سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال بورس چیست، ابزار های آن کدام اند؟
تحلیل تکنیکال (technical analysis)، روشی است که با تکیه بر تحلیل دادههای درونی بازار، در یافتن نقاط مناسب خرید و فروش به معاملهگران کمک میکند. بر خلاف تحلیل بنیادی که تلاش میکند ارزش موضوع مورد معامله را ارزیابی کند، تمرکز تحلیل تکنیکال بر روی الگوهای حرکت قیمت، سیگنالهای معاملاتی و بسیاری ابزارهای نموداری دیگر است. در این مقاله تلاش میکنیم این موضوع را بیشتر باز کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال، آنگونه که به طور معمول در بازار شناخته میشود، برای اولین بار توسط شخصی به نام چارلز داو (Charls Dow) و در نظریه داو در اواخر قرن ۱۹ میلادی معرفی شد. در بیش از یک قرنی که از عمر تحلیل تکنیکال میگذر، محققین بسیاری به تکامل و بسط این روش کمک کردهاند. در نتیجه امروزه ابزارهای به مراتب گستردهتری تحت عنوان تحلیل تکنیکال به کار گرفته میشوند.
فرضهای اساسی سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال تحلیل تکنیکال
امروزه، تحلیل تکنیکال سه فرض اساسی و بنیادین دارد:
۱. همه چیز در قیمت بازار لحاظ شده است. این فرض، محل بیشترین انتقادات به تحلیل تکنیکال است. چرا که با استناد به این فرض، دیگر نیازی به تحلیل بنیادی نیست. تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز (شامل روانشناسی معاملات، عوامل بازار و شاخصهای بنیادی شرکت، در قیمت بازار سهام (یا هر نماد معاملاتی دیگر) تاثیرگذار بودهاند.
۲. قیمت به صورت رونددار حرکت میکند. قیمت، در روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در حرکت است. این یعنی قیمت تمایل بیشتری به تداوم روند قبلی دارد تا تغییر آن. بخش عمده تحلیلهای تکنیکال نیز به شناسایی صحیح روند بستگی دارند.
۳. تاریخ، تمایل به تکرار خود دارد. طبیعت تکرارشونده حرکات قیمت معمولا به روانشناسی معاملات نسبت داده میشود. این موضوع با توجه به اینکه ریشه در ترس یا هیجان دارند، به میزان زیادی قابل پیشبینی هستند. به همین دلیل، تحلیلگران تکنیکال با بررسی الگوهای حرکتی قیمت تلاش میکنند این احساسات را شناسایی و به دنبال آن حرکات آتی قیمت را تخمین بزنند.
محدوده دید تحلیل تکنیکال
اساسا در هر بازاری که دادههای تاریخی معاملاتی آن موجود باشد میتوان از تحلیل تکنیکال بهره جست. این یعنی تحلیل تکنیکال میتواند در بازارهای سهام، آتی، کالا، درآمد ثابت، جفتارزها و موارد دیگر به مفید واقع شود. افزون بر این، تحلیل تکنیکال میتواند در هر قاب زمانیای (به شرط وجود دادههای کافی) مورد استفاده قرار بگیرد.
از بررسی حرکات ریز قیمت در قاب زمانی چند دقیقهای تا بررسی حرکات بلند مدت هفتگی و ماهانه، همگی در تحلیل تکنیکال ممکن هستند. همین مساله باعث میشود تحلیل تکنیکال کاربرد گستردهای در تمامی بازارها داشته باشد و متناسب با شخصیت و روحیات معاملهگران مختلف، از این روش تحلیلی بهره برد.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
واقعیت آن است که تحلیل تکنیکال، دنیایی بسیار پویاست. نمیتوان آن را محدود به چند ابزار خاص کرد. با این وجود، ابزارهایی هستند که به دلیل کثرت و عمومیت استفاده، به نوعی تبدیل به ابزارهای کلاسیک و جدایی ناپذیر از این تحلیل شدهاند. در اینجا، برخی از مهمترین و پرکاربردترین این ابزارها را معرفی میکنیم.
روند در تحلیل تکنیکال
بخش عمدهای از تحلیلهای تکنیکال مبتنی بر شناسایی روند حرکتی قیمت است. شناسایی صحیح روند در بازار واقعی (و نه در بررسی گذشته بازار) کاری بسیار دشوار است. اما اگر این کار به درستی صورت بپذیرد، فرصتهای فوقالعادهای را در اختیار معاملهگران برای یافتن نقاط ورود و خروج قرار میدهد.
حمایت و مقاومت
شناسایی سطوح حمایت و مقاومت، بخش پرکاربرد دیگر در تحلیل تکنیکال است. این سطوح به طول کلی شامل دو نوع میشوند:ایستا (قیمت مشخص) و پویا (به مرور زمان تغییر میکنند). شناسایی این سطوح وابسته به شناسایی صحیح نقاط بازگشتی قوی بازار (پیووت) است. هر پیووت، یک سطح حمایت/مقاومت بالقوه است. با اتصال پیووتهایی که در یک راستا قرار دارند میتوان خطوط حمایت/مقاومت پویا (داینامیک) رسم کرد.
- انواع خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
ابزار پر کاربرد دیگر در تحلیل تکنیکال، ابزارهای فیبوناچی است. بعد از شناسایی روند، به کمک فیبوناچی اصلاحی میتوان سطوح بازگشتی قیمت در مسیر اصلاح حرکت پرشتاب گذشته را تخمین زد.
به کمک فیبوناچی بسطیافته نیز میتوان تخمین زد پس از پایان یک اصلاح، قیمت به چه میزان میتواند در جهت روند به حرکت خود ادامه دهد.
- خطوط و اعداد فیبوناچی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
الگوهای قیمتی
مجموعه الگوهای قیمتی که شامل الگوهای ادامه دهنده و بازگشتی میشوند نیز به شدت پر کاربرد هستند. الگوهای بازگشتی نظیر سر و شانه، کف یا سقف دوقلو (یا سهقلو) و… میتواند به شناسایی پایان (ولو مقطعی) یک روند کمک کند.
ابزارهای ادامه دهنده مانند پرچم، مثلث و… نیز میتواند به معاملهگر، در شناسایی زمان و قیمت مناسب جهت همراه شدن با روند یاری رساند.
اندیکاتور و اسیلاتور
اندیکاتورها و اسیلاتورها به شدت در میان فعالان بازارهای مالی پرکاربرد هستند. این ابزارها، در حقیقت چیزی بیش از یک سری محاسبات روی قیمت و حجم معاملات نیستند. با این حال، بسیاری از تحلیلگران از این ابزارها برای گرفتن تایید سیگنال معاملاتی استفاده میکنند.
