اموزش استراتزی پلکانی

اموزش استراتزی پلکانی
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
ما در این مطلب قصد داریم به معرفی بهترین و مشهورترین استراتژی سرمایهگذاری بپردازیم.
هر سرمایه گذاری باید یک استراتژی سرمایهگذاری داشته باشد! استراتژی سرمایهگذاری مجموعهای از باورها، ارزشها، عقاید، قواعد و اقدامات می باشد که مسیر سرمایهگذاری هر فرد را تا رسیدن به هدفش مشخص خواهد کرد. داشتن استراتژی به فرد کمک می کند تا زودتر و بهتر به هدفش برسد.
استراتژی سرمایهگذاری چیست؟
استراتژی سرمایهگذاری مجموعهای از باورها، ارزش ها، عقاید، قواعد و اقدامات میباشد که مسیر سرمایهگذاری هر فرد را تا رسیدن به هدفش مشخص خواهد کرد.
شاید فکر کنید که هدف هر فرد کسب بیشترین مقدار سود می باشد؛ اما این فکر درست نیست. بعضی از افراد به دنبال بیشترین مقدار سود در زمانی کوتاه می باشند، اما عده ای دیگر میخواهند در بلندمدت سود نهایی خود را حداکثر نمایند، حتی با پذیرش زیان موقتی و کوتاه مدت.
بعضی از افراد هم کمترین مقدار ریسک را میخواهند اما بعضی از افراد از ریسکپذیری لذت میبرند.
بعضی ها بهدنبال بیشترن مقدار سود در مدت زمان کوتاه میباشند، بعضی دیگر میخواهند در بلندمدت «سود نهایی» را حداکثر نمایند.
شاید معنی استراتژی سرمایهگذاری برای شما گنگ اموزش استراتزی پلکانی و مبهم باشد به همین با یک مثال درک این مطلب را آسان تر می کنیم.
مثلا زمانی که سکه گران میشود بعد از زمانی افرادی که سکه دارند تصمیم خواهند گرفت که دارایی خود را نقد نمایند سپس قیمت پایین خواهد آمد. پایین آمدن قیمت موج دوم خریداران را به بازار میفرستد. با فشار تقاضا قیمت دوباره بالا خواهد رفت.
محمد در اولین رشد قیمت سکه میخرد. فاطمه وقتی قیمتها برای اولین بار نزولی میشود خرید میکند. امیر در دومین رشد قیمت به بازار میرود. زهرا از قدیم سکه داشته، با دومین رشد قیمت سکههای خود را نقد میکند.
اما چه چیز باعث خواهد شد که این آدمها رفتارهایی متفاوت انجام بدهند؟ آیا آنها برای خود استراتژی دارند، یا تنها تحت تاثیر هیجان است که به بازار پاسخ میدهند؟ در ادامه شما را با انواع استراتژی در سرمایه گذاری آشنا می کنیم.
استراتژی سرمایهگذاری گلهای
فکر کنید که یک گله گوسفند در حال چریدن می باشند. یکی از آن گوسفندها علفی تازه پیدا میکند و میخورد. یکهو گله به سمتی میدود. آن گوسفند نمیداند چرا گله جابجا شدند؛ اما علف تازه خود را ول میکند و به دنبال گله میدود اینکار به قیمت از دست دادن علف تازه و خوشمزه خودش تمام خواهد شد.
استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
بعضی از سرمایهگذاران هیچگونه استراتژیای ندارند. فقط میخرند و میفروشند. حتی بدون توجه به آنکه بدانند سهامی که میخرند مربوط به چه شرکتهایی می باشد. این افراد احتمال دارد که سود یا زیان کنند؛ اما باید به این اموزش استراتزی پلکانی نکته توجه داشته باشند که سودهای کسب شده توسط آن ها فقط به بختواقبال و شانس مربوط بوده نه به شم قوی آنها در سرمایهگذاری.
این افراد همیشه در صف می باشند یا در کنار بقیه افراد صف ایستادهاند که خرید کنند یا میخواهند چیزی که دیروز در صف خریدند را بفروشند.
استراتژی سرمایهگذاری بخر – نگهدار
بعضی از افراد باور دارند که قیمت همهچیز بالاخره یک روز بالا خواهد رفت؛ بطور مثال زمانی خواهد آمد که سکه از ۳ میلیون در مدتی کوتاه برسد به ۴ میلیون.
افرادی هم که پس از پرش به صورت گله ای به بازار حمله میکنند شاید چند صدهزار سود یا زیان کنند؛ اما سود اصلی را کسی خواهد برد که سکه را قبل از پرش قیمت خریده بوده است.
این اشخاص موارد سرمایهگذاری را برای نوسان گیری و به قصد فروش نمیخرند. بلکه میخرند که نگه دارند مدت زمان آن هم مشخص نیست شاید ۵ سال، شاید ۱۰ سال یا حتی بیست سال! سهام، طلا، یا زمین، فرقی نمیکند. چون که این سرمایهگذاران بجای قیمت، به دنبال ارزش می باشند. این افراد چیزی را خریداری می کنند که ارزش زیادی دارد، اما قیمت آن ارزان می باشد.
پس از مدت طولانی صبر مینمایند تا زمانی که دنیا هم به ارزش خرید آنها پی ببرد. مثلا فردی که در ۱۹۲۰ نقاشیهای پیکاسو و سالوادور دالی را خریداری کرده بود.
استراتژی سرمایهگذاری بلند-کوتاه
برخی با استراتژی سرمایه گذاری بلند مدت-کوتاه مدت پیش می روند. بطور مثال یک کشاورز از این موضوع آگاهی دارد که قیمت بادام از نوبر تا اشباعشدن بازار در حال کاهش می باشد. اما در صورتی که قیمت برنج روز به روز افزایش می یابد. اما کاهش روزبه روز قیمت بادام او را اذیت می کند چون کشاورز هنوز بادامهایش را برداشت نکرده است حالا از طرفی او قصد دارد بادام هایش را بفروشد و برنج خریداری کند اما مشکل اینجاست که هر روز قیمت برنج بالا میرود.
استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
او در حال حاضر میتواند برنج را بصورت نسیه برای یک تاریخ خاصی بخرد و از آن طرف بادام را بهصورت پیشفروش تا همان تاریخ پرداخت نسیه برنج، بفروشد. زمانی که برنج گران می شود، کشاورز چون برنج را ارزان خریده بود سود میکند. به علاوه زمانی که بادام ارزان شود، او بادام را از قبل به قیمت گرانتر فروخته است.
پس از مدت زمانی این کشاورز بجای این که بادام بکارد، تصمیم میگیرد بادام را گرانتر بفروشد و سر فرصت از دیگران ارزان خریداری کند و تحویل دهد. با این استراتژی او به یک سرمایهگذار بلند- کوتاه تبدیل میشود.
استراتژی سرمایهگذاری تکانهای
فکر کنید شما میخواهید برای یک تیم فوتبال بازیکن بخرید. احتمالا سعی میکنید تا بهترین بازیکنان فوتبال جهان را خریداری نمایید و ضعیفترین بازیکنان خودتان را بفروشید؛ اما اگر شما به این روند ادامه دهید، خیلی زود ورشکست خواهید شد. اما شما باید برای ساختن ثروت بهترین بازیکنان خود را بفروشید و بازیکنان جوان و آینده دار و رو به رشد را خریداری کنید.
یک استراتژی سرمایهگذاری دیگر شامل گران خریدن و گرانتر فروختن می باشد. البته تعدادی از این افراد بر این باورند که ارزانخریدن و گرانفروختن سودآور نیست. شما در فاصله زمانی بین خرید وفروش باید هزینه کنید؛ مانند دستمزد بازیکن جوان، هزینه اقامت، تمرین، سفر، آموزش و…
یک استراتژی سرمایهگذاری دیگر شامل گران خریدن و گرانتر فروختن میباشد. مانند تیمی که هازارد را با قیمت بالایی جذب مینماید و او را گران تر از قیمت خریدش با باشگاهی دیگر میفرستد. یک تیم قادر خواهد بود که این کار را در مدت یک فصل انجام بدهد تا اینکه منتظر بماند تا دنیا به ارزشهای استعدادی آن بازیکن جوان پی ببرد، که شاید هم نبرد.
