسک و سرمایه در هنگام ترید ارزهای دیجیتال را به دنبال دارد.
برای مثال، تحلیل چارت 1 ساعته و 4 ساعته قیمت بیت کوین، ورود کمریسکی را ایجاد میکند. در زیر، جزئیات این استراتژی را مشاهده میکنید:
- در ابتدا با نگاه به تایمفریم 4 ساعته، شاهد کشش قیمت به سمت بالا (10 کندل متوالی) بدون حرکت اصلاحی هستیم. بنابراین بر اساس این کشش، میتوانیم منتظر یک اصلاح سالم به سمت پایین باشیم. حال میتوانیم برای ورود کوتاه مدت به دنبال سیگنالهایی در چارت ساعتی بگردیم.
- در چارت 1 ساعته میبینیم که پس از شکست ناموفق خط مشکی، قیمت یک کندل ستاره دنبالهدار (Shooting Star) را ایجاد کرده است که یک نطقه ورود عالی با توجه به کندل مشابه سقف بالاتر در چارت 4 ساعته است. به نحوه زیرش قیمت پس از تشکیل کندل شوتینگ استار توجه کنید. این اتفاق نتیجه نگاه به تایمفریمهای بزرگتر است.
استراتژی پوزیشن سایزینگ یا مدیریت بر اساس حجم ورود
استراتژی پوزیشن سایزینگ تعداد کوین یا توکنهای مناسب برای ورود به یک معامله را مشخص میکند. احتمال تحقق سود در معاملات رمز ارزها غالبا باعث تحریک تریدرها به سرمایه گذاری 30، 50 یا حتی 100 درصدی در این بازار میشود. با این وجود، این کار یک حرکت مختلکننده است که شما را در معرض ریسک مالی بالایی قرار میدهد. قانون طلایی این است: «همه تخممرغهایتان را در یک سبد نگذارید».
سه راه برای انجام پوزیشن سایزینگ وجود دارد:
- رویکرد مقدار ورود در برابر مقدار ریسک
- رویکرد کوسهها و پیراناها
- رویکرد معیار کِلی
رویکرد مقدار ورود در برابر مقدار ریسک
این رویکرد در استراتژی پوزیشن سایزینگ برای مدیریت ریسک و سرمایه، دو مقدار متفاوت را در نظر میگیرد. اولین مقدار شامل پولی است که شما مایل به سرمایه گذاری در هر ترید هستید. به این پول باید بهعنوان اندازه (Size) هر سفارش جدید صرفنظر از نوع آن نگاه کنید. دومین مقدار پولی است که در معرض ریسک قرار دارد. مثلا پولی که قرار است در صورت عدم موفقیت معامله آن را از دست بدهید. با در نظر گیری این دو مقدار، حجم ورود یا همان سایز پوزیشن شما به صورت زیر تعریف میشود:
قیمت ورود × ((استاپ لاس – قیمت ورود) / (ریسک در هر ترید × اندازه سرمایه)) = اندازه پوزیشن
برای درک بهتر محاسبه این فرمول مثال زیر را در نظر بگیرید: فرض کنید خواهان خرید بیت کوین با تتر در قیمت هدف 13,000 دلار هستید. پارامترهای فرمول بالا به صورت زیر است:
- اندازه سرمایه: 5,000 دلار
- ریسک در هر ترید: 2 درصد
- قیمت ورود: 11,500
- استاپ لاس= 10،500
در این صورت حجم ورود ما به این معامله ارز دیجیتال BTC با هدف مدیریت ریسک و سرمایه، به صورت زیر خواهد بود:
1,150 = 11,500 × ((10,500 – 11,500) / (0.02 × 5,000)) = اندازه پوزیشن
پس مقدار پول ایدهآل برای سرمایه گذاری در این ترید 1,150 دلار یا 23 درصد از سرمایه است. بنابراین به خاطر استاپ لاسی که تعیین کردهایم، تنها 2 درصد از پولمان با فعال شدن حد ضرر تعیینشده در معرض از دست رفتن قرار میگیرد.