معروفترین اندیکاتور و اسیلاتورها شامل شاخص قدرت نسبی (RSI) میانگین متحرک، MACD، شاخص جریان نقدینگی، ایچیموکو و… هستند.
الگوهای شمعی در تحلیل تکنیکال
سبک خاص دیگری که بین بسیاری از معاملهگران مرسوم است، استفاده از الگوهای شمعی است.در این روش، بر اساس حرکات قیمت در شمعها، تصمیمات معاملاتی گرفته میشود. برخی معاملهگران از الگوهای شمعی در کنار دیگر ابزارها (مثلا برای تایید واکنش بازار به سطوح فیبوناچی) استفاده میکنند.
اما برخی دیگر از معاملهگران که به شدت با اندیکاتورها مخالف هستند، الگوهای شمعی را حداکثر در ترکیب با سطوح حمایت/مقاومت، بهترین ابزار برای معاملات میدانند. معروفترن الگوهای شمعی عبارتاند از پوشا، چکش، ستاره صبحگاهی، فرفره، سهتفنگدار و…
معایب تحلیل تکنیکال
بزرگترین تردید در اعتبار تحلیل تکنیکال به اصل اقتصادی نظریه بازارهای کارا باز میگردد. بر اساس این نظریه، قیمت بازار بازتابی است از اطلاعات گذشته و حال حاضر و در نتیجه راه دیگری برای بهرهگیری از الگوها برای کسب سود بیشتر از بازار نیست.
اقتصاددانان و تحلیلگران بنیادی نه تنها معتقدند هیچ اطلاعات اضافی سودمند و قابل استفادهای در دادههای قیمتی و حجمی وجود ندارد بلکه اساسا فرض تکرار تاریخ در تحلیل تکنیکال را به چالش میکشند. به اعتقاد این گروه، قیمت نه در مسیر تکرار گذشته بلکه به صورت تصادفی حرکت میکند.
نقد دیگری که به تحلیل تکنیکال وارد میشود، توانایی این روش در تحلیل بازار را به چالش میکشد. بسیاری معتقدند که اگر فلان روش تکنیکال در بازار جواب میدهد، به دلیل حقانیت تحلیل تکنیکال نیست بلکه به دلیل آن است که بسیاری معاملهگران از آن روش خاص استفاده میکنند.
طبیعی است که اگر تعداد زیادی از معاملهگران روی قیمت میانگین ۱۰۰ روزه به دنبال خرید باشند، سفارشات زیادی آنجا گذاشته میشود و قیمت به آن سطح واکنش نشان میدهد. این واکنش، نه به خاطر تحلیل درست تحلیلگران بلکه به خاطر کثرت کسانی است که به تصور تحلیل درست رفتار بازار، در آن قیمت اقدام به ثبت سفارش کردهاند.
جمعبندی
جدا از انتقاداتی که به تحلیل تکنیکال میشود، این روش تحلیلی به خصوص زمانی که از عینیت برخوردار باشد، ابزاری فوقالعاده برای ارزیابی کمی گذشته بازار است. این امر، به شدت میتواند به دقت در طراحی، تست و پیادهسازی استراتژیهای معاملاتی کمک کند.
با این حال، بسیاری از معاملهگران به دلیل داشتن درک و تصورات نادرست در مورد تحلیل تکنیکال، استفاده نادرست و نابهجایی از آن میکنند. پرداختن به باورهای نادرست درباره تحلیل تکنیکال، نیازمند مقالهای جداگانه و مفصل است.
تحلیل تکنیکال و نقش آن در بررسی سهام
تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه (بورس)، یکی از مکتبهای اصلی تحلیل و بررسی سهم است که به مجموعه ای از قوانین معاملاتی گفته میشود که با تجزیه و تحلیل تحرکات و تغیرات گذشته قیمتها، تلاش میکند روند آینده قیمتها را پیش بینی کند.
تحلیل تکنیکال یکی از ۲ روش اصلی تجزیه و تحلیل بازار بورس و سهام است و از اهمیت و پیچیدگی خاصی برخوردار است. کارگذاری اقتصاد بیدار به عنوان کارگزاری با رتبه الف، در حوزهی آموزش تحلیل تکنیکال همواره کوشیده است تا سهامداران از آنان بهره لازم را ببرند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
روش تحلیل تکنیکالی یکی از ۲ روش سنتی و اصلی تجزیه و تحلیل بازار بورس است. تحلیل تکنیکال یا تکنیکی بر اساس دادههای رخ دادهی بازار بورس میباشد. دادهها یا اطلاعات بازار شامل سطح شاخص بازار، حجم سهام معامله شده، قیمت سهم و شاخصهای تکنیکی و فنی میشود. کارگزاری اقتصاد بیدار با فراهم کردن بستر تحلیل تکنیکال (اطلاعات بیشتر: https://ebidar.com/education/articles/technical-analysis/) به شما کمک میکند تا به راحتی سهم مورد نظر را از این بعد و روش تحلیل و بررسی کنید.
این رویکرد تحلیل سهم کاملا با تحلیل بنیادی متفاوت است. بهگونهای که انواع شاخصهای بنیادی مانند سود سهام، فروش، نرخهای رشد و یا قوانین و مقررات دولتی هیچگونه اهمیتی ندارند. تکنیکالیستها (افرادی که بر اساس تحلیل تکنیکال اقدام به ورود یا خروج از معامله را میگیرند) از تغیرات کندلهای قیمت بهره میبرنند که این نمودارها و کندلها اطلاعات کاربردی از جمله حرکات و تغییرات قیمت در طول زمانی مشخص، رفتار سهم قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات رخداده و حال حاضر سهم، حجم و تعداد معاملات و عوامل این چنینی را در اختیار تکنیکالیستها قرار میدهند. یکی از مهمترین اطلاعاتی که میتوان از تحلیل تکنیکال دریافت کرد، تشخیص زمان ورود به سهم و خروج از آن است.
مزیتهای تحلیل تکنیکال نسبت به دیگر تحلیلها
در بازار سرمایه تحلیلهای مختلفی وجود دارند که هر کدام نقشی در عملکرد یک تحلیلگر دارند. در این قسمت قصد داریم به مزیتهای تحلیل تکنیکال نسبت به دیگر تحلیلها و بررسی نقش تحلیل تکنیکال در بررسی سهم بپردازیم.
تحلیل تکنیکال در همه انواع و قسمتهای بازار سرمایه کاربرد دارد. اوراق سهم، آتی، کالا، و سایر اوراق بهادار همه و همه با استفاده از استراتژی تحلیل تکنیکال قابل بررسی و تحلیل هستند.
