چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم

چگونه استراتژی مالی بهتری داشته باشیم؟
استراتژی مالی به معنای برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیتهای مالی مانند تهیه و استفاده از وجوه شرکت است. برخی از کسب و کارها اهمیت داشتن استراتژی مالی مناسب در سازمانهای خود را میدانند، به طوری که رشد اقتصادی و مالی خوبی را تجربه میکنند. اما هنوز بسیاری از کسب و کارها به درستی نمی دانند که چگونه باید یک استراتژی مالی خوبی داشته باشند!
۱- تدوین استراتژی مالی برای اطمینان از پایداری مالی
بسیاری از شرکتها بر روی استراتژی منابع انسانی، استراتژی بازاریابی و سایر موارد تمرکز دارند، با این حال توجه کمی به استراتژی مالی میشود. استراتژی تأمین مالی یکپارچه باید در برنامه استراتژیک یک سازمان قرار گیرد.
این مجموعه چگونگی برنامه ریزی سازمان برای تأمین بودجه عملیات کلی خود جهت دستیابی به اهداف را، در حال و در آینده بیان میکند. یک استراتژی تأمین مالی، اهداف و اقدامات انجام شده در یک دوره معین را برای دستیابی به اهداف خلاصه میکند. همچنین این سیاستها به وضوح سیاستهای اصلی را بیان میکنند.
استراتژی مالی سازمان باید به سوالات اصلی زیر پاسخ دهد:
- اکنون (از نظر مالی) کجا هستیم؟
- در آینده میخواهیم کجا باشیم؟
- چگونه به آنجا برسیم؟
- چه سیاستهایی عملکردی را در رابطه با مدیریت مالی وجود دارند؟
۲- هماهنگی توانایی مالی با استراتژی و عملیات سازمانی
سازمان ممکن است بهترین استراتژیهای مالی را داشته باشد، اما اگر با عملیات کلی سازمانی همسو نباشد، ممکن است نتایج مورد نیازی را به همراه نداشته باشد. عملیات سازمانی به توانایی مالی بستگی دارد. در ارزیابی توانایی مالی و اطمینان از انطباق آن با استراتژی مالی، عملکردها و همچنین بودجه شرکت بسیار مهم است.
۳- برنامه ریزی و بودجه بندی
برنامه ریزی و بودجه بندی برای کنترل هرگونه عملیات اجرایی ضروری است. برنامه ریزی و بودجه بندی مؤثر، مستلزم بررسی کل سازمان و اتخاذ تصمیمات کلیدی است که به استفاده بهینه از منابع کمک میکند.
برنامه ریزی برای بودجه جهت نیازهایی مانند بازاریابی، حقوق، هزینههای تولید، هزینههای اداری و سایر موارد و پیگیری این هزینهها به صورت ماهانه، فصلی و سالانه باید برای هر کسب و کاری مهم باشد. بودجه بندی عمدتاً شامل شناسایی، اولویت بندی و تخصیص منابع مورد نیاز برای اجرای برنامه است. بودجه بندی فعالیتی فراگیر است که باید تمام بخشهای سازمان را درگیر کند.
۴- ایجاد کنترلهای داخلی قوی
کنترل داخلی یک عمل، خط مشی یا روشی تجاری است که در داخل سازمان ایجاد میشود تا ایجاد ارزش کند و خطر را به حداقل برساند. در رابطه با حسابداری و مدیریت مالی، کنترلهای داخلی رویههایی هستند که برای اطمینان از قابلیت انجام مداوم سیستمهای حسابداری در نظر گرفته شدهاند.
رویههای کنترل داخلی در حسابداری را میتوان به چند دسته تقسیم کرد که هر یک برای جلوگیری از تقلب و شناسایی خطاها قبل از بروز مشکل طراحی شدهاند. کنترلهای داخلی شیوه روشنی برای مدیریت امور مالی شرکت است.
- آیا رسیدهای مربوط به هر معامله را حفظ میکنید؟
- آیا شما تمام معاملات را ثبت میکنید؟
زیرمجموعهای از کنترلهای داخلی برای اطمینان از اینکه فن آوری مورد استفاده برای استراتژی مالی در سازمان مطابق با هدف کار میکند، دادهها قابل اعتماد هستند و سازمان از نظر قوانین مطابقت دارد، طراحی شدهاند.
۵- ایجاد یک فرآیند حسابداری روشن
امور مالی با عملکرد منابع انسانی، عملکرد بازاریابی، عملکرد تولید و فعالیتهای تحقیق و توسعه کسب و کار سروکار دارد. سازمان باید فرآیند روشنی برای حسابداری داشته باشد. روند حسابداری به سوالاتی از جمله موارد زیر پاسخ میدهد:
- وظایف افراد در رابطه با امور مالی و حسابداری در سازمان چگونه است؟
- از کدام اسناد و منابعی استفاده میکنید؟
- چه کسی عملکرد مالی و حسابداری را بررسی و نظارت میکند؟
- گزارشهای نهایی خود را با چه کسی به اشتراک میگذاریم؟
۶- استفاده از گزارشهای مالی برای تصمیم گیری
گزارشهای مالی به منظور هدایت تصمیم گیری ارائه میشوند. اولین قدم این است که تعیین کنید مراکز تصمیم گیری در سازمان شما چیستند! مرحله بعدی تعیین این است که چه گزارشهای مالی در سازمان تهیه میشوند و در چه سطحی هستند.