رویکرد کوسهها و پیراناها
مفهوم پوزیشن سایزینگ یا تعیین اندازه پوزیشن به متنوعسازی سرمایه گذاریهایتان نیز مربوط میشود. دکتر الکساندر الدر (Alexander Elder) که خالق این مفهوم است، دو قانون را تعیین کرده است:
- محدود کردن هر پوزیشن به 2 درصد ریسک. آقای الدر ریسک را به گاز کوسه تشبیه کرده است. گاهی اوقات شما مایل به ریسک کردن مقدار بالایی پول هستید، اما ریسک این کار نیز به اندازه گاز کوسه بزرگ و فاجعهآمیز خواهد بود.
- محدود کردن سشنهای معاملاتی به 6 درصد در هر سشن. در یک موقعیت بازنده، ممکن است ذره ذره تمام سرمایهتان را از دست بدهید. آقای الدر این نوع ریسک را به حمله ماهیهای پیرانا تشبیه کرده است که با گازهای کوچک از قربانی خود آن را ذره ذره از بین میبرند.
با پیروی از رویکرد کوسهها و پیراناهای آقای الدر، نتیجه این است که شما نباید بیشتر از 3 پوزیشن باز با 2 درصد ریسک، یا 6 پوزیشن با 1 درصد ریسک داشته باشید. این کار به معنای محدود کردن نتایج در ترکیب معکوس است؛ یعنی ضررها در هر ضرر بعدی کوچکتر و کوچکتر میشوند.
رویکرد معیار کِلی (Kelly Criterion)
معیار کِلی فرمولی است که توسط جان لری کلی (John Larry Kelly) در سال 1956 توسعه داده شد. این فرمول یک رویکرد پوزیشن سایزینگ برای مدیریت ریسک و سرمایه در بازار ارز دیجیتال است که درصد سرمایه برای ورود را مشخص میکند. این استراتژی برای معاملات بلند مدت مناسب است.
(نسبت سود در تیک پرافیت / درصد موفقیت – 1) – (نسبت ضرر در استاپ لاس / درصد موفقیت) = اندازه پوزیشن
با استفاده از مثال قبل، پارامترهای فرمول به صورت زیر است:
- اندازه سرمایه: 5,000 دلار
- مقدار سرمایهگذاریشده: 1,150 دلار
- موفقیت: 60 درصد
- قیمت ورود: 11,500 دلار
- استاپ لاس: 10,500 دلار
- نسبت ضرر: 1.1
- تیک پرافیت: 13,000 دلار
نتیجه استفاده از این فرمول برای اندازه پوزیشن به صورت زیر خواهد بود:
0.19 = (1.13 / (0.06 – 1)) – (1.1 / 0.6) = اندازه پوزیشن
این عدد 0.19 یعنی شما برای کسب بهترین خروجی در مجموعهای از تریدها، نباید بیشتر از 19 درصد کل سرمایه 5,000 دلاریتان را ریسک کنید.
استراتژی نسبت ریسک/پاداش در مدیریت ریسک و سرمایه
نسبت ریسک/ریوارد (Risk/Reward Ratio) به مقایسه سطح واقعی ریسک با بازدههای بالقوه میپردازد. در ترید و معامله، هرچه پوزیشن ریسکیتر باشد، سود آن نیز بیشتر خواهد بود. درک نحوه کار استراتژی ریسک به پاداش به شما اجازه میدهد تا در صورت ضرردهی یک ترید آن را بشناسید. نسبت ریسک/پاداش به صورت زیر محاسبه میشود:
(استاپ لاس – قیمت ورود) / (قیمت ورود – قیمت هدف) = نسبت ریسک به پاداش
با توجه به مثال قبل:
- قیمت ورود: 11,500 دلار
- استاپ لاس: 10,500 دلار
- قیمت هدف: 13,000 دلار
در این مثال، نسبت ریسک/پاداش با هدف مدیریت ریسک و سرمایه در ارز دیجیتال بیت کوین به صورت زیر است:
1:1.5 یا 1.5 = (10,500 – 11,500) / (11,500 – 13,000) = نسبت ریسک/پاداش
نسبت 1:1.5 خوب است. توصیه ما به تریدرها این است که با نسبت کمتر از 1:1 معامله نکنند.