با تسلط به ابزارهای تحلیل تکنیکال شما به عنوان تحلیلگر وقت بسیار کمتری نسبت به سایر استراتژیهای تحلیلی صرف بررسی و تجزیه سهام و بازار میکنید.
یکی از مهمترین ارجعیتهایی که تحلیل تکنیکال دارد این امر است که زمان و قیمت مناسب و جذاب رابی ورود به سهم و خروج از سهم را به شما میدهد که این نقش بسیار موثری بر عملکرد شما دارد. متخصصان کارگزاری اقتصاد بیدار با بهرهگیری از این مزیت برای سرمایهی شما، بهترین نقاط ورود و خروج را انتخاب میکنند.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
تا به اینجا متوجه اهمیت و نقش پررنگ تجزیه و تحلیل تکنیکال در بازار بورس شدیم. اما این نقش و تاثیر غیر قابل انکار، فقط و فقط با ابزارهای قدرتمند ممکن است. ابزارهای این استراتژی تحلیلی تنوع و وسعت زیادی دارند. در ادامه به مهمترین و کاربردیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال که در تجزیه و بررسی سهام نقش دارند، اشاره میکنیم که همواره در مقالات آموزشی کارگزاری اقتصاد بیدار و همین طور دورههای تخصصی و جامع به آن پرداخته و به سادهترین و مفیدترین شکل ممکن برای شما شرح دادهایم.
الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی در حقیقت اشکالی هستند که کندلهای قیمتی با روند خاص خود آنها را تشکیل میدهند. بعد از رخ دادن و مشاهداهی این الگوها، قیمت سهم در جهتی خاص (صعودی یا نزولی) حرکت میکند. الگوهای قیمتی بیانگر این حقیقت هستند که گذشته سهم دوباره اتفاق میافتد و این الگوهای شاخص در نمودارها وجود دارند که به دفعات دیده شدهاند و شیوه بازخورد قیمت سهم بعد از این الگوها روند مشخصی دارد. از شاخصترین و پرکاربردترین الگوهای میتوان به الگوی برگشتی، الگوی ادامه دهنده، الگوی سر و شانه، الگوی فنجان و دسته، الگوی پرچم و قلاب، الگوی دو دره و دو قله، و الگوی مثلثی اشاره کرد.
نمودارهای قیمتی
نمودار خطی و نمودار کندل از مهمترین ابزارها در گروه نمودارها هستند. نمودار کندل نام دیگر نمودار شمعی است. این نمودار نسبت به دیگر نمودارهای قیمتی اطلاعات بیشتری به تحلیلگر میدهند. بالاترین، پایینترین قیمت را در بازههای زمانی متفاوت در نمودار قیمتی شمعی یا کندلی قابل رویت است.
اسیلاتور و اندیکاتور
اسیلاتورها و اندیکاتورها با استفاده از محاسبات ریاضی و اعمال آن بر روند قیمتی، به صورت بسیار دقیق شرایط پیشرو را پیشبینی میکنند. از دیگر کاربرد اندیکاتورها و اسیلاتورها میتوان به سیگنالدهی اشاره کرد. با استفاده از اسیلاتورها و اندیکاتورها، شرایطی مانند اشباع خرید فروش و ارزندگی سهم مشخص میشود. اندیکاتور rsi، اندیکاتور استوکاستیک، اندیکاتور EMA، اندیکاتور مکدی و بولینگر باند از مهمترین و معروفترین اندیکاتورها به حساب میآیند. اندیکاتورها از پیچیدهترین ابزارهای تحلیل بهشمار میروند، اما در سایت رسمی کارگزاری اقتصاد بیدار همهی اندیکاتورها به جزییات و دقت بسیار با تصاویر گرافیکی، برای شما شرح داده شده است تا براحتی از این ابزار بهره گیرید.
الگوهای هارمونیک
شناسایی نقاط بازگشت در بازار، یکی از کاربردهای ویژه الگوهای هارمونیک است. الگوهای هارمونیک از کنار هم قرار گرفتن معنادار موجهای حرکتی بازار ایجاد میشوند. استفاده از الگوهای هارمونیک در مقایسه با الگوهای قیمتی یا کلاسیک پیچیدهتر است. علت این امر نیز این است که تشخیص و شناسایی الگوهای هارمونیک به تجربه زیادی نیاز دارد. الگوی هارمونیک ab=cd از شناختهترین الگوهای هارمونیک است. الگوی گارتلی، باترفلای و الگوی بت یا خفاش، از شاخهی الگوی ABCD میباشند که همگی هارمونیک هستند.
خطوط فیبوناچی
نسبتهای فیبوناچی که توسط ریاضیدان ایتالیایی کشف شد، در تمام طبیعت دیده میشوند و تحیل تکنیکال نیز از این قاعده مثتسنا نیست. این اعداد که گوشهای از آنها اعداد ۰٫۷۶۳ ، ۰٫۶۱۸ ، ۰٫۵ ، ۰٫۳۸۲، ۰٫۲۳۶ هستند، در الگوهای هارمونیک و سطوح حمایت و مقاومت نیز کاربرد فراوانی دارند. خطوط فیبوناتچی و همه نکات آن در کلاسهای جامع تحلیل تکنیکال که به صورت آنلاین برگذار میگردد، به خوبی آموزش داده میشود سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال تا در تصمیمگیری شما در سرمایهگذاری تاثیرگذار باشد.
نقش تحلیل تکنیکال در کاهش ریسک معاملات
فعالیت در بازار بورس بدون بهرهگیری از تحلیل تکنیکال غیر ممکن است. در تعداد زیادی از مطالعات صورت گرفته بر معاملات و سبدهای بورسی این نتیجه استخراج شده است که بهرهگیری از تحلیل تکنیکال و ابزارهای آن تاثیر بسیاری در افزایش سوددهی و کاهش ریسک و ضرر داشته است. ابزارهای تحلیل تکنیکال با تعیین و پیشبیبنی روند پیشرو، در پیشگیری از ضرر بسیار موثر هستند. چرا که تعیین حد سود و مهمتر از آن تعیین حد ضرر، در این تحلیل رخ میدهد که بهطور سیستماتیک ریسک معاملهی شما را کاهش میدهد. برای دسترسی به این مقالات و کلاسهای آموزشی کافی است به وب سایت کارگزاری مراجعه و از آن بهره ببرید.
سایر روشهای تحلیل سهام
در بورس روشهای تحلیلی گوناگونی وجود دارد. بهترین کاری که یک سرمایه گذار و معامله گر باید انجام دهد این است که تنها به یک روش اکتفا نکند و سهام را از جنبه های مختلف مورد سنجش و بررسی قرار دهد. به طور سنتی بیان شده است که برای به یک معامله حداقل 3 دلیل باید وجود داشته باشد. بررسی وضعیت بنیادی یک سهم و تحلیل بنیادی اهمیت زیادی دارد. در گام بعدی، یادگیری رواشناسی بازار و تابلوخوانی می تواند کمک بسیار زیادی به انتخاب سهام مناسب بکند.
سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال
در تحلیل بنیادی، سرمایهگذارانی که مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکتها اقدام می کنند، باید قبل از انتخاب سهام شرکت شرایط و وضعیت آن شرکت را بادقت و به صورت جامع، مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.
در حالیکه تحلیل تکنیکال، یک روش محاسباتی برای شناسایی روند قیمت هست و سعی می کند آینده قیمت را بر اساس اطلاعات گذشته پیش بینی کند، بنابراین یک سرمایهگذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد.
چگونه یک سهم را تحلیل کنیم؟
دو شیوه اصلی برای تحلیل سهام شرکت ها در بورس مطرح است:
- تحلیل بنیادی
- تحلیل تکنیکال
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل گر بنیادی دلیل تحرکات قیمت را از میان داده های مالی و اخبار شرکت ها تشخیص می دهد و از آن برای سرمایه گذاری مناسب استفاده می کند.
تحلیل گر بنیادی در جستجوی عدم تعادل بین ارزش ذاتی و قیمت فعلی سهام شرکت است اگر تحلیل گر به نتیجه ای برسد که قیمت فعلی سهم از ارزش ذاتی آن کمتر است، آن سهم را برای سرمایهگذاری مناسب با داشتن شرایطی ارزیابی میکند. که یک موقعیت با پتانسیل سودآوری خوب محسوب می شود. به همین دلیل به روش تحلیل بنیادی، تحلیل پایهای و یا اساسی هم گفته می شود.
در روش بنیادی سرمایهگذار عوامل اثرگذار اصلی بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام این شرکت برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟
بهطورکلی عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام یک شرکت سه دسته هستند:
- عوامل محیطی یا کلان
- عوامل مرتبط با صنعت
- عوامل درونی شرکت
در تحلیل بنیادی، سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل سه عامل فوق، ارزش واقعی یا ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم به شرح ذیل تصمیمگیری میکند.
۱- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و مناسب برای خرید است.
۲- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد.
۳- اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، خرید یا فروش آن، سودی برای سرمایهگذار ندارد.
با یک مثال سه حالت فوق را شرح می دهیم، فرض کنید سهام یک شرکت در حال حاضر با قیمت ۲۰۰ تومان معامله میشود. سرمایهگذار با استفاده از روش تحلیل بنیادی ارزش ذاتی یا واقعی سهام شرکت را محاسبه کرده و به این نتیجه می رسد که هر سهم این شرکت حداقل ۲۵۰ تومان ارزش دارد. در این صورت، سرمایهگذار نسبت به خرید سهام شرکت اقدام میکند، زیرا قیمت فعلی سهام این شرکت در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل ۵۰ تومان ارزانتر است.
حال اگر در همین مثال، سرمایهگذار پس از تحلیل قیمت سهام این شرکت به نتیجه ای برسد که سهام شرکت بیشتر از ۱۵۰ تومان ارزش ندارد، از خرید سهام شرکت خودداری میکند و اگر این سهم را در سبد سرمایهگذاری خود داشته باشد، آن را خواهد فروخت. و در نهایت اگر سرمایه گذار به این نتیجه برسد که ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم این شرکت ۲۰۰ تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت وجود ندارد، خرید یا فروش این سهام هیچگونه سودی را نصیب سرمایهگذار نخواهد کرد. زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله میشود.
شایان ذکر است عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها، همواره دستخوش تغییر است. و ارزش واقعی سهام شرکتها نیز بهصورت مستمر در حال تغییر بوده بنابراین، سرمایهگذارانی موفقتر هستند که زودتر از دیگران، تبعات ناشی از تغییر عوامل مؤثر بر قیمت سهم را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند.
۲ قانون طلائی تحلیل بنیادی:
۱ – قیمت سهام خود را در طولانی مدت اصلاح میکند.
۲ – شما میتوانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش واقعیش کمتر است را خریداری کنید و منتظر بمانید تا قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی آن برسد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
دومین روش تجزیه و تحلیل سهام در بورس، شیوه تکنیکال است. سرمایهگذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده میکنند بر این باورند که با بررسی روند و نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، میتوانند قیمت آن سهم را در آینده پیشبینی کنند. و این جمله معروف بسیار بهکاربرده میشود که «گذشته، چراغ راه آینده است».
تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطههای ریاضی، روند قیمت آینده سهم را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیشبینی می کنند و درصورتیکه به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام میکنند. و اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایهگذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.
بهعنوانمثال، فرض کنید قیمت سهام یک شرکت در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتیکه تحلیلهای تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام این شرکت تا سه ماه آینده به ۱۸۰ تومان خواهد رسید، سرمایهگذار اقدام به خرید آن سهم میکند، زیرا با این کار میتواند در این مدت ۳۰ تومان سود بدست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال قیمت سهام این شرکت را به ۱۲۰ تومان تا سه ماه آینده کاهشی دیده باشد، سرمایهگذار نهتنها از خرید سهام این شرکت صرفنظر میکند، بلکه اگر در سبد سهام خود این سهم را داشته باشد، هرچه سریعتر آن را خواهد فروخت؛ زیرا با این کار جلوی ضرر ۳۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته میشود.
بنابراین تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیشبینی آینده روند قیمتها میباشد. رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل میباشد.
۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است
به موجب این اصل، برای تحلیل بازار باید فقط قیمت را سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال بررسی کنیم زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معاملهگران، از تمامی مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به اندازه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود. و در این مبحث به این نتیجه میرسیم که یک تحلیلگر تکنیکال به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.
۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند
در واقع داو معتقد بود قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه میدهد، مگر اینکه سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند. نظریه ثابت شدهای وجود دارد که میگوید قیمت ها تمایل دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این اصل به نوعی، بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است.
۳- تاریخ قابل تکرار است
بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسانها میباشد .در واقع این احتمال وجود دارد که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و دادههای ذهنی قبلی خود واکنش مشترک و قابل پیشبینی از خود نشان می دهند.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟
سرمایهگذاران از زمان بوجود آمدن بازارهای مالی تاکنون همواره سعی داشتهاند، با استفاده از روشهای مختلف آینده این بازارها را پیشبینی کنند. بدین منظور عدهای از آنها، با استفاده از روش تحلیل تکنیکال یا نموداری و با بررسی گذشته قیمت برای پیشبینی وضعیت آینده داراییها روی آوردند.