مدیران در تمام سطوح باید قادر به تفسیر اطلاعات مالی ارائه شده در این گزارشهای مالی باشند که آیا این یک صورت سود و زیان، یک چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم صورت وضعیت مالی یا یک گزارش جریانهای نقدی است یا میتواند چیز دیگری باشد.
مدیران باید بتوانند معنای این اطلاعات برای سازمان و چگونگی استفاده از آنها برای بهتر شدن سازمان را بگویند. آیا لازم است بودجه بازاریابی خود را کاهش دهیم؟ آیا باید بازارهای خارجی را حفظ کنیم؟ چگونه بدهیهای خود را پرداخت میکنیم؟ چگونه میتوانیم جریانهای نقدی خود را بهتر مدیریت کنیم؟
دقت و قابلیت اطمینان در تهیه گزارشهای مالی، از اهمیت بالایی برخوردار است. وضعیت تصمیمات به کیفیت اطلاعات ارائه شده در گزارشهای مالی بستگی دارد. بدون سوابق و گزارشهای حسابداری دقیق، مدیران نمیتوانند آگاهانه استراتژی مالی خود را تدوین کنند.
نکات مهم در ایجاد یک استراتژی مالی خوب
۱- یک برنامه تجاری مشخص داشته باشید
با یک طرح تجاری مشخص میشود که در چند سال آینده کجا هستید و به کجا میخواهید برسید. این مهم باید جزئیات نحوه تأمین مالی مشاغل و فعالیتهای شما، پول مورد نیاز و محل تأمین آن را توضیح دهد.
۲- هزینههای روزانه خود را بررسی کنید
اگر پول کافی برای تأمین هزینههای روزانه مانند اجاره و دستمزد وجود نداشته باشد، حتی سود آورترین سازمانها نیز با مشکل روبرو میشوند. شما باید از حداقل نیازهای کسب و کار خود برای زنده ماندن برندتان آگاه باشید و مطمئن شوید که هزینههای خود را سازماندهی میکنید.
۳- سوابق حسابداری را به روز نگه دارید
اگر حسابهای شما به روز نباشند، ممکن است با عدم اطلاع از زمان پرداخت هزینه تأمین کنندگان، در معرض از دست دادن پول خود قرار بگیرید. استفاده از یک سیستم نگهداری سوابق به شما کمک میکند تا هزینهها، بدهیها و بستانکاران را ردیابی، برای دریافت بودجه اضافی اقدام کرده و در وقت و هزینههای حسابداری صرفه جویی و به حسابهای مالی و مدیریت مراجعه کنید.
۴- مهلتهای مالیاتی را رعایت کنید
عدم رعایت ضرب الاجل برای تشکیل اظهارنامه و پرداخت مالیات، میتواند جریمه به همراه داشته باشد. اینها هزینههای غیرضروری هستند که با برخی برنامه ریزیهای پیش رو میتوان از آنها جلوگیری کرد. نگهداری سوابق دقیق باعث صرفه جویی در وقت و هزینه کسب و کار شما میشود. بنابراین، مهم است که به تعهدات خود عمل کرده و به تنظیم یک سیستم اصلی ثبت سوابق مراجعه کنید.
۵- کارآمدتر شوید و هزینههای سربار را کنترل کنید
آیا تجارت شما در بیشترین کارآیی خود قرار دارد؟ صرفه جویی در انرژی و پس انداز میتواند با اعمال تغییرات در رفتار و استفاده مؤثرتر از تجهیزات موجود اتفاق بیفتد. این یکی از سادهترین راهها برای کاهش هزینهها است. مواردی مانند گرمایش، روشنایی، تجهیزات دفتری و تهویه مطبوع باید با استفاده مؤثرتر از انرژی، به صرفه جویی کمک کنند.
کلام آخر
مواجهه با مشکلات مالی همیشه استرسزا است اما داشتن استراتژی مالی به معنای پیش بینی و حل هرگونه مشکل است. برخی اقدامات اولیهای وجود دارند که میتوانید برای به حداقل رساندن تأثیراتی مانند مقابله با بدهیها و ارزیابی چگونگی بهبود مدیریت گردش وجوه خود انجام دهید.
استراتژی معاملاتی دکتر خوب
به طور خلاصه استراتژی معاملاتی دکتر خوب، به این موضوع میپردازد که همانگونه که رجوع به یک دکتر متخصص، متعهد و باتجربه برای حفظ سلامتی لازم و ضروری است در امر سرمایهگذاری نیز به همین منوال است.