استراتژی استاپ لاس و تیک پرافیک
استاپ لاس یا حد ضرر به یک سفارش قابل اجرا اطلاق میشود که در هنگام کاهش قیمت به یک محدوده خاص، پوزیشن باز شما را میبندد. تیک پرافیت یا برداشت سود نیز یک سفارش قابل اجرا است که با افزایش قیمت به یک سطح خاص، سفارش باز شما را نقد میکند. هر دوی این رویکردها از جمله استراتژیهای مدیریت ریسک هستند. استاپ لاس از شما در برابر معاملات ضررده محافظت کرده و تیک پرافیت باعث خروج شما از بازار در هنگام معکوس شدن روند میشود.
شما میتوانید از برداشت سود و حد ضررهای متحرک (Trailing Stop Loss) که تغییرات نرخ را به صورت خودکار دنبال میکنند هم استفاده کنید. البته چنین ویژگی در همه صرافیهای رمز ارزی در دسترس نیست.
نکات مهم در رابطه با مدیریت ریسک و سرمایه در بازار رمز ارزها
علاوه بر انواع ریسک و استراتژیهای مدیریت آن، یک سری نکات کاربردی را در این بخش بررسی میکنیم که به موفقیت بیشتر شما کمک میکند.
- پذیرش ناکامی و شکست: ریسک بخشی از معامله است. علاوه بر این، ما نمیتوانیم آن را حذف کنیم، اما امکان مدیریت آن وجود دارد. بنابراین شما باید ضررهایتان را پذیرفته و برای تحقق سود در تریدهای آینده، به تصمیمهای برنامه محور متکی باشید.
- در نظر گرفتن کارمزدها: تریدرهای جدید عموما به کارمزد تراکنشها توجهی ندارند. این کارمزدها شامل فی برداشت، لوریج و دیگر کارمزدها هستند. شما باید برای مدیریت ریسک و سرمایه خود به این کارمزدها توجه کنید.
- تمرکز بر نرخ پیروزی یا وین ریت (Win Rate): ریسکها همیشه آماده دلسرد کردن شما نسبت به معامله هستند. با این وجود، تمرکز بر تعداد دفعاتی که پیروز میدان شدهاید، به توسعه یک خصیصه مثبت در ترید به شما کمک خواهد کرد.
- اندازهگیری افت سرمایه یا دراودان (Drawdown): افت سرمایه به کل کاهش سرمایه اولیه شما پس از مجموعهای از ضررها اطلاق میشود. مثلا، اگر از 5,000 دلار 1,000 دلار ضرر کنید، اندازه افت سرمایه شما 10 درصد خواهد بود. هرچه این افت بیشتر باشد، برای جبران آن به تزریق پول بیشتری نیاز دارید. همانطور که دکتر الدر توصیه کرده بود، به محدوده ریسک 6 درصدی پایبند باشید.
جمعبندی
ریسک در بازار رمز ارزها انواع مختلفی دارد و مدیریت آن شانس ایجاد یک خروجی نامطلوب در ترید را کاهش میدهد. با استفاده از روش ها و استراتژی های مدیریت ریسک و سرمایه میتوانیم تهدیدها را به فرصت کسب سود تبدیل کنیم.
نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری
در دنیای مالی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است. به طور کلی ، مدیریت ریسک زمانی اتفاق می افتد که یک سرمایه گذار یا صاحب صندوق سرمایه گذاری ، علت ضرر را با تجزیه و تحلیل پیدا کرده و سپس با توجه به اهداف سرمایه گذاری و تحمل ریسک ، اقدام مناسب را انجام دهد .
ریسک کردن همیشه در بازار های مالی وجود دارد. در هر نوعی از سرمایه گذاری خطراتی وجود دارد که در مورد اوراق بهادار آمریکا نزدیک به صفر در نظر گرفته می شود یا برای مواردی مانند ارزش سهام در بازار های نوظهور یا املاک و مستغلات در بازار های با تورم بالا بسیار زیاد است. ریسک هم از نظر مطلق و هم از نظر نسبی قابل اندازه گیری است. درک جامع ریسک در اشکال مختلف آن می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا فرصت ها ، معاملات و هزینه ها را با رویکرد های مختلف سرمایه گذاری تحلیل کنند .
در ادامه این مقاله به تعریف مفهوم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری می پردازیم و آن را در بحث روانشناسی بازار بررسی می کنیم. با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله
مدیریت ریسک و سرمایه گذاری چیست؟
درک مدیریت ریسک
مدیریت ریسک در تمام حوزه های مالی رخ می دهد. این اتفاق زمانی می افتد که یک سرمایه گذار اوراق قرضه خزانه داری یک کشور را از طریق اوراق قرضه شرکتی خریداری کند ، یا هنگامی که مدیر صندوق سرمایه گذاری ارز های خود را با مشتقات ارزی هج کردن (hedging) می کند. کارگزاران سهام از ابزار های مالی مانند قرارداد اختیار معامله (Option) و قرارداد های آتی (futures) استفاده می کنند و مدیران مالی نیز از استراتژی هایی مانند متنوع سازی سبد سهام ، تخصیص دارایی و اندازه گیری پوزیشن برای کاهش یا مدیریت ریسک استفاده می کنند.
مدیریت ناکافی ریسک می تواند عواقب بدی را برای شرکت ها ، افراد و اقتصاد به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال ، سقوط وام مسکن در سال ۲۰۰۷ که منجر به رکود بزرگی شد ، ناشی از تصمیمات نادرست مدیریت ریسک بود. تصمیمات غلطی مثل وام دهندگانی که وام های رهنی را به افرادی با اعتبار ضعیف اعطا می کردند؛ یا شرکت های سرمایه گذاری که این وام ها را خریداری می کردند و مجدداً می فروختند.
همه ما در انتخاب هدف هیچ مشکلی نداریم، اما انتخاب هدف تنها آغاز راه است و مسیر برای رسیدن به هدف مدیریت ریسک سرمایه گذاری بسیار دشوار در این ویدیو با حضور جناب آقای مهندس صبوری در برنامه لایو استریم به موضوع بسیار مهم مدیریت و هدف گذاری پرداخته ایم تا بتوانیم مسیر را بهتر مدیریت کنیم و از رسیدن به هدف لذت دوچندان ببریم. با ما همراه باشید.
نحوه مدیریت ریسک
معمولا مردم با شنیدن کلمه “ریسک” یاد اصطلاحات منفی می افتند. با این حال ، در دنیای سرمایه گذاری ، ریسک یک عامل ضروری برای یک انتخاب درست به حساب می آید .
تعریف رایج از ریسک در سرمایه گذاری ، عدم حصول نتیجه ی مورد انتظار است . ما می توانیم این عدم حصول را به صورت مطلق یا نسبت به چیز دیگری ، مثل یک معیار بازار بیان کنیم .