این روش تحلیل بازار، به مرور زمان طرفداران بسیاری پیدا کرد و جزئی از استراتژی معاملاتی اکثر فعالان بازار مالی شده است.
مزایای تحلیل تکنیکال:
یادگیری آسان: از ویژگیهای تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوههای تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده بوده و اکثر افراد در مدت زمان کوتاهی میتوانند، نحوه استفاده از این ابزارها را فرا گیرند.
انعطافپذیری بالا: با استفاده از اصول روش تکنیکال میتوان، نمودار قیمت هر دارایی را تجزیه و تحلیل کرد. و از دیگر قابلیتهای این روش، امکان تحلیل و معاملهگری در دورههای زمانی مختلف نمودار شامل کوتاه مدت (دقیقهای و ساعتی)، میان مدت (روزانه) و بلندمدت (هفتگی و ماهانه) میباشد.
سرعت فرآیند تحلیل: بعضا شایعات و اخبار، نوسانات قیمتی شدیدی را در یک لحظه بر روی قیمت ایجاد می کنند. به همین دلیل واکنش به موقع برای معاملهگران یک مزیت محسوب میشود. معمولا تحلیل وضعیت نمودار قیمت داراییها بسیار وقتگیر و پیچیده نبوده و افرادی که از تسلط نسبی در این زمینه برخوردار باشند، با صرف زمان مشخصی در روز، امکان تحلیل و بررسی نمودارهای مختلف را خواهند داشت.
نقاط ورود و خروج دقیق: یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه است. در واقع شما با استفاده از قیمت و ابزارهایی نظیر اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی و… امکان تعیین دقیق نقاط خرید یا فروش داراییهای مختلف را خواهید داشت.
معایب تحلیل تکنیکال:
تأثیرگذاری تعصبات شخصی :برخی مواقع تحلیل گر به دلایلی چون شایعات و یا تجربیات قبلی، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا می کند. در این شرایط، او صرفاً نشانههای هم جهت با تعصبات خود را در نظر گرفته و در نهایت خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی دربر دارد.
تفاسیر مختلف: مهمترین انتقادات نسبت به تحلیل نموداری، وجود تفاسیر مختلف از ابزارهای مشابه و دادههای یکسان است. به طور مثال، یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار دارد و یک معاملهگر بر اساس یک نشانه صعودی اقدام به خرید می کند، اما در همین ناحیه معامله گر دیگری، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار افت بیشتری برای قیمت را دارد.
سیگنالهای معاملاتی متعدد: اگر معاملهگر بلندمدت در تحلیل تکنیکال نباشید، احتمالاً سیگنالهای معاملاتی زیادی را در طول روز یا هفته مشاهده خواهید کرد که ممکن است همه آنها مناسب سرمایهگذاری نباشند و موجب زیان و یا سردرگمی فرد شوند. گاهی تشخیص موقعیت معاملاتی بهینه، کار مشکلی است.
عدم تعیین ارزش ذاتی: قرار داشتن قیمت در بهترین نواحی بر اساس تحلیل نموداری، الزامی بر ارزندگی ذاتی آن سهم نخواهد بود. در واقع امکان دارد ارزش بازاری یک سهم در تابلوی قیمت چندین برابر ارزش ذاتی آن باشد، که در صورت سقوط بازار، زیان سنگینی متوجه معاملهگران خواهد شد.
عدم امکان استفاده در نمادهای جدید: نمودار قیمت داراییهایی نظیر سهام عرضه اولیه، از دادههای کافی برخوردار نیست زیرا اخیرا وارد بازار سرمایه شده اند و به عبارتی هنوز نموداری برای آنها تشکیل نشده است. بنابراین در چنین شرایطی نمیتوان از روشهای تکنیکالی استفاده نمود. چون همانطور که در بالا گفته شد، این روش مبتنی بر تحلیل گذشته قیمت میباشد.
مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال (بنیادی) چیست و چرا باید تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟
مزیت اول- انعطافپذیری و سازگاری با همه بازارها
از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال، سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد مختلف زمانی و در همه ی بازارها می باشد. تحلیل گر تکنیکال به راحتی میتواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد.
در صورتی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال یا بنیادی مقادیر زیادی اطلاعات و صورتهای مالی یک شرکت را برای بررسی در اختیار دارند که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، به عنوان مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، میتوانید هر زمان که خواستید و با سرعت از گروه خودرو به گروه دارویی بروید ولی یک تحلیلگر بنیادی باید ابتدا صورتهای مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را انتخاب کند.
تحلیلگر بنیادی سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست میدهد در صورتی که تحلیلگر تکنیکال با ابزار سریع و انعطافپذیر خود می تواند در زمان کمتر، سود بیشتری را بدست آورد.
مزیت دوم- قابل استفاده برای بازههای زمانی مختلف
از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازههای زمانی مختلف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کاربرد دارد. در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمیشود و این سلیقه و روش کار معاملهگر میباشد که در چه بازهای به تحلیل بپردازد. این عقیده که برخی از افراد میگویند تحلیل تکنیکال فقط در بازههای زمانی کوتاهمدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.
این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال یا بنیادی برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاهمدت هستند در واقع تحلیلگر تکنیکال برای پیشبینی بازههای زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده میکند.
مزیت سوم- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام
در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است درحالی که در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر میگذارد و باعث میشود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند.
یک تحلیلگر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط به اطلاعات و صورت های مالی شرکت را بررسی میکند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهام را محاسبه کند. که اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیلگر فاندامنتال میگوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و یا برعکس.
به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه وتحلیل قیمت سهام در بورس، استفاده از روش ترکیبی تحلیل تکنیکال و بنیادی است. یعنی یک سرمایهگذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل میکند، باید فقط به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و بهصورت مستمر، عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را موردبررسی قرار دهد.
زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده براثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم ضررده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از شرایط نزولی به حالت صعودی تبدیل کند.
بررسی تحلیل تکنیکال و سه راه کسب سود در حوزه ارزهای دیجیتال !
وقتی صحبت از پیشبینی قیمتها به میان میآید، شاهد انواعی از پیشبینیها هستیم: فردی قیمت ۹۰۰ دلار را برای بیت کوین میبیند، و دیگری از قیمت ۱۰۰,۰۰۰ دلاری آن در آینده ای نه چندان دور میگوید. در این مقاله به بررسی دنیای سیگنالهای ارزهای دیجیتال و و تحلیلهای تکنیکال این حوزه میپردازیم.