سرمایهگذاری مستقیم یا غیرمستقیم
سوالی که همیشه قبل از شروع سرمایهگذاری باید از خودمان بپرسیم، این است که با توجه به شرایط بازار که شاید استرس و هیجان زیادی به ما منتقل کند، آیا توانایی و تخصص مدیریت مستقیم دارایی داریم یا باید از مشاوران خوب استفاده کنیم و یا شاید از روشهای غیرمستقیم برای سرمایهگذاری استفاده کنیم؟
در استراتژی معاملاتی دکتر خوب به دنبال پاسخ به این سوال هستیم. همچنین اینکه یک مشاور سرمایهگذاری خوب چه ویژگیهایی باید داشته باشد. برای تشریح مسئله، با یک مثال ساده پزشکی شروع میکنیم.
آیا ویزیت پزشک کار ضروری است؟
قطعا زمانی که بدن ما حالت طبیعی خود نداشته باشد، رجوع به یک دکتر متخصص بسیار لازم و ضروری است و خیلی از اوقات با چکآپهایی که انجام میدهیم، از بروز مشکلات آتی پیشگیری میکنیم.
ویژگی یک دکتر خوب
به طور خلاصه میتوان یک دکتر خوب را اینگونه تصور کرد که با حداقل دارو و با کمترین عوارض، حال بیمارش را خوب کند. گاهی ممکن است با یک تجویز بسیار ساده مثل قرص یا سرم حال بیمار بهبود پیدا کند.
اما ممکن است گاهی لازم به جراحی باشد. گاهی نیز ممکن است تغییر در رژیم غذایی یا دستور به ورزش را توصیه کند. گاهی داروی خاص و گاهی نخوردن یک دارو را تجویز کند. چیزی که مشخص است، روشها و ابزارها متفاوت و متنوع است، اما هدف مشخص است. حال خوب با حداقل عوارض
استراتژی معاملاتی دکتر خوب نیز به همین نکته اشاره میکند. در سرمایهگذاری نیز ابزارها و روشهای متنوعی برای سرمایهگذاری وجود دارد. گاهی باید پول خود را در بانک سپرده کرد، گاهی در بورس، زمانی نیز با توجه به شرایط در صندوقهای طلا و یا ترکیبی از این موارد. البته که خیلی از اوقات میتواند ترکیبی از این موارد باشد.
حتی در بورس نیز گزینهها متنوع است. در شرایطی به سراغ سهام رشدی میرویم، گاهی نیز سهام ارزشی و یا سهامی که پروژههای توسعهای و بنیاد قوی دارند میرویم. اهداف سرمایهگذاری خود را کوتاهمدت یا بلندمدت در نظر بگیریم. یا ترکیبی از این موارد.
در واقع ترکیبی از راهحلهای مختلف میتواند برای دردهای مختلف مناسب باشد. تا اینجا متوجه شدیم که دامنه دردها و راهحلها زیاد هستند.
خود دکتر نیز قبل از نسخه دادن، باید پاسخ چندین آزمایش را ببیند، از چندین ابزار استفاده کند، به دستگاههای پیشرفته و ساده خود رجوع کند تا بتواند نسخه ویژه یک بیمار را تجویز کند.
طرح یک چالش
آیا با توجه به اینکه بیش از هزاران دارو در داروخانه وجود دارد، میتوانیم بدون دانستن علم پزشکی و به صورت تصادفی یا به گفته فامیل و دوستان، یک دارو را برداریم و مصرف کنیم؟ قطعا خیر. میدانیم که انتخاب ما ممکن است عوارض زیادی حتی مرگ را به دنبال داشته باشد.
چرا ما دچار سردرگمی شدیم؟ به این خاطر که داروها و دردها زیاد هستند به همین خاطر، راهحلها نیز به همان نسبت زیاد متنوع هستند. قطعا ما به فرد متخصصی نیاز داریم که از بین هزاران دارو، داروهای مفید و حتی ترکیبی از آنها را برای ما انتخاب کند.
با این حال، حتی ممکن است بیماری جدیدی نیز مثل کرونا ظاهر شود. در اینجا، خود دکترها نیز باید تحقیقات زیادی کنند، جلسات متعددی برگزار کنند، نتایج آزمایشات مختلف را مشاهده کنند تا به تولید یک واکسن یا یک دارو برسند.
آیا ممکن است ما زندگی روزمره خودمان را داشته باشیم و همزمان ویژگی تمام داروهای داروخانه را بشناسیم؟ تمام ورزشهایی که هر کدام برای ماهیچه یا مفصل خاصی در بدن مناسب است را بشناسیم؟ آیا به تخصص جراحی تسلط داریم؟ و صدها سوال دیگر.
200 سال پیش، امید به زندگی 30 سال بود. یعنی مردم به طور متوسط 30 سال عمر میکردند ولی امروز اینگونه نیست و این عدد به تقریبا 80 سال رسیده است. بخش قابلتوجهی از آن مدیون بهداشت است. به عبارت دیگر، پزشکان توانستند به مردم ثابت کنند که مفید هستند و توانایی باکیفیت کردن عمر ما را دارند.