استراتژی سرمایهگذاری ساز مخالف
بسیاری از سرمایه گذاران نیز با استراتژی سرمایهگذاری ساز مخالف پیش میروند. در نقطه مقابل استراتژی گلهای، ساز مخالف قرار دارد. در این استراتژی زمانی که همه به یک مورد سرمایهگذاری علاقه نشان دهند، شخص آن را خواهد فروخت و زمانی که همه فروشندهاند او خرید مینماید.
استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
مثلا وقتی همه به دنبال این هستند که سکه طلا بخرند چون قیمت دارد روزبهروز بیشتر میشود، سرمایهگذار سکههایش را با قیمت بالا عرضه می نماید. و زمانی که قیمت پایین آمد و همه وحشتزده به دنبال فروشنده میباشند، شخص سکههای فروشندگان را با قیمت خیلی ارزان میخرد.
در بورس اینگونه افراد برای خرید و فروش سهام، در صف خرید میفروشد و هرگز وارد صف نمیشود. و زمانی که همان سهم صف فروش شد، فرد سهمی که فروخته را با قیمتی کمتر میخرد. این در حالی است که بیشتر مردم در صف خرید آرزو میکنند بتوانند خرید کنند و در صف فروش از خدا میخواهند داراییشان فروش برود
استراتژی سرمایهگذاری سود تقسیمی
چه سازه مخالف بزنید چه تکانهها را دنبال نمایید، تا به اینجا فقط به قیمتها توجه داشته اید، نه به سود سرمایهگذاری.
در این زمان سرمایهگذار از بالا رفتن قیمت سهام سود خواهد برد نه از سود تقسیمی شرکت.اما بعضی از سرمایهگذارها مستقل از قیمت، به دنبال دریافت سود تقسیمی می باشند و برای آنها پیشبینی سود شرکت از هرچیزی دیگری مهمتر میباشد.
برای این افراد شرکتی که سود تقسیمی خوب، منظم، قابل پیشبینی و رشدکننده دارد یک مورد سرمایهگذاری مطلوب است. در این حالت سرمایهگذار باید بهره انتظاری خود را تعریف کند؛ مثلا اگر توقع داریم سالی ۲۵ درصد سود کنیم، شرکتی که هر سال یکچهارم قیمتش را به شکل سود تقسیم کند و سودش سالانه دستکم بهاندازه تورم رشد کند، خوب است.
استراتژی سرمایهگذاری دریپ
دریپ یا DRIP اصطلاحی مالی میباشد. Dividend Reinvestment Plan یا برنامه سرمایهگذاری مجدد سود تقسیمی یکی از استراتژیهای رایج در بین سرمایهگذاران می باشد.
استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
در حالت کلی این استراتژی سرلوحه کار شخصی است که از پول حاصل از فروش گندم، زمین زراعی بیشتر خریداری کند.
دقت فرمایید اگر قیمت زمین بالا رود او از افزایش قیمت زمینهایش سود خواهد برد و زمانی که قیمت زمین ارزان شود او زمین بیشتری را خریداری خواهد کرد. پس او از ریسک نوسان قیمت زمینهای زراعی در امان میماند.
استراتژی خرید پلکانی
فکر کنید قصد دارید با ۱۰ میلیون تومان در بازار طلا سرمایهگذاری نمایید. فرض کنید در حال حاضر قیمت طلا ۱۰۰ هزار برای هر گرم می باشد.
شما قادر خواهید بود که به بازار رفته و ۱۰۰ گرم طلا خریداری نمایید و به خانه برگردید. اگر بعد از ده روز قیمت طلا به ۱۰۲ هزار تومان برسد، ۲۰۰ هزار سود میکنید اما اگر بشود ۹۸ هزار، ۲۰۰ تومان ضرر نصیب شما می شود.
حالا در این مثال استراتژی خرید پلکانی به این صورت است که بجای خرید ۱۰۰ گرم طلا، هرروز ۱ میلیون تومان خرید کنید. اگر قیمت هرروز کمی بالا برود تا به ۱۰۲ هزار تومان برسد، شما درنهایت سود میکنید؛ اما اگر بعد از ۱۰ روز قیمت طلا به ۹۸ هزار تومان رسیده باشد، شما بیشتر از ۱۰۰ گرم طلا دارید.
درست است که در صورت رشد قیمت سود کمتری نصیب شما میشود اما به همان میزان ریسک کاهش قیمت هم برای شما کاهش می یابد.
استراتژی میانگینگیری هزینه ریالی
این جمله که میگوید من ماهی ۵۰۰ هزار تومان سهم خواهم خرید یکی از مهمترین استراتژیهای سرمایهگذاری می باشد. فکر کنید که این ماه سهم شرکت موردعلاقه من ۵۰۰ تومان باشد. این ماه هزار سهم از این شرکت خریداری میکنم .
در ماه آینده قیمت سهم به ۴۰۰ تومان خواهد رسید حالا با ۵۰۰ تومانم ۱۲۵۰ سهم میخرم. ماه بعد قیمت به ۶۰۰ میرسد، ۸۳۳ سهم میخرم. باز قیمت به ۵۰۰ باز میگردد. هزارتای دیگر میخرم.
در ماه اول با دو میلیون تومان میتوانستم ۴۰۰۰ سهم بخرم؛ اما الان ۴۰۸۳ سهم دارم؛ یعنی ۴۱ هزار و ۵۰۰ تومان سود کردهام. در این استراتژی بعضی از افراد اگر و فقط اگر کمی خوششانستر از بقیه باشند ممکن است عملکرد بهتری از دیگران داشته باشند.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
آموزش استراتژیهای سرمایهگذاری
تصور کنید از سال 87 تا 97 ماهی 100 هزار تومان پسانداز کرده باشید. بعد از یک سال 1 میلیون و 200 هزار تومان داشتید. پولی که با آن میتوانستید یک آیفون 1 و یک ساعت سیتیزن بخرید. ده سال میگذرد و 12 میلیون پسانداز میکنید. خب، حالا میتوانید یک آیفون ایکس و یک اپل واچ بخرید. دقت کنید. یک آیفون و نه ده آیفون! چه اتفاقی افتاد؟ چرا ارزش پسانداز یکساله و دهساله هیچ فرقی نداشت؟ آیا پسانداز کردن کار معقولی نیست؟ آیا بجای پسانداز یک سرمایهگذاری استراتژیک میتواند شرایط را تغییر دهد؟
اول باید یکچیز را مشخص کنیم. آیا به دنبال یک استراتژی سرمایهگذاری «خوب» هستیم یا «بهترین» استراتژی سرمایهگذاری ممکن را میخواهیم؟ آیا از اساس چیزی به نام بهترین استراتژی وجود دارد؟ آیا لازم است برای سرمایهگذاری خود استراتژی داشته باشیم؟ برای پیدا کردن جواب این سوالها با ما همراه باشید!
بیایید یک استراتژی داشته باشیم!
شاید معنای سرمایهگذاری استراتژیک برایتان گنگ و مبهم به نظر بیاید. اجازه بدهید یک مثال بزنم شاید قضیه کمی روشن شود:
سکه گران میشود. بعد از مدتی کسانی که سکه دارند تصمیم میگیرند دارایی خود را نقد کنند. قیمت پایین میآید. پایین آمدن قیمت موج دوم خریداران را به بازار میفرستد. با فشار تقاضا قیمت دوباره بالا میرود.