مهمترین دلیلی که مردم به گروههای مجازی (تلگرام) حوزه ارزهای دیجیتال یا فارکس میپیوندند این است که آنها به دنبال راهی برای کسب سودشان هستند. یکی از برجسته ترین چیزهایی که بیشتر آنها در این گروهها انتظار دارند، سیگنال است.
به طور کلی در دنیای تجارت، یک سیگنال پیامی است که در آن نسبت به تحلیلهای انجام شده، به مردم پیشنهاد خرید یا فروش یک دارایی (دیجیتالی یا سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال سنتی) داده میشود. اما آیا به همه این سیگنالهای میتوان اعتماد کرد؟
ساختار یک سیگنال
برای مشاهده سایز کامل روی تصویر کلیک کنید
در اصل، زمانی که تحلیلگر به اندازه کافی از تحلیلش مطمئن باشد، آن را در گروه برای اعضا منتشر میکند. در هر سیگنال اطلاعاتی وجود دارد که در ذیل به مهمترین آنها میپردازیم:
محدوده خرید (The buy range): محدوده و سطوح مناسب برای خرید یا فروش را نشان میدهد.
اهداف فروش (Sell targets): سطح یا سطوحی که تحلیلگر پیشنهاد میکند در صورت رسیدن قیمت دارایی به آن، سود به دست آمده و برای جلوگیری از ریسکهای احتمالی زمان فروش است.
توقف ضرر (Stop Loss): سطحی که اگر قیمت به آن برسد، برای جلوگیری از ضرر بیشتر باید فروش را انجام داد. این کار را میتوان در پلتفرمهای صرافی به صورت خودکار تنظیم کرد.
سه مورد فوق براي ايجاد يک سيگنال کافي است. نوشتن يک سيگنال ساده است اما صحت اين اطلاعات و تخصص تحليلگر است که يک سيگنال را معتبر يا غيرمعتبر ميسازد.
اکثريت سيگنالهای مربوط به ارزهاي ديجيتال، مخصوصا براي تجارت کوتاه مدت، از طريق تحليل تکنيکال يا به اختصار (TA) ارائه ميشوند.
تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی (Technical Analysis) روشی برای پیشبینی قیمتها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است. در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسانهای قیمتها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا میتوان وضعیت قیمتها در آینده را پیشبینی کرد.
در تحلیل تکنیکال همه چیز در قیمت لحاظ میشود و یک تحلیلگر به جز داده ها و نمودارهای ریاضی به چیز دیگری احتیاج ندارد. این تحلیل ابتدا در بورس ارزهای سنتی و کالا کاربرد داشت و اغلب کارگزاران با تجربه از آن بهره میبردند. اما فضای باز تجارت ارزهای دیجیتال باعث شد تا این تحلیل کاربرد و گرایش بسیار بیشتری بیابد.
به طور کلی تحلیل تکنیکال پاسخ به این سوال است: بر اساس الگوهای قیمتی اخیر و تاریخ بازار، به نظر شما اقدام بعدی سرمایه گذاران چیست و بازار به کدام سمت خواهد رفت؟
اثربخشی تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال
تحلیل تکنیکال به دلیل چندین عامل در بازار ارزهای دیجیتال قدرت ویژهای دارد. ما می دانیم که بازار ارزهای دیجیتال میتوانند تا حد زیادی سودآور و همچنین زیانبار باشند. در این فضا از سهامداران کهنه کار بازار سهام تا کسانی که تازه سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال اسم بیت کوین به گوششان خورده وجود دارند. با توجه نوپا بودن بازار و عدم قانونمندی و آگاهی کامل در این فضا کوچکترین اخباری میتواند نقش اساسی در رشد یا کاهش قیمت داشته باشد.
همچنین، در زمان نوشتن این مقاله، ارزش کل بازار ارزهای دیجیتال زیر ۵۰۰ میلیارد دلار است. جدا از این، حجم معاملات برخی از داراییهای دیجیتالی به حدی کم است، که حتی با چند سفارش ۱۰,۰۰۰ دلاری، تغییرات چشمگیری در قیمت آن پدید میآید. به عبارت دیگر، بازار فعلی به شدت تحت تأثیر رفتار خریدار و فروشنده است.
از طرف دیگر این روزها رباتهای ترید زیادی در صرافیها و پلتفرمهای تجاری با استفاده از تحلیل تکنیکال یا استراتژیهای مشخص فعالیت میکنند. این رباتها در دو نوع عمومی و سفارشی وجود دارند. رباتهای عمومی یا رایگان چندان قدرتمند و مورد اعتماد نیستند. وجود این رباتها هم نشاندهنده این است که تحلیل تکنیکال خودش را به معاملهگران تحمیل کرده است.
محدودیتهای تحلیل تکنیکال
در حالیکه تحلیل تکنیکال به شدت کمک کننده است، به یاد داشته باشید که در تحلیلگرهای تکنیکال نواقص زیادی وجود دارد. به غیر از این واقعیت که تحلیل تکنیکال تضمین موفقیت نیست و خیلی از کسانی که خود را تحلیلگر میدانند، متخصص نیستند، یکی از محدودیتهای آن این است که همه چیز در قیمت لحاظ میشود. در واقع به دلیل اینکه کسی از آینده و اتفاقات پیش رو خبر ندارد، اکثر تحلیلگرهای تکنیکال به عنوان مثال فقط میگویند:
اگر قیمت از سطح x بالاتر رفت، احتمال افزایش قیمت تا سطح y بسیار زیاد است.
اخبار بد میتواند به شدت بر قیمت یک ارز، مخصوصاً دیجیتالی آن تأثیر گذار باشد. برای همین با تحلیل تکنیکال هم ریسک شما تا حد زیادی بالاست. برای اخبار بد و جلوگیری از ضررهای بیشتر، برای اکثر تریدرهای معمولی فقط یک راه وجود دارد و آن هم مشخص کردن توقف ضرر یا همان Stop Loss است.
به گفته Investopedia، دو فرضیهای که تجزیه و تحلیل تکنیکال به آن متکی است، عبارتاند از:
۱- این فرضیه که در قیمت همه مسائل مهم لحاظ شده است. این بدین معناست که قیمت یک دارایی در هر زمانی ، شامل تمام اطلاعات موجود است و بنابراین نشاندهنده ارزش منصفانه یک دارایی در میان معاملهگران است. این فرض بر این مبناست که قیمت بازار همیشه منعکس کننده مجموع دانش کلی همه شرکت کنندگان در بازار است.
طبق نقل قول بالا، حتی بهترین تحلیلگر تکنیکال فقط میتواند بررسی کند که چه الگوهای تجاری با توجه به وضعیت فعلی، رخ خواهد داد.