احتمالا، تا اینجا قبول داریم که دکتر رفتن لازم و ضروری است. حال به این پرسش میرسیم که کدام دکتر بهتر است؟
ویژگیهای یک دکتر خوب
برای آنکه یک دکتر خوب و مناسب را پیدا کنیم شاید توجه به چند پارامتر اساسی بسیار راهگشا باشد. درست است که روشها مختلف و متنوع است، اما هدف یکی است، حال بهتر با عوارض کمتر که مصداق آن در بورس و سرمایهگذاری سود بیشتر با ریسک کمتر میشود.
این یعنی اگر یک دکتر با تجویز مسکنها، قرصهای قند و فشار خون قوی به دنبال بهبود سریع حال ماست احتمالا دکتر مناسبی نباشد چرا که عوارض آنها را در نظر نگرفته است. ممکن است درد ما برای مدتی از بین برود ولی ممکن است عمر ما را کوتاه کند و عوارض بیشتری داشته باشد.
مشاوری که در سرمایهگذاری به دنبال سود زیاد با ریسک زیاد است نیز همین مصداق را دارد. شاید تک سهم شدن و تحمل ریسک بالا، به عمر سرمایهگذاری ما آسیبهای غیرقابلجبرانی وارد کند.
تعداد ویزیتهای دکتر
ممکن است پارامتری که برای ما درجه اهمیت بالایی داشته باشد تعداد ویزیتهای دکتر باشد. اینکه چقدر مشتری دارد، از دو جنبه قابل بررسی است. اینکه مردم او را قبول دارند و به همین خاطر شهرت دارد و از طرف دیگر، مشتری زیاد تجربه چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم بالاتری به او داده است.
تاییدیههای رسمی
احتمالا اینکه دکتر مورد نظر رسمی باشد یا نه، مهر نظام پزشکی داشته باشد، تخصص لازم را دارد و یا از کجا تخصصش را گرفته، اهمیت زیادی داشته باشد.
آیا جامعه علمی او را تایید میکند؟
احتمالا با بررسی این سه پارامتر یعنی تعداد ویزیت، حجم مشتری و بررسی تاییدیههای رسمی گامهای مهمی برای انتخاب یک دکتر خوب برداشتهایم.
استراتژی معاملاتی دکتر خوب در حوزه سرمایه گذاری
بار دیگر، مانند سوال دکتر، اینجا نیز میپرسیم که آیا اصلا ما به یک مشاور سرمایهگذاری نیاز داریم؟ و اگر بله، مشاور سرمایهگذاری خوب چه ویژگیهایی دارد؟
همانطور که گفته شد، هدف از سرمایهگذاری کسب سود بیشتر همراه با ریسک کمتر است همانطور که در پزشکی، حال خوب به همراه عوارض کم مطرح بود. جالب است که در سرمایهگذاری پارامتر مهم سود نیست بلکه ابتدا مبحث ریسک مطرح میشود. به همین خاطر شاید مهمترین پارامتری که باید یک مشاور سرمایهگذاری خوب داشته باشد، در نظر گرفتن ریسکهای معقول در انتخابهای سرمایهگذاری اوست.
بتا، معیاری برای اندازهگیری ریسک
ریسک یک پارامتر انتخابی است که میتوان با معیاری به نام بتا آن را اندازهگیری کرد. احتمالا باید دنبال مشاوری باشیم که در شرایط عادی بازار، بتای کمتر از یک داشته باشد و در شرایط بازار منفی، بتای او خیلی کمتر از یک باشد.
به طور خلاصه، بتا نشاندهنده این مطلب است که ما چند برابر متوسط بازار، ریسک کردهایم. زمانی که بتا 1 باشد، به این معناست که به اندازه بازار ریسک تحمل میکنیم. با رشد بازار، پرتفوی ما صعودی و با منفی شدن بازار، پرتفوی ما نیز منفی میشود.
وقتی بتا 0.8 در نظر گرفته شود، یعنی به اندازه 80 درصد بازار ریسک میکنیم و اگر بازار صعودی و مثبت شود، ما به اندازه 80 درصد بازار سود شناسایی میکنیم و برعکس. بنابراین، بتا یک پارامتر انتخابی است که متناسب با شرایط بازار و درجه ریسکپذیری مشتری تعیین میشود.
پس اولین پارامتر یک مشاور خوب این است که بتواند بتا را متناسب با وضعیت بازار و مشتری خود به درستی انتخاب کند، که این بتا را میتوان چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم در عملکرد معاملاتی او یافت.
بازدهی، معیاری برای عملکرد
دومین پارامتر، بازدهی یا سود است. طبیعتا اگر مشاوری بتواند به طور متوسط، ماهیانه 1 درصد بیشتر از بازار بازدهی داشته باشد، میتوان نتیجه گرفت که این شناسایی سود، تصادفی نیست و بر اساس مهارت و دانش اوست. یا حتی میتوان بازدهی دلاری یا تورمی نیز در نظر گرفت، به این معنی که از متوسط رشد دلار یا تورم، چقدر بیشتر سود شناسایی کرده است. گفته شد که بازدهی مطلوب در کنار ریسک معقول، بررسی میشود.