ممکن است این عدم حصول مثبت یا منفی باشد ، اما تحلیلگران و سرمایه گذاران معمولاً این عقیده را دارند که چنین انحرافی تا حدی به معنی نتیجه در نظر گرفته شده برای سرمایه گذاری هاست. پس برای اینکه بازدهی بیشتری در معاملات مدیریت ریسک سرمایه گذاری داشته باشیم باید ریسک بیشتری را بپذیریم. یک تئوری دیگر هم هست که می گوید افزایش ریسک به صورت افزایش نوسانات ظاهر می شود. در حالی که معامله گران حرفه ای دائماً راه حل هایی برای کاهش این نوسانات پیدا می کنند.
اینکه یک سرمایه گذار چقدر باید نوسانات را قبول کند ، کاملاً به تحمل فرد در برابر ریسک بستگی دارد یا در مورد یک متخصص سرمایه گذاری بستگی به این موضوع دارد که سرمایه گذاری تا چه حد به اهداف خود رسیده است. یکی از معیار های ریسک مطلق که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد انحراف معیار است. معیار آماری پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است. به این صورت که شما به میانگین بازدهی سرمایه گذاری نگاه کرده و سپس میانگین انحراف معیار آن را در همان بازه زمانی می یابید. توزیع های عادی (منحنی زنگوله ای شکل شناخته شده) حکم می کند که بازده مورد انتظار سرمایه گذاری یک انحراف معیار از میانگین ۶۷٪ از زمان و دو انحراف استاندارد از انحراف میانگین ۹۵٪ از زمان باشد. این به سرمایه گذاران کمک می کند تا ریسک را به صورت عددی ارزیابی کنند. اگر آن ها بدانند که از نظر مالی و عاطفی می توانند ریسک را تحمل کنند ، پس سرمایه گذاری می کنند.
مدیریت ریسک و سرمایه گذاری در روانشناسی بازار
بازار های مالی رفتاری با نشان دادن عدم تقارن بین دیدگاه افراد نسبت به سود و زیان ، یک عنصر مهم را در معادله ریسک کشف کرده است. گفته می شود که معمولا سرمایه گذاران تقریباً دو برابر بیشتر از احساس خوب سود کردن ، متحمل فشار روانی و استرس می شوند.
معمولا هر آنچه سرمایه گذاران واقعاً می خواهند بدانند این نیست که فقط یک دارایی از نتیجه مورد انتظار خود منحرف می شود ، بلکه این است که چگونه عوامل منفی در پایین سمت چپ منحنی توزیع به وجود می آیند. ریسک (VAR) تلاش می کند پاسخی برای این سوال ارائه دهد. ایده پشت VAR این است که با یک سطح اطمینان مشخص در یک دوره مشخص ، میزان ضرر سرمایه گذاری را به صورت کمّی تعیین کند. به عنوان مثال ، عبارت زیر مثالی از VAR خواهد بود: “با داشتن ۹۵٪ سطح اطمینان ، بیشترین هزینه برای از دست دادن یک سرمایه گذاری ۱۰۰۰ دلاری در یک بازه زمانی دو ساله ۲۰۰ دلار است.” سطح اطمینان یک عبارت احتمالی است که بر اساس مشخصات آماری سرمایه گذاری و شکل منحنی توزیع آن ارئه شده است.
مدیریت ریسک بتا و غیرفعال
معیار دیگر مدیریت ریسک که به گرایش های رفتاری مرتبط است ، کاهش است که به هر دوره ای گفته می شود که بازده یک دارایی نسبت به قیمت بالای قبلی منفی باشد. در اندازه گیری میزان افت سرمایه ، سه مورد را باید بررسی کرد:
- بزرگی هر دوره منفی (چقدر بد)
- مدت زمان هر یک (چه مدت)
- فرکانس (هر چند وقت یکبار)
به عنوان مثال ، علاوه بر اینکه می خواهیم بدانیم آیا صندوق سرمایه گذاری مشترک شاخص S&P 500 را شکست داده است ، همچنین می خواهیم بدانیم که این ریسک نسبتاً چقدر خطرناک است. یک معیار برای این بتا است که آن را به عنوان “ریسک بازار” می شناسند. بتا بر اساس ویژگی آماری کوواریانس است . بتا بیشتر از ۱ نشانگر ریسک بیشتری نسبت به بازار است و بالعکس.