احمد در اولین رشد قیمت سکه میخرد. مینا وقتی قیمتها برای اولین بار نزولی میشود خرید میکند. ابراهیم در دومین رشد قیمت به بازار میرود. مریم از قدیم سکه داشته، با دومین رشد قیمت سکههای خود را نقد میکند.
چه چیز باعث میشود که این آدمها رفتارهایی متفاوت انجام دهند؟ آیا آنها برای خود استراتژی دارند، یا تنها تحت تاثیر هیجان است که به بازار پاسخ میدهند؟
استراتژی سرمایهگذاری چیست؟
استراتژی سرمایهگذاری شامل مجموعهای از قواعد، باورها، اقدامات و ارزشها میشود که مسیر سرمایهگذاری هر فرد را تا رسیدن به هدف مشخص میکنند.
ممکن است بگویید هدف هرکس حداکثر سود است؛ اما این حرف درست نیست. برخی بهدنبال حداکثر سود در زمانی کوتاه هستند، برخی دیگر میخواهند در بلندمدت «سود نهایی» را حداکثر کنند، ولو با پذیرش زیان موقتی. برخی حداقل ریسک را میخواهند برخی از ریسکپذیری لذت میبرند.
برخی بهدنبال حداکثر سود در زمانی کوتاه هستند، برخی دیگر میخواهند در بلندمدت «سود نهایی» را حداکثر کنند.
حتی هستند کسانی که هدفشان از سرمایهگذاری حداکثر سود نیست. مدیر یک باشگاه ورزشی به دنبال قهرمانی است نه مقایسه جوایز با سود حاصل از فروش بازیکنان. هدف برادران رایت لذت پرواز بود. نه حراج پروازهای لحظه آخری.
بیایید برخی از معروفترین استراتژیهای سرمایهگذاری را با هم مرور کنیم.
استراتژی سرمایهگذاری گلهای
یک گله گوسفند در حال چریدن هستند. یکی از گوسفندها دارد علفی تازه میخورد. گله بهیکباره به سمتی میدود. گوسفند موردنظر نمیداند چرا گله جابجا شد؛ اما به دنبال آنها میدود. ولو به قیمت از دست دادن علف تازه و خوشمزه خودش.
برخی از سرمایهگذاران هیچ استراتژیای ندارند. میخرند و میفروشند. بدون آنکه بدانند سهامی که میخرند مربوط به چه شرکتهایی است. این افراد ممکن است سود یا زیان کنند؛ اما باید بدانند که سودهایشان تنها به بختواقبال مربوط بوده نه به شم قوی آنها در سرمایهگذاری.
این افراد همیشه در صف هستند. یا همراه دیگران صف ایستادهاند که خرید کنند یا میخواهند چیزی که دیروز در صف خریدهاند را بفروشند.
استراتژی سرمایهگذاری بخر – نگهدار
برخی بر این باورند که قیمت همهچیز بالاخره یک روز جهش میکند؛ مثلا یک زمانی میآید که سکه از 3 میلیون در مدتی کوتاه برسد به 4 میلیون. کسانی که بعد از پرش به بازار حمله میکنند (گلهای) شاید چند صدهزار سود یا زیان کنند؛ اما کسی سود اصلی را میبرد که سکه را قبل از پرش قیمت خریده بود.
این افراد موارد سرمایهگذاری را به قصد فروش نمیخرند. میخرند که نگه دارند. شاید ده سال یا بیست سال. زمین، طلا و سهام، فرقی نمیکند. این سرمایهگذارها بجای قیمتها، به دنبال ارزشها هستند. آنها چیزی را میخرند که ارزش زیادی دارد، اما قیمتش ارزان است. بعد مدتی طولانی صبر میکنند تا دنیا هم به ارزش خرید آنها پی ببرد. مثل کسی که در دهه 1920 نقاشیهای پیکاسو و سالوادور دالی را خریده بود.
استراتژی سرمایهگذاری بلند-کوتاه
یک کشاورز میداند قیمت بادام در حال کاهش است. (مثلا از نوبر تا اشباعشدن بازار) اما قیمت برنج دارد افزایش پیدا میکند. کشاورز هنوز بادامهایش را برداشت نکرده. ترس کاهش روزبهروز قیمت بادام او را آزار میدهد. از طرف دیگر او میخواهد با فروش بادام، برنج بخرد اما هر روز قیمت برنج بالا میرود.
او میتواند الان برنج را نسیه (پرداخت سه ماه بعد) بخرد اما بادام را بهصورت پیشفروش (تحویل سهماه بعد) بفروشد. وقتی برنج گران شود، او به خاطر ارزان خریدن برنج سود میکند. همچنین وقتی بادام ارزان شود، او بادام را گرانتر فروخته است. بعد از مدتی این کشاورز بجای کاشت بادام، تصمیم میگیرد بادام را گران بفروشد و سر فرصت از دیگران ارزان خریده و تحویل دهد. با این استراتژی او به یک سرمایهگذار بلند- کوتاه تبدیل خواهد شد.
استراتژی سرمایهگذاری تکانهای
فرض کنید مسئول خرید رئال مادرید هستید. بهاحتمالزیاد سعی میکنید بهترین بازیکنان فوتبال جهان را بخرید و ضعیفترین بازیکنان خود را بفروشید؛ اما اگر به این رویه ادامه دهید، بهزودی ورشکست خواهید شد. بهبیاندیگر برای ساختن ثروت باید بهترین بازیکنان خود را بفروشید و بازیکنان جوان و رو به رشد را بخرید.
یک استراتژی سرمایهگذاری دیگر شامل گران خریدن و گرانتر فروختن است.
اما برخی باور دارند که ارزانخریدن و گرانفروختن سودآور نیست. شما در فاصله زمانی بین خریدوفروش خود باید پول خرج کنید؛ مثلا دستمزد بازیکن جوان، هزینه تمرین، اقامت، سفر، آموزش و… یک استراتژی سرمایهگذاری دیگر شامل گران خریدن و گرانتر فروختن است. مثل تیمی که نیمار را با قیمتی بالا جذب میکند و او را گرانتر از قیمت خریدش با باشگاهی دیگر میفرستد. یک تیم میتواند این کار را در طول یک فصل انجام دهد، بجای آنکه منتظر بماند تا دنیا به ارزشهای استعدادی جوان پی ببرد، شاید هم نبرد.
استراتژی سرمایهگذاری ساز مخالف
ساز مخالف، درست در نقطه مقابل استراتژی گلهای قرار میگیرد. در این استراتژی وقتی همه به یک مورد سرمایهگذاری علاقه نشان میدهند، فرد آن را میفروشد. در مقابل وقتی همه فروشندهاند او خرید میکند.
مثلا وقتی همه دربهدر دنبال این هستند که سکه طلا بخرند چون قیمت دارد روزبهروز بیشتر میشود، سرمایهگذار سکههایش را با قیمت بالا عرضه میکند. وقتی قیمت پایین آمد و همه وحشتزده به دنبال فروشنده هستند، فرد سکههای مردم را با قیمت ارزان میخرد.
در بازار سهام، سرمایهگذار ساز مخالف، در صف خرید میفروشد و هرگز وارد صف نمیشود. وقتی همان سهم صف فروش شد، فرد سهمی که فروخته را با قیمتی کمتر میخرد. (عموم مردم در صف خرید آرزو میکنند بتوانند خرید کنند و در صف فروش از خدا میخواهند داراییشان فروش برود.)
استراتژی سرمایهگذاری سود تقسیمی
چه از تکانهها را دنبال کنید، چه ساز مخالف بزنید، تا اینجا تنها به قیمتها توجه داشتهایم، نه به سود سرمایهگذاری. در این حالت سرمایهگذار از بالا رفتن قیمت سهام سود میبرد نه از سود تقسیمی شرکت.