سابقه بیشترین ضرر
اما پارامتر سوم، سابقه بیشترین ضرری است که مشاور شناسایی کرده است. برای مثال، مشتری در بهترین حالت بازار (19 مرداد 1399) پرتفوی خود را در اختیار مشاور قرار داده و در بدترین شرایط بازار (3 خرداد 1400) سرمایه خود را خارج کرده است. در این شرایط، عملکرد مشاور چگونه بوده است.
برای مثال دکتر میتوان اینگونه گفت که تعداد مرگ و میر جراحیهای او چقدر بوده و چه تعداد زیر تیغ این دکتر فوت میکنند.
عدد معقول شناسایی ضرر در بدترین شرایط بازار و در سطح ریسک متوسط، 35 درصد است. اگر مشاوری 60 درصد ضرر شناسایی کرده است، شک کنید چرا که این عدد بسیار بیشتر از حالت معمول است.
مجوزهای رسمی
همانطور که مهر نظام پزشکی برای دکتر مهم بود، اینجا نیز مجوز رسمی سبدگردانی از سازمان بورس شرط لازم است. داشتن مجوز اطمینان خاطری است که او تحت نظارت است، شماره مجوز دارد، حداقل دانش سرمایهگذاری دارد. اما قطعا شرط کافی نیست.
دارایی تحت مدیریت
همانطور که در مثال دکتر گفته شد، اینجا نیز تعداد و حجم مشتری میتواند نشاندهنده تجربه زیاد او باشد. یک مشاور خوب هم باید تعداد مشتری و هم حجم دارایی تحت مدیریت (aum) زیادی داشته باشد. میتوان طبق یک قاعده سرانگشتی گفت که دارایی تحت مدیریت بیش از 200 میلیارد تومانی در یک سبد، تقریبا مناسب است.
اعداد بالای aum، احتمالا نشاندهنده اخلاق حرفهای، پشتیبانی بهتر، مهارت حرفهای مدیریت و نهایتا عملکرد بالای معاملاتی مشاور سرمایهگذاری باشد.
به عبارت دیگر، وقتی مشاور معامله میکند باید آلفا مثبت داشته باشد، توانایی این را داشته باشد که در نقاط ورود و خروج مناسب را شناسایی کند. احتمالا اگر پارامترهای گفته شده در کنار هم گذاشته شود، انتخاب یک مشاور سرمایهگذاری مناسب، راحتتر خواهد بود.
نقش یک دکتر خوب در افزایش عمر سرمایهگذاری ما
با توجه به مطالب گفته شده به این نتیجه میرسیم که ما چرا این همه استرس و ریسکهای عجیب و غریب تحمل میکنیم. قطعا برای پولی که به دست آوردهاید، زحمات زیادی کشیدهاید، پس توصیه میشود تا متخصص نشدهاید، تمام سرمایه خود را به صورت مستقیم، سرمایهگذاری نکنید و با یافتن یک مشاور سرمایهگذاری خوب، مسیر موفقیت را کوتاهتر کنید.
سخن پایانی
در استراتژی معاملاتی دکتر خوب، دنبال مشاوری میگردیم که ویژگیهای یک متخصص دلسوز را داشته باشد. او باید علاوه بر تلاش برای کسب سود بیشتر، در راستای تحمل ریسک کمتر نیز گام بردارد. سامانه مدیریت ثروت مانو، شرایطی را فراهم کرده است که همه افراد جامعه با هر سطح از دانش اقتصادی و بدون نیاز به رصد و تحلیل اخبار اقتصادی، بتوانند متناسب با درجه ریسکپذیری خود، به صورت غیرمستقیم در بهترین گزینههای سرمایهگذاری مشارکت کنند.
55 قانون برای کامل شدن به یک معامله گر ( تریدر ) حرفه ای در بازار بورس و فارکس
55 قانون برای کامل شدن به یک معامله گر ( تریدر ) حرفه ای در بازار بورس و فارکس
55 قانون زیر زیر یک متن خلاصه شده و به زبان ساده از پله ھای طی شده توسط جان پایپر تا رسیدن به جائی که اکنون در آن قرار دارد می باشد که به عقیده بنده تمامی تریدرھا و معامله گران تقریبا ھمه این پله ھا و یا بیشتر آنھا را باید طی کنند تا به مرحله ای برسند که بتوانند خود را تریدر چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم بنامند .پیشنهاد میکنیم این قوانین را با دقت مطالعه کنید.
١ – کنجکاوی ما باعث می شود تا راجع به بازار مطالعات و تحقیقات اولیه ای را انجام دھیم .
٢ – یک یا دو کتاب و چند گزارش و مجله می خریم .
٣ – چیزھائی از بازار که به نظر ھم دوست داشتنی می رسند شما را ترغیب به تحقیق می کنند .
۴ – علاقه ای سطحی به بازار و تریدھای ھر از گاھی و عموما از دست دادن پول و گاھی ھم موفقیت ھای تصادفی را در این مرحله تجربه می کنیم .