بتا به ما کمک می کند تا مفاهیم ریسک منفعل و فعال را درک کنیم . نمودار زیر یک سری زمانی بازدهی (هر نقطه داده با برچسب “+” مشخص شده) را برای یک سبد سهام R (p) در مقابل بازدهی بازار R(m) نشان می دهد. بازدهی ها به صورت نقدی تنظیم می شوند ، بنابراین نقطه ای که محور های x و y با هم تلاقی می کنند بازده معادل وجه نقد است. ترسیم یک خط برای بهترین تطبیق از طریق نقاط داده به ما امکان می دهد تا ریسک انفعال (بتا) و ریسک فعال (آلفا) را به صورت کمّی مشخص کنیم.
شیب خط، بتای آن است. به عنوان مثال ، یک گرادیان ۱.۰ نشان می دهد که به ازای هر واحد افزایش بازدهی بازار ، بازدهی سبد سهام هم یک واحد افزایش پیدا می کند. یک مدیر مالی با استفاده از یک استراتژی مدیریت منفعل می تواند تلاش کند تا با پذیرفتن ریسک بیشتر در بازار (به عنوان مثال ، بتا بزرگتر از ۱) بازدهی سبد سهام را افزایش دهد یا با کاهش بتای سبد سهام به زیر یک ، ریسک سبد سهام و بازدهی را کاهش دهد.
مدیریت ریسک آلفا و فعال
اگر سطح ریسک بازار یا سیستماتیک تنها عامل تأثیرگذار باشد ، بازدهی سبد سهام همیشه برابر با بازدهی بازار تنظیم شده بتا است. اگر چنین رخ ندهد، بازدهی به دلیل تعدادی از عوامل غیرمرتبط با ریسک بازار متفاوت است. مدیران سرمایه گذاری که از یک استراتژی فعال پیروی می کنند ، برای رسیدن به بازدهی بیش از عملکرد بازار ، ریسک های دیگری را به عهده می گیرند. استراتژی های فعال شامل تاکتیک هایی هستند که از سهام ، انتخاب بخش یا کشور ، تجزیه و تحلیل بنیادی ، اندازه گیری موقعیت و تحلیل تکنیکال استفاده می کنند. مقاله تحلیل تکنیکال چیست و بررسی تفاوت آن با تحلیل بنیادی، برای اشنایی بیشتر با این تاکتیک ها را مطالعه کنید.
مدیران فعال در جستجوی آلفا ، به دنبال بازدهی بیش از حد هستند. در مثال نمودار ما در بالا ، آلفا مقدار بازدهی سبد سهام است که با بتا توضیح داده نشده است و به عنوان فاصله بین تقاطع محور های x و y و تقاطع محور y نشان داده می شود که می تواند مثبت یا منفی باشد. در تلاش برای بازدهی بیش از حد ، مدیران فعال، سرمایه گذاران را در معرض ریسک آلفا قرار می دهند تا نتیجه شرط بندی مدیریت ریسک سرمایه گذاری های آن ها منفی باشد تا مثبت. به عنوان مثال ، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است فکر کند که بخش انرژی از شاخص S&P 500 بهتر عمل می کند و وزن سبد سهام را در این بخش افزایش می دهد. اگر تحولات اقتصادی غیرمنتظره باعث کاهش شدید ذخایر انرژی شود ، مدیر احتمالاً عملکرد کمتری خواهد داشت.