اما برخی از سرمایهگذارها مستقل از قیمت، به دنبال دریافت سود تقسیمی هستند. برای آنها پیشبینی سود شرکت از هرچیزی مهمتر است.
برای این افراد شرکتی که سود تقسیمی خوب، منظم، قابل پیشبینی و رشدکننده دارد یک مورد سرمایهگذاری مطلوب است. در این حالت سرمایهگذار باید بهره انتظاری خود را تعریف کند؛ مثلا اگر توقع داریم سالی 25 درصد سود کنیم، شرکتی که هر سال یکچهارم قیمتش را به شکل سود تقسیم کند و سودش سالانه دستکم بهاندازه تورم رشد کند، خوب است.
استراتژی سرمایهگذاری دریپ
نه اشتباه ننوشتم. منظورم دریپ است نه دریبل! دریپ یا DRIP ربطی به فوتبال ندارد و اصطلاحی کاملا مالی است. Dividend Reinvestment Plan یا برنامه سرمایهگذاری مجدد سود تقسیمی یکی از استراتژیهای رایج در بین سرمایهگذاران است.
در بیان ساده این استراتژی سرلوحه کار کسی است که از پول حاصل از فروش گندم، زمین زراعی بیشتر بخرد. دقت کنید اگر قیمت زمین بالا برود او از افزایش قیمت زمینهایش سود میبرد. اگر قیمت زمین ارزان شود او زمین بیشتری خریداری میکند. پس او از ریسک نوسان قیمت زمینهای زراعی در امان خواهد بود.
استراتژی خرید پلکانی
میخواهید 10 میلیون تومان را در بازار طلا سرمایهگذاری کنید. الان قیمت طلا 100 هزار برای هر گرم است. میتوانید به بازار بروید و 100 گرم طلا بخرید و به خانه بازگردید. اگر بعد از ده روز قیمت طلا بشود 102 هزار تومان، 200 هزار سود میکنید اما اگر بشود 98 هزار، 200 تومان ضرر کردهاید.
حالا فرض کنید بجای خرید 100 گرم طلا، هرروز 1 میلیون تومان خرید کنید. اگر قیمت هرروز کمی بالا برود تا به 102 هزار تومان برسد، شما درنهایت سود میکنید؛ اما اگر بعد از 10 روز قیمت طلا به 98 هزار تومان رسیده باشد، شما بیشتر از 100 گرم طلا دارید. درست است که در صورت رشد قیمت سود کمتری نصیب شما میشود اما به همان میزان ریسک کاهش قیمت هم برایتان کمرنگتر میشود.
استراتژی میانگینگیری هزینه ریالی
ماهی 500 هزار تومان سهم میخرم! این یک جمله، یکی از مهمترین استراتژیهای سرمایهگذاری است. فرض کنید این ماه سهم شرکت موردعلاقه من 500 تومان باشد. این ماه هزار سهم از این شرکت میخرم.
ماه بعد قیمت سهم به 400 تومان میرسد. حالا با 500 تومانم 1250 سهم میخرم. ماه بعد قیمت به 600 میرسد، 833 سهم میخرم. باز قیمت به 500 باز میگردد. هزارتای دیگر میخرم.
در ماه اول با دو میلیون تومان میتوانستم 4000 سهم بخرم؛ اما الان 4083 سهم دارم؛ یعنی 41 هزار و 500 تومان سود کردهام.
در این استراتژی برخی ممکن است عملکرد بهتری از دیگران داشته باشند. اگر و فقط اگر کمی خوششانستر از دیگران باشند.
استراتژی متنوعسازی
تمام تخممرغهایت را در یک سبد نگذار! شاید این جمله بهعنوان یکی از اصول سرمایهگذاری به گوش شما خورده باشد؛ اما خوب است بدانید متنوعسازی تنها یکی از استراتژیهای سرمایهگذاری است.
در این مدل فرد موارد متنوع سرمایهگذاری را انتخاب میکند: سهام خودروسازی و پالایشی، یک زمین زراعی، مقداری طلا و سرمایهگذاری در یک نمایشگاه خودرو.
کسی که میخواهد 100 تخم خود را در 20 سبد بگذارد، باید 20 سبد بخرد.
متنوعسازی میتواند افقی باشد: خرید سهام تمام شرکتهای پالایشگاهی. میتواند عمودی باشد: سهام شرکت پرورش گاو، تولید شیر، تولید لبنیات و فروشگاه زنجیره عرضه محصولات لبنی.
این روش خالی از ایراد نیست. دقت کنید کسی که میخواهد 100 تخم خود را در 20 سبد بگذارد، باید 20 سبد بخرد. تخممرغ چقدر گران شود که پول سبدها در بیاید؟
از خوبیهای داشتن استراتژی
داشتن استراتژی، خود یک اقدام استراتژیک است. برای این که از هیجانات بازار به دور باشید، بهتر است اصول و قواعد خود را قبل از مواجهشدن با تابلوی قیمتها تعیین کنید؛ مثلا شاید قصد کنید که هرگز بر روی شرکتهای زیانده سرمایهگذاری نکنید؛ اما وقتی قیمت سهم 50 درصد کاهش داشته و میدانید که بهسادگی میشود 10 درصد سود کرد، بهسختی میتوانید در مقابل این وسوسه مقاومت کنید.
بعد از مطالعه و انتخاب استراتژی، پایبندی به اصول فردی کاری بیاندازه دشوار است. شاید خودمان را فریب بدهیم و بگوییم به خاطر تغییر در شرایط بازار، تغییری استراتژیک ایجاد کردهایم؛ اما درواقع داریم از یک الگوی قدیمی سرمایهگذاری به نام استراتژی گلهای پیروی میکنیم.
دو روش ورود و خروج به معاملات که هر معامله گر حرفه ای باید با آن هاآشنا باشد
هر معامله گری باید روشهای ورود و خروج از معامله را به دقت در استراتژی معاملاتی خود مشخص کند.
هدفهای قیمتی
مفهوم هدف قیمتی
تحلیلگران با سبکهای متفاوتی میزان حرکات قیمتی را پیشبینی و با توجه به این پیشبینیها و استراتژی خروج از معامله و ورود به آن هدف قیمتی را مشخص میکنند تا با سودهای مشخص از معامله خارج شوند.
حالت اول:
ورود با تمام حجم، خروج پلکانی یا کامل
الف. معاملهگر احتمال رشد قیمت را بالا میبیند و با تمام حجم سرمایه وارد میشود. وقتی در سود رفت حجم معاملات را تقسیم بر سه میکند و در سه هدف قیمتی پلکانی از معامله خارج میشود. با این تفکر اگر قیمت کمی در سود رفتوبرگشت، احتمال اصابت هدف اول زیاد است. اگر هم قیمت در جهت پیشبینی ما حرکت بزرگی کرد، ازآنجاکه سه هدف، فاصلههای منطقی از هم دارند، میانگین سود ما بالا میرود.(در ادامه مقاله بهبود روش معامله را هم بخوانید)
ب. در حالت دیگر، معاملهگر با کل حجم واردشده و تا زمان برگشت قیمت بازار را دنبال میکند. وقتی احتمال افت را بالا دید یکجا از کل معاملات خارج میشود.(در ادامه مقاله ارز دیجیتال چیست؟ و چه کاربردی دارد ؟ را هم مطالعه کنید)
حالت دوم:
ورود پلکانی، خروج پلکانی یا کامل
الف. معاملهگر احتمال رشد قیمت را بالا میبیند و سرمایه خود را تقسیم بر سه و با یکسوم سرمایه خود خرید میکند. حال اگر قیمت در جهت تفکر او حرکت کند، در فرصت مناسب دوباره یکسوم دیگر را وارد میکند. اگر هم این رشد ادامهدار بود یکسوم آخر را هم وارد معامله میکند. معاملهگر میتواند با سه هدف قیمتی پلکانی از معامله خارج شود. با این تفکر اگر قیمت کمی در سود رفتوبرگشت، احتمال اصابت هدف اول زیاد است و اگر قیمت در جهت پیشبینی معاملهگر اموزش استراتزی پلکانی حرکت بزرگی کرد، ازآنجاکه سه هدف فاصلههای منطقی از هم دارند، میانگین سود بالا میرود.(پیشنهاد میکنم مقاله معاملات کد به کد در بورس را هم بخوانید)
ب. در حالت دیگر، معاملهگر تا زمان برگشت قیمت بازار را دنبال میکند و وقتی احتمال افت را بالا دید، یکجا از کل معاملات خارج میشود.