۲- هیچ خرید و فروشی در بازار تصادفی نیست و حتما یک دلیل دارد. بنابراین طبق این فرضیه، همیشه امکان شناسایی روند بازار و سوددهی برای تریدرها وجود دارد. طبق این فرضیه حتی خرید و فروشهای احساسی هم به منزله بی دلیل بودن آنها سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال نیست.
سه نکته ویژه
ژاندر یکی از تریدرهای مطرح تریدینگ ویو این سه نکته ویژه را برای شما دارد:
۱- همیشه برای خود توقف ضرر مشخص کنید – توقف ضررهای خود را به درستی اجرا کنید. انسان حریص است حتی زمانی که به اهداف فروشمان میرسیم، همیشه صدایی در درون ما میگوید صبر کن شاید سود بیشتری بردی. اما اکثر اوقات ضرر بیشتری میبریم.
۲- به زمان احترام بگذارید. گاهی اوقات برای رسیدن به یک سیگنال زمان زیادی نیاز است؛ همیشه صبر کنید و سریع ماشه را فشار ندهید، مخصوصا اگر توقف ضرری برای خود ندارید. حتی در سیگنال های کوتاه مدت ممکن است برای عبور از خط مقاومت چند روزی زمان نیاز داشته باشند.
۳- همه تخم مرغهایتان را در یک سبد نگذارید. ارزهای دیجیتال یک بازار بسیار ناپایدار است و قرار دادن تمام تخم مرغ ها در یک سبد، تنها خطر را تشدید می کند. همیشه در حال تحقیق باشید و سعی کنید ریسک خود را به حداقل برسانید. یادتان باشد که خودتان تنها و تنها هستید و بازار بسیار بی رحم است.
آیا باید به سیگنالها اعتماد کنیم؟
میتوان گفت بیش از ۷۰ درصد سیگنالهایی که در گروهها یا سایتهای سیگنال به اشتراک گذاشته میشوند، معتبر نیستند. یک تریدر خوب از کسی ماهی نمیخواهد بلکه ماهیگیری یاد میگیرد. منابع بسیار زیادی برای یادگیری تحلیل تکنیکال وجود دارد. فقط کافیست اراده و تمرین داشته سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال باشید. حتی اگر از سیگنالهای معتبر آماده استفاده میکنید، آشنایی با تحلیل تکنیکال به شما کمک میکند تا به خوبی آن سیگنال را درک کنید.
سه راهی ثروت
یکی از تحلیلگران مطرح بازار، کنی لی، سه راهی که میتواند شما را ثروتمند کند، را معرفی کرده است. یکی از آنها یا اگر میتوانید هر سه راه را امتحان کنید. البته به شرطی که به آینده ارزهای دیجیتال واقعا اعتقاد داشته باشید !
هشدار: توجه داشته باشید که ما به هیچ عنوان به شما پیشنهاد سرمایه گذاری و خرید ارزهای دیجیتال را نمیدهیم و این قسمت فقط نقل شده از کنی لی، تحلیلگر مطرح است.
سرمایهگذاری بلند مدت
روش کار اینگونه است: مقداری ارز دیجیتال بخرید و تا حداقل یک سال فراموشی بگیرید!. یک یا چند ارز که از نظر شما آینده بسیار درخشانی دارند را انتخاب کنید. مقداری معقول (پولی که اگر از دستش بدهید، روال زندگیتان مختل نمیشود.) از سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال آنها بخرید و در کیف پولهای امن (صرافیها هرگز) ذخیره کنید. به هیچ وجه تا حداقل یکی دو سال نباید اقدام به فروش آنها کنید. به هیچ اخبار یا پیشنهادی گوش ندهید و فقط به فکر نگهداری آنها باشید.
سرمایه گذاری میان مدت
ارزهای دیجیتالی که تقریباً ارزان هستند و از آینده آنها در طولانی مدت مطمئن نیستید اما احتمال میدهید که در میان مدت (۶ ماه تا ۲ سال) رشد قیمت خوبی داشته باشند را در نظر بگیرید. به عنوان مثال میتوان از ریپل نام برد که در مقطعی رشد بسیار خوبی داشت و میتواند این رشد را دوباره تکرار کند. یا مثلاً بایننس کوین رشد بسیار خوبی تا به اینجا داشته و رشد قیمت آن تا ۶ ماه آینده دور از ذهن نیست. در صورت انتخاب این راه سرمایهای کمتر از حد معقول (پولی که اگر از دستش بدهید، روال زندگیتان مختل نمیشود.) در نظر بگیرید.
تجارت روزانه
این راه ریسک فوقالعاده زیادی دارد، اما میتواند به شغلی سودمند برای شما تبدیل شود. برخلاف دو راه قبلی اینجا سرمایه دلاری شما مهم است نه تعداد واحدهای ارزهای دیجیتالی که در اختیار دارید.
بازهم تاکید میکنم ریسک این راه بسیار زیاد است بنابراین اگر قصد شروع دارید با سرمایهای بسیار کمتر از سرمایه معقول (پولی که اگر از دستش بدهید، روال زندگیتان مختل نمیشود.) شروع کنید تا از اشتباه کردن هراسی نداشته باشید و خوب حرفهای شوید.
این راه نیاز به تلاش، تمرین و تحقیق بسیار زیادی دارد، اما اگر به مقصد برسید، خستگی راه از تن شما خارج خواهد شد.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟
در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر می گذارد و باعث می شود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند.
یک تحلیل گر بنیادی تأثیر تمام فاکتورهای سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال مربوط را بر روی قیمت هرچیزی بررسی می کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند. ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیل گر بنیادی به وسیله آن نشان می دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعا با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. (مورفی، ۱۳۸۴، ۵)
اگر ارزش ذاتی چیزی زیر قیمت آن باشد، تحلیل گر بنیادی می گوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است.
تحلیل گر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت ها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیل گر بنیادی همواره به علت ها و دلایل تغییر قیمت می پردازد.
مزایای تحلیل تکنیکال
انعطاف پذیری و سازگاری تحلیل تکنیکال
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل های تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریبا هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد.
یک تحلیل گر تکنیکال به راحتی می تواند با استفاده از این دانش، هر بازاری که دوست دارد مورد مطالعه قرار دهد.
این در حالی است که تحلیلگران بنیادی (فاندامنتال) به دلیل نیاز به میزان بالایی اطلاعات و داده، صورت های مالی و … مجبور هستند که در حد یک متخصص نسبت به هر بازار عمل نمایند و نمی توانند به راحتی در سایر بازارها فعالیت نمایند.