۵ – عموما شکستھای خود را فراموش کرده و به موفقیتھای خود می بالیم و خودمان را تشویق و متقاعد می کنیم که
اگر این تکنیکھا را یاد بگیریم به پایان راه رسیده و موفقیتھای زیادی بدست خواھیم آورد .
۶ – چارتھای مخصوص به خودمان را را که احیانا بزرگتر از حد معمول ھم ھستند و چند اندیکاتور ھم روی آنھا رسم شده برای خود تھیه می کنیم .
٧ – روشی را برای ورود به بازار تھیه کرده و فکر میکنیم که این روش جز موفقیت چاره دیگری ندارد !
٨ – به صورت فعالی معاملات خود را آغاز میکنیم .
٩ – نتایج بما گوشزد میکنند که به ھمان سادگی چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم که فکر میکنیم نیست و چند نکته را بایستی مراعات کرد .
١١ – به تریدھایمان ادامه می دھیم و نتایج نسبتا ) بد ( متفاوتی ایجاد می شوند ولی نه آنچنانکه علاقه مارا از بین ببرند .
١١ – ھمچنان نتایج خوب را انتظار میکشیم .
١٢ – حجم معاملات و مبالغ درگیر در آنھا افزایش می یابند .
١٣ – مطالعه و خواندن گزارشات ادامه می یابند اما اینھا جز به تنیدگی بیشتر اوضاع نمی انجامند . ھنوز نمیدانیم که چه باید بخواھیم .
١۴ – نمره موفقیت ما بالنسبه خوب است اما کمبود مھارتھای معاملاتی ما منجر به عدم بھره گیری و کسب سود شایسته از بازار میشود .
١۵ – بتدریج ترس از بازار در ذھن ما جای می گیرد ولی ھنوز اندر خم یک کوچه ایم .
١۶ – به ھمان روال قبل معامله می کنیم و به تعداد زیاد معامله کرده و از قانون معدل گیری گریزانیم . فقط موضوع مهم زمان است .
١٧ – یک سود بزرگ برای خود ثبت کرده و احساس اینکه ھمه چیز خوب پیش می رود در ما به اعتماد به نفس زیاد از حد منجر می شود .
١٨ – یک ضرر بزرگ می کنیم . از نظر روانی مساله شروع به بزرگ شدن می کند .
١٩ – یک کامپیوتر می خریم و شروع به بررسی اندیکاتورھای دیگر می کنیم .
٢١ – به دیگر بازارھا و روشھا نیز سرک می کشیم.
٢١ – بالاخره ھمه پول خود را از دست می دھیم .
٢٢ – بوضوح می فهمیم که به ھمان سادگی که می بینیم نیست .
٢٣ – به نظر می رسد که به این شیوه نمی توانیم ادامه دھیم .
٢۴ – در می یابیم که اطلاعات کافی برای کسانیکه می چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم خواھند از این بازار کسب در امد کنند کافی نیست.
٢۵ – برای پر کردن این خلا سعی می کنیم که یک سیستم گزارش نویسی ایجاد کرده تا چگونگی اوضاع را به ما بگوید .
٢۶ – یک آنالیست را به ھمکاری دعوت می کنیم . توجه داشته باشید که این بدترین کاری است که شما می کنید و بهترین کار آن
است که یک نفر تریدر را به کمک بطلبید .
٢٧ – به ترید کردن ادامه می دھیم اما در سطوح پائین تر .
٢٨ – گزارشنویس روزانه را آغاز می کنیم که یک موفقیت فوری محسوب می شود .
٢٩ – تمام اینھا نیازمند تحقیقات و مطالعات و آنالیزھای شخصی زیادی است
اما باز ھم ھنوز بر ما روشن نیست که ترید کردن یک امر ذھنی است
و سایر مقولات بیرونی ) شامل روشھا کامپیوترھا و کارگزاران و (… تقریبا ھمه نامربوط ھستند البته تا وقتیکه شما از نظرذھنی آماده نباشید .
٣١ – ترس بر ما مستولی شده و ھنوز ھم شیوه خاصی نداریم .
٣١ – می فهمیم که ترید منطقی بدون داشتن یک شیوه مناسب نتیجه ای جز ناکامی ندارد .
٣٢ – بدنبال یک روش می گردید .
٣٣ – روشھای موجود در بازار به نظرتان مناسب نیشتند و شروع به طراحی یک روش مخصوص به خود می کنید .
٣۴ – با روش خود شروع به ترید می کنیم که البته کاری بس سخت است .
٣۵ – ما به دلایل قانع کننده ای برای تریدھای خود نمی رسیم ) چیزی که قبل از داشتن روشنیز به آن دچار بودیم ( اما در می یابیم که قبلا راجع به آن بررسی کرده ایم . جریانات درونی شما بکار می افتند .