روش مارتینگل چیست؟
همیشه دغدغه قمارباز های قدیم این بوده است که چگونه بتواند بدون ریسک، سود تضمین شده از کار خود ببرند . قماربازان قدیم بسیار به این فکر کرده اند و حاصل نتایجی بوده که در سرمایه گذاری این روز ها در بورس از آن استفاده می کنند.
یکی از این روش های شرط بندی که جای خود را در تجارت و سرمایه گذاری بخصوص در بازار های سرمایه گذاری داخلی و خارجی نیز باز کرده است، روش مارتینگل است.
روش مارتینگل در شرطبندیهایی بکار می رود که فرد دو حالت برد یا باخت دارد و احتمال رخداد هر کدام از شرایط برد یا باخت نیز برابر است.( دقت کنید در بازار بورس شما با مقداری آموزش دیگر بیشتر از حالت 50-50 احتمال موفقیت دارد و شرایط بسیار بهتر است اما باز هم با همین شرایط روش مارتینگل در نهایت برنده است ) .
یک مثال از نوع شرط بندی
بورسینس: در روش مارتینگل فرد در یک رشته شرط بندی حاضر می شود به طوریکه بعد از هر باخت میزان شرط بندی خود را دو برابر حالت قبل می کند تا جایی که بالاخره ببرد و از این بازی با سود خارج شود.
مثال زیر نشان میدهد که این استراتژی چگونه کار می کند و سود آن چقدر خواهد بود:
فرض کنید که در یک شرطبندی با انداختن یک سکه شرکت می کنیم به طوریکه سکه می اندازیم و اگر شیر بیاید معادل میزان شرط بندی می بریم و اگر خط بیاید میزان شرط بندیمان را می بازیم.
پس حالا مثلا این بازی را با B تومان شروع می کنیم. در مرحله اول یا شیر می آید و فرد می برد و پولش می شود 2B تومان یا می بازد. اگر فرد ببازد در مرحله بعدی میزان شرط بندیش را دوبرابر می کند یعنی 2B تومان وسط می گذارد. در این مرحله اگر ببرد آنگاه سود او در کل خواهد بود:
باخت از مرحله اول: B تومان
برد از مرحله دوم: 2B تومان
سود کل: B=2B-B تومان
حال اگر دوباره در این مرحله ببازد، برای مرحله بعدی میزان شرط بندی را دوبرابر می کند یعنی 4B تومان. اگر برنده شود آنگاه سود او در این مرحله برابر خواهد بود با:
باخت از مراحل اول و دوم: B+2B=3B تومان
برد از مرحله سوم: 4B تومان
سود کل: 4B-3B= B تومان
و این موضوع اگر N بار هم تا موفقیت شما رخ دهد در نهایت باز N ام شما مقدار B سود کرده اید ، البته اگر سرمایهتان تمام نشده باشد!
خود را در این شرایط قرار دهید
بورسینس: خرید پلهای یکی از روشهایی است که معاملهگران حرفهای بهمنظور بهینه کردن قیمت خرید در هنگام تشکیل پورتفوی خود از آن استفاده میکنند درواقع یکی از مهمترین خصوصیاتی که یک معاملهگر موفق را از یک معاملهگر معمولی متمایز میکند توانایی خرید سهم در بهترین قیمت است .
همهی ما این انتظار را داریم که خرید سهم برای ما سودآور باشد، اما گاهی شرایط بازار بهگونهای پیش میرود که علیرغم اینکه احساس میکنیم سهم مناسبی را برای خرید انتخاب کردهایم، برخلاف انتظارمان افت قیمت سهم خود را مشاهده میکنیم.
در این شرایط چه باید کرد؟ آیا باید سهمی را که به ارزندگی آن اعتقاد داریم فروخت؟ آیا اگر سهم خود را نگهداری کنیم میتوان انتظار داشت که بعد از 10-15% افت،قیمت مجدداً به قیمت خرید ما بازگردد و تازه بتوانیم سهم خود را به قیمت خرید سربهسر بفروشیم؟
در این مطلب قصد داریم روشی را معرفی کنیم که در آن علاوه بر در نظر گرفتن حد ضرر بتوانیم حتی با افت قیمت سهم به زیر قیمت خرید اولیه نیز از معامله خود با سود خارج شویم.
روش مارتینگل چیست؟
مارتینگل روشی است که توسط یک آمریکایی ابداع شد و بعد از آن توسط معاملهگران مختلفی با روشهای گوناگون اجرا شد.
طبق این روش شما سرمایه اولیه خود را به قسمتهای نامساوی (از توانهای عدد 2) تقسیم میکنید و خرید خود را در قیمتهای مختلف بر مبنای این ضرایب انجام میدهید.
فرض کنید شما 1 عدد سهم را با قیمت 100 تومان خریداری میکنید و انتظار رشد آن را دارید.ولی برخلاف انتظار قیمت آن 5% افت کرده و به 95 تومان میرسد.
بر اساس روش مارتینگل شما باید در این قیمت 2 عدد سهم جدید خریداری نمایید. با این کار میانگین قیمت کل خرید شما به 96.7 تومان کاهش مییابد و در صورت رشد قیمت به بالای 96.7 تومان کل خرید شما سودآور میشود، درحالیکه قیمت هنوز به 100 تومان اولیه نرسیده است.
حال اگر قیمت سهم بهجای رشد مجدداً 5% دیگر افت نماید و به 90.25 تومان برسد، طبق روش مارتینگل این بار شما باید 2 برابر خرید قبلی یعنی 4 سهم را در این قیمت خریداری کنید.
با این کار میانگین قیمت تمامشده هر سهم شما به 93 تومان کاهش مییابد و درحالیکه قیمت فعلی سهم در حال حاضر 10% نسبت به قیمت خرید اولیه شما کاهش داشته است، اگر فقط 3.5% رشد نماید کل خرید شما سودآور خواهد شد.
مزیت روش مارتینگل چیست ؟
مزیت روش مارتینگل این است که هنگامیکه قیمت سهم از قیمت خرید اولیه ما فاصله میگیرد و منفی میشود،میتوان با اجرای آن قبل از رسیدن قیمت سهم به قیمت خرید اولیه وارد سود شد، نه اینکه صبر کرد تا قیمت به قیمت خرید اولیه برسد و ما تازه از زیان خارج شویم.
چهبسا در بسیاری از موارد ممکن است که قیمت سهم پس از افت بهراحتی به قیمتهای قبلی برنگردد و ما مجبور شویم از معاملهای که میتوانست برای ما سود ده باشد، نهایتاً با زیان خارج شویم.
عیب روش مارتینگل چیست؟
این روش توسط معاملهگران بزرگی اجراشده است و هرکدام از آنها با توجه به سیستمهای معاملاتی خود و حد سود و حد ضررهای خود این روش را بومیسازی کردهاند. طبق این روش ما میتوانیم دفعات متعددی این کار را انجام دهیم و هرچه قیمت افت نماید میانگین قیمت خرید خود را به آن نزدیک کنیم.
اما نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که سرمایه ما نامحدود نیست و نمیتوانیم تا ابد بر روی خرید قبلی خود 2برابر خرید جدید انجام دهیم و با گذشتن چند مرحله از این کار،حجم خرید و سرمایه موردنیاز برای آن بهشدت افزایش پیدا میکند.