در روش تکنیکال، تحلیل گر، درگیر با مباحث مختلف اقتصادی و سیاسی نیست بنابراین نیازی به دانش مالی یا سایر علوم اقتصادی و تأثیرگذار بر روی بازار ندارد. (زنگنه، ۱۳۹۸، ۱۱)
ذات بازار همواره شامل فواصل زمانی است که در آن بازار چیزی فعال و یا غیرفعال می شود معاملات زیادی بر روی آن صورت می گیرد و یا نقدشوندگی آن کاهش می یابد.
امکان انتخاب بهترین بازار برای سرمایه گذاری
یک تحلیل گر تکنیکال همیشه می تواند تمرکز و توجه خود را به قسمت فعال و قوی بازار معطوف کند و می تواند یک روند را در زمان خاص انتخاب کند و یا روندی دیگر را از سیستم خود حذف کند. در نتیجه تحلیل گر تکنیکال می تواند توجه و سرمایه خود را از هر نقطه از بازار در زمان مناسب به سمت نقطه ای دیگر از بازار منتقل کند.
یکی دیگر از مزایایی که تحلیل تکنیکال دارد این است که به تحلیل گر این امکان را می دهد که بتواند بهترین گروه بازار را برای سرمایه گذاری انتخاب کند.
همچنین به علت آنکه خیلی از بازارها متأثر از عوامل اقتصادی می باشند و این تصمیمات اقتصادی هستند که در قیمت ها و روندها ظاهر می شوند، می تواند با نگاه کردن یک گروه از بازار بر بازارهای دیگر نیز اعمال نظر کند و در حقیقت به نوعی از نزولی یا صعودی بودن روند اقتصاد کلان نیز مطلع می باشد، و در نتیجه یک تحلیل گر باتجربه می تواند همزمان در چند بازار حضور داشته باشد.
کارآیی تحلیل تکنیکال در بازه های زمانی مختلف
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازه های زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معامله گر روزانه، چه معامله گر چند روزه و کوتاه مدت و چه خریداران میان مدت و چه افرادی که در بازه های زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش می باشند، می توانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند؛ در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمی شود و این سلیقه و روش کار معامله گر می باشد که در چه بازه ای به تحلیل بپردازد.
سرعت بالای تحلیل
تمامی ابزارهای تحلیل تکنیکال تنها با چند کلیک در نرم افزارهای مختلف در اختیار تحلیل گر قرار می گیرد در حالی که برای تحلیل بنیادی گاهی برخی موارد مورد نیاز تحلیل یا در دسترس نیست یا در لحظه نمی توان به آنها دسترسی داشت.(زنگنه، ۱۳۹۸، ۱۱)
امکان تعیین دقیق نقاط ورود یا خروج از سهام
یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و به طور کلی استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه است. تحلیل گر تکنیکال با استفاده از ابزارهایی مانند اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی، موج شماری الیوت و… امکان تعیین دقیق شرایط خرید و فروش داراییهای مختلف را دارد.
امکان تشخیص به موقع نقاط مناسب ورود یا خروج از سهام (حمایت و مقاومت)
تحلیل بنیادی توانایی نمایش سطوح حمایتی و مقاومت را برای قیمت ندارد زیرا در این علم، به روند قیمت در گذشته توجهی نمی شود در حالی که یافتن سطوح حمایت/مقاومت بسیار حیاتی بوده و معامله گر تنها زمانی به معامله می پردازد که قیمت بر روی این سطوح قرار داشته باشد یا اینکه آنها را شکسته و عبور کرده باشد. (زنگنه، ۱۳۹۸، ۱۱) تحلیل بنیادی گذشته قیمت را نمی بیند بنابراین توانایی تشخیص حمایت ها و مقاومت های قیمت را ندارد؛ همچنین به دلیل در اختیار نداشتن تاریخچه قیمت، نمی تواند واکنش های قبل و بعد اتفاقات مهم را رصد کند (زنگنه، ۱۳۹۸، ۱۱)
یادگیری آسان
شاید اسم فنی بودن این تحلیل این گمان را پیش بیاورد که امکان یادگیری تحلیل تکنیکال برای همه فراهم نیست و نمی توان به راحتی این دانش را فراگرفت. اما از ویژگیهای غیرقابل انکار تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوههای تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده است و اکثر افراد در مدت کوتاهی میتوانند؛ نحوه استفاده از این ابزار را فراگیرند.
یکی از مهمترین و پرطرفدارترین دوره های آموزشی خانه تدبیر و اندیشه، دوره سهامدار موفق حضوری و دوره سهامدار موفق غیرحضوری می باشد که طی یازده سال فعالیت این موسسه، افراد از گروه های تحصیلی مختلف و در بازه های سنی مختلفی در آن شرکت کرده و موفق به کسب درآمد و سود از بازارهای مالی شده اند.
معایب تحلیل تکنیکال
تأثیرگذاری تعصبات شخصی
برخی مواقع ممکن است؛ فرد به دلایلی چون تجربیات قبلی یا شایعات، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا کند. گاهی فرد، سهامدار یک سهم است و ممکن است به واسطه سودهایی که در گذشته کسب کرده است، نسبت به آن سهم، تعصب داشته باشد و نتواند آن را بی طرفانه تحلیل نماید. در چنین شرایطی، تحلیلگر صرفاً نشانههای همسو با تعصبات خود را در نظر گرفته و متعاقباً خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی در بر دارد. دلیل پیچیدگی معامله گری در بازار سرمایه این است که انسان در طول یک معامله با عواطف و احساسات انسانی خود مواجه میشود. درگیر طمع، ترس، هیجان، استرس و … میشود و توان مدیریت صحیح معامله خود را از دست میدهد. روانشناسی معامله سه دلیل استفاده از تحلیل تکنیکال گری شاید کلید گمشده معامله گران بازار های مالی در این زمینه باشد.
تفاسیر مختلف
تحلیل تکنیکال را می توان به شکل های مختلف تفسیر کرد. علیرغم اینکه استانداردهایی وجود دارد ولی گاهی، دو تحلیلگر با مشاهده یک نمودار به دو دیدگاه متفاوت یا حتی جهت گیری مخالفی می رسند و هر دو نیز می توانند دلایل منطقی بیاورند و بر درستی تحلیل خود اصرار نمایند به عنوان مثال یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار داشته و معاملهگر «الف» بر اساس وقوع یک نشانه صعودی اقدام به خرید نماید؛ اما در همین ناحیه شخص «ب»، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار سقوط بیشتر قیمت را خواهد داشت!
اگرچه این موضوع محتمل است اما همانگونه که زنگنه که در کتاب تحلیل تکنیکال کاربردی خود به آن اشاره مینماید، این اشکال در دانش تحلیل تکنیکال نیست؛ بلکه تفاوت در استراتژی معاملاتی یا توانایی های تحلیلی افراد است.