٣۶ – می فهمیم که نکته اصلی در ترید کردن ھمانا ذھن ماست . حال می توانیم پیشرفت واقعی را شروع کنیم
٣٧ – شروع به تکمیل استراتژی خود کرده و با یک سایز مناسب ترید می کنیم .
٣٨ – اما ھنوز ھم دچار ترس ھستیم و این به مساله بزرگی تبدیل می شود .
قبلا یاد گرفتیم که کاھش ضررھا ضروری است و اما بخشدوم ) حفظ جریان سود ده ( را با وجود ترس نمی توانیم به آن دست پیدا کنیم .
٣٩ – به ترید کردن خود ادامه می دھیم و به خود امیدواریم که خوب شود . بتدریج ترس رخت بر می بندد .
۴١ – ضربه بزرگ دیگری می خوریم .
۴١ – احساس بدی پیدا کرده و فکر می کنیم که بهتر است تسلیم شویم و یا شاید بهتر بود ھمان مرتبه اول و چند سال پیش که برای اولین بار کال شدیم تسلیم می شدیم .
۴٢ – به ترید خود ادامه داده و سعی می کنیم که از اعتماد به نفس زیادی پرھیز کنیم .
خودمان را به سیستم مدیریت استرس مسلح کرده به زودی یاد می گیریم که مراقبه کنیم )
چیزی که برای ھر تریدری ضروری است ( و در می یابیم که ھمیشه متواضع بوده و مانند ظرف خالی باشیم .
۴٣ – یک تریدر دیگر را به عنوان راھنما انتخاب کرده و او نیز یک روش را به شما معرفی می کند
که بلافاصله مورد پسند شما واقع شده و علت آن ھم وضعیت مناسب ) ذھنی ( شماست .
۴۴ – سیستم خودمان را می سازیم و آنرا توسعه داده که منجر به بهتر شدن نتایج و وضعیت ذھنی ما می شود .
دیگر ترس مساله مهمی نیست .
۴۵ – تصمیم به ملاقات با یک مربی روانشناس معاملات می گیریم .
مقاله مرتبط : روانشناسی بازار بورس و سرمایه گذاری چیست
۴۶ – سود بزرگی را به دلیل اجازه دادن به جریان سود ده در یک معامله به ثبت می رسانیم .
ما ھمان کاری را می کنیم که ھر تریدر موفقی انجام می دھد .
آیا دوباره ھم این ترفند را می توانیم بکار ببندیم؟
۴٧ – شروع به دور شدن از ترس و رسیدن به مرحله ریسک محوری می کنیم .
۴٨ – می فهمیم که وضعیت ذھنی ھمه چیز است و آرامش داشتن امری حیاتی است و باز ھم سایز پوزیشنھای خود را کم می کنیم .
۴٩ – چند روزی را با گروه معاملاتی مربی روانشناس خود بسر می بریم .
۵١ – شروع به سود کردن با روش پایدار می کنیم .
۵١ – باز کمی به خودمان غره می شویم ! اما این بار می فهمیم که اشتباه کرده و با ضرر کمی آنرا محدود می کنیم
و باز به خودمان یادآوری می کنیم که متواضع بمانیم .
۵٢ – بعضا به صورت ناخودآگاه ترید می کنیم . در این کار داریم حرفه ای می شویم .
۵٣ – می دانیم که چالشھای زیادی پیشرو داریم اما با اعتماد به نفسآنھا را رفع می کنیم .
۵۴ – متوقف کردن پول یک مساله می شود . حقیقتا ما در یک دنیای پر از فراوانی زندگی می کنیم .
۵۵ – در می بابیم که زندگی ما بواسطه ترید کردن بھتر شده و در بسیاری از زمینه ھای زندگی به خواسته ھایمان می رسیم
استراتژی سرمایه گذاری محتاطانه چیست؟
همیشه در بازار های مالی تورم و نوسانات قیمتی وجود دارد و این دو عامل جدانشدنی از سرمایه گذاری، باعث شده بسیاری از افرادی که تمایل به انجام معاملات پرخطر ندارند، از تجارت در این نوع بازار ها محروم شوند. به همین دلیل استفاده از استراتژی که به معامله گر کمک کند تا ریسک سرمایه گذاری را تا حد ممکن کاهش دهد، از روش های محبوب یک تجارت ریسکی به شمار می رود. استراتژی « Conservative Investing »، که به معنی سرمایه گذاری محافظه کارانه می باشد روشی است که اکثر سرمایه گذارانی که می خواهند در برابر تورم بازار های پر خطر به خصوص ارز دیجیتال، مصون بمانند از آن بهره مند می شوند. اما چگونه یک سرمایه گذاری محافظه کارانه را برنامه ریزی کنیم؟، با ما همراه باشید تا صفر تا صد این روش را به شما عزیزان آموزش دهیم.