چگونه عیب کوچک روش مارتینگل را بر طرف کنیم
باید مراحل انجام این کار را به اعداد مشخصی محدود کرد تا بتوان از عهده انجام آن برآمد.توصیه میشود که مراحل خرید را به 3 مرحله کاهش داد، بدینصورت که سرمایه خود را به 4 قسمت نامساوی تقسیم کنیم:1،2،4 و 8.در این روش به این اعداد ضرایب مارتینگل گفته میشود که همان توانهای عدد 2 هستند که در هر مرحله از خرید بهکاربرده میشوند (یعنی کل سرمایه شما به 15 قسمت تقسیمشده و در هر مرحله از خرید یکی از این ضرایب استفاده میشود: مثلاً 15 میلیون به 1 میلیون، 2 میلیون، 4 میلیون و 8 میلیون تقسیم میشود).
با این تقسیمبندی شما در صورت کاهش قیمت خرید اولیهتان، بازهی حد ضرر خود را به 3 قسمت تقسیم میکنید و هر بار که قیمت به یکی از این 3 بخش میرسد، پله بعدی خرید خود را انجام میدهید.
بورسینس: درنتیجه هم حد ضرر را رعایت کردهاید و هم در صورت فعال نشدن آن و رشد قیمت سهم از هر قیمتی (چه خرید اول و چه خرید آخر) قیمت خرید شما بهینهشده است و با اولین رشد،کل خرید شما وارد سود میشود.
بهترین حالت استفاده از روش مارتینگل در سرمایه گذاری در بورس چیست ؟
این روش یک استراتژی منطقی برای بهینه کردن بهای تمامشده سهم در هنگام افت قیمت است و استفاده افراطی و نادرست از آن چیزی جز زیان را در پی نخواهد داشت.
بهتر است از این روش برای سهامی که وضعیت بنیادی خوبی دارند و به دلایلی افت مقطعی را تجربه میکنند، استفاده شود.
مثال واقعی از روش مارتینگل در خرید و فروش در بورس تهران
در زیر هم یک مثال واقعی از خرید 3 پلهای بر اساس روش مارتینگل در بورس ایران را باهم هم میبینیم.
نمودار زیر مربوط به سهم بکام است که با شکسته شدن خط روند نزولی در اسیلاتور RSI تصمیم به خرید آن گرفتهشده است.
اگر ما 15 میلیون تومان برای خرید این سهم در نظر گرفته باشیم در مرحله اول طبق روش مارتینگل 1 میلیون تومان از پول خود را در قیمت 128 تومان خرید میکنیم.(7800 سهم 128 تومانی)
با 5% افت قیمت سهم 2 میلیون تومان بعدی را هم خرید میکنیم(16200 سهم 123 تومانی)
با 10% افت قیمت سهم 4 میلیون تومان بعدی را خرید میکنیم(34200 سهم 117 تومانی)
و درنهایت با 15% افت قیمت 8 میلیون پایانی را خرید میکنیم(72700 سهم 110 تومانی)
با آخرین خرید میانگین کل خرید به 114.6 تومان کاهش مییابد.
درنتیجه بهمحض اینکه قیمت سهم از 114.6 تومان بیشتر شود این خرید وارد سود خواهد شد و اگر تاکنون نگهداری شده باشد (168 تومان) از کل این خرید در این مثال 6,990,000 تومان سود کسبشده است (معادل 46%).
در صورتی اگر کل پول در ابتدا و در قیمت 128 تومان خرید شده بود و تاکنون نگهداری شده بود، 4,680,000 تومان سود از این خرید کسب میشد (معادل 31%) و اگر هم بعد از افت قیمت به 128 تومان نمی رسید متحمل زیان می شدیم.
چند نکته بسیار مهم در مورد روش مارتینگل
این روش زمانی بسیار کاربردی است که شما آموزش های تکنیکالی و بنیادی و روانشناسی لازم را دیده باشید و حال این موضوع و روش مارتینگل به موفقیت بیشتر شما کمک خواهد کرد . اساس تفکر این روش این است که شما به وضعیت بنیادی سهم خود اطمینان دارید .
پس اگر تحلیلگر بنیادی خوبی نیستید توصیه می کنیم حتما تحلیلگر بنیادی خوبی شوید. همچنین یادتان نرود در این روش شما باید در بازار منفی و در زمانی که همه نا امید هستند خرید کنید .
پس روی روانشناسی خود نیز باید کار کنید.
نکته سوم خرید در نقاط مناسب است، نیازمند این است شما در تحلیل تکنیکال به نقاط PRZ و امواج الیوت مسلط باشید.
مطلب فوق توسط علی صابریان، مدرس دورههای آموزشگاه خانه سرمایه نوشته شده است..
روش مارتینگل در فارکس
فرض کنید یک معامله با حجم یک لات دارید که ۱۰ پیپ سود و ۱۰ پیپ ضرر برای آن در نظر گرفتید.
حال بازار خلاف جهت شما حرکت کرده و ۱۰ پیپ ضرر میکنید. درست در همین مکان ضرر یک معامله دیگر در جهت معامله قبلی با دوبرابر لات یعنی ۲ لات و همان حدود سود و ضرر ۱۰ پیپی میگیرید. (پله دوم)
اگر این معامله دوم به سود بیانجامد، ضرر معامله قبلی جبران شده و معادل سود معامله قبلی نیز کسب خواهد شد. اما اگر این معامله نیز به ضرر منتهی شود، در مکان ضرر، معامله جدیدی با حجم دوبرابر قبلی یعنی چهار لات و همان سود و ضرر ۱۰ پیپی باز میکنیم (پله سوم)
باز این معامله جدید اگر به سود برسد ۴۰ پیپ سود خواهد شد که مجموع ۳۰ پیپ ضرر دو معامله قبلی را جبران نموده و ۱۰ پیپ هم سود میدهد. اما اگر این معامله نیز به ضرر منتهی شود، در مکان ضرر دوباره معامله ای با حجم دوبرابر قرار خواهیم داد و ….
به این ترتیب هرچه پله های بیشتری از مارتینگل را می پیماییم، حجم معامله بالاتر رفته و رقم سود و ضرر نیز افزایش می یابد. به طور کلی حجم پله N ام برابر خواهد بود با حجم اولیه ضربدر دو به توان N-۱.
به دلیل بالا رفتن حجم معاملات به صورت غیر خطی و توانی، استفاده از مارتینگل معمولا به لحاظ روانی برای معامله گران سخت است. واقعیت این است که اگر این روش صحیح به کار رود و در ورود و خروج معامله استراتژی درستی اتخاذ شده باشد، مارتینگل میتواند عامل موفقیت خوبی در بسیاری از استراتژی ها باشد.
مطلب مرتبط:
تجربه یکی از معاملهگران فارکس در مورد روش مارتینگل
اولین باری که با تکنیک مارتینگل آشنا شدم خیلی خوشحال بودم فکر می کردم گمشده ام رو پیدا کردم و با اشتیاق صبح زود از خواب بیدار می شدم و پوزیشن گیری رو در فارکس شروع می کردم خب اوایل خیلی خوب جواب می گرفتم ولی بعد یه مدت طوفانی می اومد که هر چی سود بود رو از بین می برد و بعد کال مارجین …
با خودم می گفتم باید قلق خاصی داشته باشه و باید پیداش کنم و نقطه ضعفش رو از بین ببرم اما هر چه سعی کردم بی نتیجه بود مارتینگل رو با انواع تکنیک های دیگه مثل هدج قاطی کردم باز هم نشد اخرش یه روزی زهر خودش رو می ریخت و حساب از بین می برد .