هزینه های ریسک
در کل هرچه یک صندوق سرمایه گذاری فعال باشد و مدیران آن بیشتر نشان دهند که قادر به تولید آلفا هستند ، کارمزد بالاتری برای جلب سرمایه گذاران به دلیل قرار گرفتن در معرض استراتژی های آلفای بالاتر ، بیشتر خواهد بود. برای یک وسیله نقلیه کاملاً منفعل مانند صندوق شاخص یا صندوق قابل معامله در بورس (ETF) ، احتمالاً ۱ تا ۱۰ امتیاز پایه (bps) بابت هزینه های مدیریت سالانه پرداخت خواهید کرد ، در حالی که برای صندوق پوشش ریسک با اکتان بالا با استفاده از استراتژی های پیچیده معاملاتی با تعهدات سرمایه ای بالا و هزینه های معامله ، یک سرمایه گذار باید ۲۰۰ امتیاز پایه در هزینه های سالانه بپردازد ، به علاوه ۲۰٪ سود را به مدیر بازگرداند.
تفاوت قیمت گذاری بین استراتژی های غیرفعال و فعال (یا به ترتیب ریسک بتا و ریسک آلفا) بسیاری از سرمایه گذاران را ترغیب می کند تا این ریسک ها را از هم جدا کنند (مثلا برای پرداخت هزینه های کمتر برای ریسک بتای فرض شده و پرداخت هزینه های بیشتر در برابر آلفای مشخص شده) . این ایده به عنوان آلفای پرتابل یا انتقالی (Portable Alpha)، شناخته می شود که مولفه آلفای بازدهی کل است و از مولفه بتا جدا عمل می کند.
به عنوان مثال، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است ادعا کند که یک استراتژی چرخش بخش فعال (active sector rotation strategy) برای شکست دادن شاخص S&P 500 دارد و به عنوان شواهد ، رکورد شکست شاخص با ۱.۵٪ به طور میانگین سالانه را نشان می دهد. از نظر سرمایه گذار ، ۱.۵٪ از سود اضافی ارزش مدیر ، آلفا است و سرمایه گذار حاضر است هزینه های بیشتری را برای بدست آوردن آن پرداخت کند. بقیه بازدهی کل ، یعنی آنچه S&P 500 بدست آورده است ، مسلماً هیچ ارتباطی با توانایی منحصر به فرد مدیر ندارد.
چکیده نکات مهم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری
- مدیریت ریسک فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است.
- در دنیای سرمایه گذاری، ریسک از بازدهی جدایی ناپذیر است.
- روش های مختلفی برای تشخیص ریسک وجود دارد. یکی از رایج ترین موارد انحراف معیار است و یک معیار آمار پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است.
- بتا ، همچنین به عنوان ریسک بازار شناخته می شود ، معیاری برای نوسانات یا ریسک سیستماتیک یک سهام منفرد در مقایسه با کل بازار است.
- آلفا معیاری برای بازدهی اضافی است. مدیران مالی که از استراتژی های فعال برای غلبه بر بازار استفاده می کنند ، در معرض ریسک آلفا قرار دارند.
سخن نهایی
تحقیقات نشان داده که سرمایه گذاری در دراز مدت ریسک را کاهش می دهد زیرا ، حتی اگر قیمت یک دارایی معین در مدت زمان کوتاه افزایش و کاهش یابد ، به طور کلی در بلندمدت هرگونه ضرر و زیان را جبران می کند. سرمایه گذاری یک استراتژی طولانی برای اهداف بلند مدت است (به طور معمول ۵ ، ۱۰ ، ۲۰ سال یا بیشتر)
یک سرمایه گذار هر استراتژی را انتخاب کند ، مدیریت ریسک برای به حداقل رساندن ضرر و زیان یک مسئله بسیار ضروری است.
به یاد داشته باشید: هرچه ضرر و زیان بیشتر می شود ، مبلغی که برای بازدهی کلی و جبران آن ضرر باید به دست آورید نیز بیشتر می شود. برای بهبود ۱۰٪ ضرر، ۱۱٪ سود کافی است. اما برای از بین بردن ضرر ۵۰٪ ،سود صد در صدی لازم است.