تا اینکه ایده ای به ذهنم رسید خیلی هم تعجب کردم که چرا تا الان به ذهنم نرسیده بود ولی به هر حال باید امتحانش رو پس می داد که خوشبختانه بدک نبود و بعدها یه تغییراتی هم دادم و هم اکنون به شکل امروزی پوزیشن گیری می کنم . این روشی که می خوام در اینجا توضیح بدم می توانیدتغییراتی در اون ایجاد کنید و استفاده کنید . روش من به این صورته که :
حجم پوزیشن گیری در این روش به ازای هر 500 دلار با 0.01 لات
تایم : حداقل H4
برای شروع ابتدا باید جهت بازار رو تعیین کنید که من توصیه می کنم از خط روند استفاده کنید که مزیت اون نسبت به مووینگ اورج اینه که هیچ وقت تو بازار رنج گرفتار نمی شید.
دوم با استفاده از خطوط حمایت و مقاومت افقی و تشکیل الگوهای کلاسیک در تایم های پایینتر و همچنین رسم فیبوناچی بهترین نقطه برای ورود رو حدس می زنم و با 0.01 صدم لات در جهت روند وارد می شم و استاپ رو نمی زارم اما خودم می دونم کجا خارج بشم هر موقع احساس کردم تحلیلم اشتباه بوده سریع پوزیشن رو می بندم اما شما تا زمانی که تجربه کافی کسب نکرده اید و یا زمانی که مطمئن نشده ایدکه می توانید توی ضرر پوزیشنتون رو ببندید این کار رو نکنید و حتما از استاپ استفاده کنید .
دلیل دیگری هم دارم برای نذاشتن استاپ ، چون اکثر سودهای من بالای 300 یا 400 پیپ هستش و به این اطمینان هم رسیدم می تونم حتی ضرر های 400 پیپی رو ببندم و تعداد پوزیشن های موفقم هم بیشتر هست زیاد روی استاپ گذاشتن تمرکز نمی کنم البته گاهی که احساس خطر کنم استاپ رو خواهم گذاشت .
پوزیشن اول رو منتظر می مونم نتیجه رو ببینم اگه با سود بسته شد که پوزیشن های بعدی رو با همون 0.01 وارد می شم ولی در صورت شکست تحلیل بعدی رو با 0.02 صدم وارد می شم و اگه باز هم شکست خوردم تحلیل بعد با 0.04 وارد می شم و بعد0.08 تا حالا که پیش نیومده که سه پوزیشن پشت سر هم شکست بخوره و از اونجایی که حد سوده من همیشه بزرگتره و حدضرر ذهنی من کوچک همیشه بالانس حسابم مثبت هست.
گاهی ضررهام نسب به سودهایی که گرفتم به قدری کوچک هست که در صورت شکست یک پوزیشن باز هم با همون مقدار لات قبلی وارد پوزیشن می شم و تا حالا که خوب بوده و دنبال روش دیگری نیستم .
شما هم اگر به این روش علاقمند شدید سعی کنید روشی بسازید که سیگنال های اون از 4 تا حداقل یکیش درست از آب دربیاد و همچنین حد ضرر اون نباید زیاد بزرگ باشه که در صورت موفقیت یک پوزیشن به دلیل اینکه هم مقدار لات و پیپ اون بیشتر هست لااقل در کل ضرری نکرده باشید بعدا که تجربه تون بیشتر شد تعداد معاملات موفقتون افزایش پیدا می کنه و سود بیشتری می بری.
توجه کنید که فارکس به طور کلی با بورس ایران متفاوت است و مطالبی که درباره فارکس منتشر میشود فقط جهت افزایش اطلاعات شماست.
نظر شما در مورد روش مارتینگل چیست؟
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
استراتژی DCA یا خرید پله ای راهی مطمئن برای خرید بیت کوین
اگر شما یک فرد فعال در زمینۀ ارزهای دیجیتال هستید و در میان دوستان و آشنایان خود در مورد بیت کوین صحبت میکنید، احتمالاً افراد مختلف، مخصوصاً زمانی که روند بازار صعودی است، سؤالات زیادی در مورد خرید بیت کوین با شما مطرح میکنند. این سؤالات ممکن است توسط دوست صمیمی شما، مادربزرگتان یا حتی رانندگان تاکسی یا هر کس دیگری از شما پرسیده شوند. سؤالاتی از قبیل اینکه بهترین زمان برای خرید بیت کوین چه زمانی است؟ بیت کوین بخرم؟ قیمت فعلی برای خرید بیت کوین مناسب است؟ بهترین راه خرید بیت کوین چیست؟ با توجه به این موارد، انتخاب زمان و روش درست خرید ارزهای دیجیتال و بیت کوین یکی از دغدغههای حال حاضر است. در میان معاملهگران، روشها و استراتژیهای مختلفی برای این کار وجود دارد. در این مقاله به معرفی و بررسی استراتژی DCA میپردازیم که این روش در بازارهای مالی ایران با نامهای خرید پله ای و کاهش میانگین خرید نیز شناخته میشود.
بایدها و نبایدها در خرید بیت کوین
همۀ سوالاتی که در قسمت قبل مطرح شدند، در مورد خرید بیت کوین بودند اما در مورد سرمایهگذاریهای دیگر نیز صادق است. اگر شما قصد خرید چیزی شبیه به بیت کوین را دارید، باید بدانید که برای چه و با چه هدفی این کار را انجام میدهید و چه زمانی برای خرید آن مناسب است.
قبل از سرمایهگذاری در هر زمینهای، به خصوص در زمینهای شبیه به بیت کوین، باید آشنایی و آگاهی کاملی از آن داشته باشید. در حال حاضر بسیاری از کسانی که در بیت کوین سرمایهگذاری کردهاند، به جای استفاده از آن به عنوان یک روش پرداخت، به هودل و نگهداری آن پرداختهاند.
قبل از ورود و سرمایهگذاری در بیت کوین باید بتوانید به چند سؤال پاسخ دهید. سؤالاتی همچون: چه چیزی بیت کوین را منحصربهفرد کرده است؟ چه کسی بیت کوین و ارزش آن را کنترل میکند؟ در حال حاضر چه تعداد بیت کوین وجود دارد و تعداد کل بیت کوینها چقدر است؟ هدف از ایجاد بیت کوین چه بوده است؟ چگونه میتوان از بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال نگهداری کرد؟ اگر نمیتوانید به برخی از این سؤالات پاسخ دهید، باید تحقیق و مطالعۀ بیشتر در این زمینه را شروع کنید و اطلاعات خود را در مورد ارزهای دیجیتال افزایش دهید.
بیت کوین به عنوان یک روش سرمایهگذاری
اولین چیزی که باید در مورد سرمایه گذاری در بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال بدانید این است که به شدت پرریسک و پرنوسان هستند. در بازارهای مالی سنتی، بازار سهام را ریسکی میدانستند اما با روی کار آمدن ارزهای دیجیتال، مفهوم ریسک تغییر کرد. یک دارایی که در سال 2017 چیزی حدود 2000 درصد رشد در یک سال را تجربه کرده است و در سال بعد (2018)، چیزی حدود 70 درصد ریزش داشته است، به شدت پرریسک به شمار میرود. این مقادیر نشاندهندۀ حجم نوسانات بسیار زیاد این ارز دیجیتال است. تصور کنید شما فردی بودید که بیت کوین را در قیمت 20 هزار دلار خریداری کردهاید و دقیقاً این اتفاق زمانی افتاده است که قیمت بیت کوین بعد از آن تا چیزی حدود 3 هزار دلار ریزش داشت. در این حالت چه بر سر سرمایۀ شما میآید؟
همیشه هنگام ورود و سرمایهگذاری در چیزی، باید هر دو حالت ممکن، به خصوص حالت بدبینانۀ آن را در نظر بگیرید. حالت بدبینانه در مورد بیت کوین این است که ارزش خود را به طور کامل از دست بدهد و به صفر برسد.
قبل از اینکه در مورد خرید آن تصمیم بگیرید، باید اطمینان حاصل کنید که توان مدیریت ریسک آن را دارید و اگر در این سرمایهگذاری 90 درصد ضرر کردید، بتوانید آن را بپذیرید و آن بخش از سرمایۀ خود را ازدسترفته تلقی کنید.
ارزش بیت کوین (1 میلیون دلار یا صفر؟)
توصیۀ ما به شما این است که قبل از خرید و سرمایه گذاری در بیت کوین فرض کنید که ممکن است ارزش بیت کوین در 10 تا 20 سال آینده به چیزی حدود 1 میلیون دلار برسد یا ارزش و جایگاه خود را به طور کلی از دست بدهد. حالا از خودتان سؤال کنید که میخواهید خارج از بازی بمانید و در آینده فرزندانتان از شما بپرسند که چرا بیت کوین را زمانی که ارزانتر بود نخریدی؟
همچنین از خودتان بپرسید که اگر منفیترین حالت ممکن اتفاق افتاد و قیمت و ارزش بیت کوین به نزدیک صفر رسید یا ارزش آن خیلی کم نشد اما دسترسی شما به بیت کوینهایتان از بین رفت و تمام سرمایۀ خود را از دست دادید چه میکنید؟
استراتژی DCA بهترین راه خرید بیت کوین
شما یک پیشگو نیستید که بدانید دقیقاً چه زمانی برای خرید و چه زمانی برای فروش بیت کوین مناسب است. به عبارت دیگر نمیتوانیم بازار را به درستی زمانبندی کنیم. به همین دلیل روشی به نام DCA ایجاد شده است.
DCA (Dollar Cost Averaging)، یک روش سرمایه گذاری است که در آن شما کل مقدار مورد نظر خود برای سرمایه گذاری را به طور مساوی و برای یک بازۀ منظم زمانی تقسیم میکنید. این بازه میتواند هر یک هفته یکبار، یک ماه یکبار، فصلی یا هر مدت زمانی که میخواهید باشد.
این روش در بازارهای مختلف مالی نامهای متفاوتی دارد مثلا در بازارهای مالی امریکا با نام Constant dollar plan و در بازارهای مالی انگلیس با نام Pound-cost averaging و در سایر بازارها با نامهای Unit cost averaging (کاهش میانگین) یا Incremental trading (معاملات افزایشی) یا cost average effect شناخته میشود. همچنین افرادی که در بازارهای مالی ایران مانند بورس فعال هستند این روش را با نام کاهش میانگین و یا به طور دقیقتر خرید پله ای میشناسند.
مزایا و معایب استراتژی DCA
مزیت روش DCA یا خرید پله ای این است که نگرانی شما نسبت به قیمت خرید، در مقایسه با روشهای معمول کمتر خواهد بود. استراتژی DCA برای سرمایهگذاری بلندمدت و داراییهای پرنوسان مثل بیت کوین بسیار کاربردی است و باعث میشود که آن دارایی را در طول آن مدت با قیمتی میانگین، خریداری کرده باشید.
یکی دیگر از مزیتهای استراتژی DCA این است که برای پساندازهای بلندمدت بسیار کاربردی است. به عنوان مثال اگر قصد پسانداز بخشی از حقوق خود را به صورت ماهانه دارید، میتوانید از استراتژی DCA استفاده نمایید.
نکتۀ مثبتی که در مورد بیت کوین در مقابل دیگر داراییها وجود دارد این است که میتوانید هر مقدار که تمایل دارید بیت کوین خریداری نمایید و این کار تا 0.00000001 بیت کوین امکانپذیر است و هیچ محدودیتی برای حداقل خرید وجود ندارد.
یکی از معایب این استراتژی این است که در بازارهای گاوی و صعودی امکان به حداکثر رسیدن سود شما وجود ندارد. اما با توجه به بررسی گذشته، دورههای مختلفی بوده است که سود حاصل از خرید با استراتژی DCA از سود حاصل از سرمایهگذاری به صورت یکجا بیشتر بوده است.
یکی دیگر از معایب استراتژی DCA یا خرید پله ای این است که پایبند بودن به این استراتژی و خرید مقدار مشخصی از یک دارایی، به عنوان مثال بیت کوین، در یک زمان مشخص دشوار است و ممکن است گاهی تصمیم بگیرید که در زمان دیگری یا با مقداری به غیر از مقدار مشخصشده (کمتر یا بیشتر) خرید انجام دهید.
نتیجه حیرتانگیز استراتژی DCA (سودی حدود 10 برابر در 5 سال)
اگر شما در طول 9 سال گذشته، روزی 1 دلار بیت کوین خریداری کرده بودید، امروز ارزش دارایی شما به چیزی حدود 18 میلیون دلار رسیده بود. با توجه به اینکه در سال 2011 و 2012 بیت کوین ارزشی حدود چند دلار داشت، این کار بسیار راحت بود.
در ادامه از مثال واقعیتری برای فهم بهتر مطلب استفاده خواهیم کرد:
فرض کنید که ماهانه 5000 دلار حقوق دریافت میکنید و از زمانی که در مورد پتانسیل بیت کوین شنیدهاید تصمیم گرفتهاید که ماهانه 5 درصد از حقوق خود را به خرید بیت کوین اختصاص دهید. اگر از اواخر سال 2016 هر ماه 250 دلار به خرید بیت کوین اختصاص داده باشید در سه سال اخیر برایتان بازدهی حدود 18,300 دلار معادل 203 درصد سود داشته است.
اگر خوششانس بوده باشید و با استفاده از استراتژی DCA (خرید پله ای) این کار را در 5 سال اخیر انجام داده باشید، چیزی حدود 171,650 دلار معادل 1,077 درصد سود به دست آوردهاید.
حتی با در نظر گرفتن قیمت بیت کوین در دو سال اخیر و سال 2018 که اتفاقات ناخوشایندی برای قیمت بیت کوین رخ داد، باز هم حدود 1,166 دلار معادل 29.5 درصد سود به دست آوردهاید. اما فرض کنید که در دسامبر سال 2017 کل سرمایۀ مورد نظر خود را به صورت یکجا به خرید بیت کوین اختصاص داده باشید، در این صورت چیزی حدود نیمی از سرمایۀ خود را از دست دادهاید.
هر چه زودتر از استراتژی DCA یا خرید پله ای استفاده کنید، سود بیشتری خواهید داشت و ریسک خرید کوین با قیمت بالا نیز برای شما کاهش مییابد. با استفاده از این استراتژی میتوانید با قیمتی میانگین خرید داشته باشید.
استراتژی DCA مختص خرید بیت کوین نیست. از این استراتژی میتوانید در هر سرمایهگذاری دیگر نیز استفاده نمایید. همچنین این استراتژی در هنگام فروش نیز کاربرد دارد و می توانید از طریق فروش پله ای نیز ریسک سرمایهگذاری خود را مدیریت کنید.
Cryptopotato، برای اولین بار در سال 2016 ماشین حساب DCA برای سرمایهگذاری در بیت کوین را ارائه داد. در حال حاضر ابزارهای دیگری همچون dcabtc.com برای این کار وجود دارد.
سخن پایانی
همانطور که دیدیم، استراتژی DCA یا خرید پله ای یکی از کاملترین روشها برای سرمایهگذاری بلندمدت و بهترین راه برای خرید بیت کوین است. با توجه به محدود بودن عرضه بیت کوین، این باور وجود دارد که ارزش بیت کوین در طول زمان و در آینده، افزایش قیمت و ارزش خواهد داشت.
همچنین با توجه به اینکه هیچکس نمیتواند بگوید که دقیقاً چه زمانی برای خرید یا فروش بیت کوین مناسب است، استراتژی DCA میتواند بهترین راه خرید بیت کوین باشد.