آشنایی با استراتژی محتاطانه
سرمایه گذاری محافظه کارانه نوعی استراتژی معاملاتی است که حفظ سرمایه را به رشد یا بازده بازار ارجح می داند. در کل روش های سرمایه گذاری را می توان به دو نوع تهاجمی و محافظه کارانه تقسیم کرد. در روش اول سرمایه گذار ترجیح می دهد ریسک بیشتری را تقبل کند تا سود بیشتری نیز به دست بیاورد. اما در سرمایه گذاری محافظه کارانه معامله گر ریسک معامله را حدالمقدور کاهش می دهد، حتی اگر این به معنی سود کمتر باشد. بنابراین سرمایه گذاری محافظه کارانه به دنبال محافظت از ارزش سبد سرمایه گذاری خود می چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم باشد که این عمل با استفاده از یک استراتژی کم ریسک میسر می شود. در واقع یکی از شاخص های سرمایه گذاری موفق در بازار ارز دیجیتال را می توان استفاده از استراتژی Conservative Investing، دانست. حتی اگر شما یکی از معامله گرانی هستید که می خواهید سود های عظیمی به دست بیاورید، می توانید با استفاده از این استراتژی برنامه ریزی دقیقی انجام داده و در کنار سرمایه گذاری تان، خطرات را نیز کاهش دهید. سرمایه گذاران محافظه کار معمولا ریسک معاملات خود را در بازه های کم ریسک تا ریسک متوسط قرار می دهند و با سرمایه گذاری در سهام و یا دارایی های کم ریسک تر، از خطرات احتمالی و تورم جلوگیری می کنند. با آنکه استراتژی سرمایه گذاری محافظه کارانه ممکن است از تورم محافظت کند، اما در مقایسه با استراتژی های تهاجمی بازه زمانی به سود رسیدن آن بیشتر بوده و معامله گر ممکن است در مدت طولانی به سود دلخواه دست یابد.
چگونه یک سرمایه گذاری محتاطانه داشته باشیم؟
استراتژی Conservative Investing، غالبا بر حفظ سرمایه فعلی معامله گر و جلوگیری از ریسک هر معامله متمرکز است. از این رو این روش محبوب می گوید هر سرمایه گذار باید دارایی های کم خطر تر و با ثبات را در عمده سبد سرمایه گذاری خود بگنجاند. هر معامله گر دارای یک سبد سرمایه گذاری که به آن portfolio، نیز گفته می شود می باشد که نوع دارایی که می خواهد بر روی آن سرمایه گذاری کند را مشخص می کند. این سبد صرفا یک برنامه ریزی است تا معامله گر بتواند در بازار های مالی گوناگون سرمایه گذاری کند تا در صورت سقوط یکی از آن ها، بازار دیگر رو به رشد باشد و جای ضرر تا حدی جبران شود. استراتژی محافظه کارانه نه تنها برای افرادی که به دنبال پذیرش ریسک کمتر هستند کارآیی دارد، بلکه در شرایط خاص برای معامله گرانی که سرمایه گذاری تهاجمی نیز دارند می تواند کاربرد داشته باشد. زیرا گاهی اوغات ممکن است روند بازار های مالی نزولی شود که در این شرایط معامله گر می تواند برای مدت کوتاهی سرمایه گذاری خود را از تهاجمی به محافظه کارانه تغییر دهد تا وضعیت بازار دوباره مثبت شود. در واقع برای داشتن یک سرمایه گذاری کم خطر تر، باید 90 درصد از سبد سرمایه گذاری خود را با دارایی هایی که از نوسان قیمتی کمتری برخوردار هستند و از روند ثابتی پیروی می کنند، پر کنید. در نتیجه برای آنکه معامله گر بتواند از طریق ریسک کم تری به سود دلخواه خود دست یابد، باید با چیدن یک استراتژی دقیق و محافظه کارانه پیش برود. اما دقیقا این استراتژی از چه چیز هایی تشکیل شده است؟ این موضوعی است که در ادامه به آن پرداخته ایم.
سرمایه گذاری بر روی دارایی های ثابت
یکی از راه های سرمایه گذاری کم خطر، افزایش سرمایه با استفاده از دارایی های ثابت است. مثلا شما می توانید سهام و یا سایر تجارت هایی که از نوسانات قیمتی کم تری برخوردار هستند، سرمایه گذاری به نسبت کم خطر تری را تجربه کنید. برای مثال در بازار بورس معمولا معامله گرانی که قصد سرمایه گذاری تهاجمی را ندارند، بر روی سهام شرکت هایی سرمایه گذاری می کنند که به نسبت از ثبات و پشتوانه بیشتری برخوردار هستند. در واقع در این روش شما با سرمایه گذاری بر روی سهام های شناخته شده، خطر معامله خود را کاهش می دهید.
تحقیق و یافتن دارایی های شناخته شده
همیشه پروژه های جدید نسبت به پروژه های قدیمی تر راه طولانی تری را پیشه رو دارند و نیاز به آزمون خطای بیشتری نیز خواهند داشت. به همین دلیل شخصی که به دنبال سرمایه گذاری کم خطر است و اولویت وی با حفظ سرمایه اش است، باید به دنبال سرمایه گذاری بر روی پروژه، سهام و یا دارایی هایی باشد که نسبت به سایر پروژه ها در بازار های جهانی شناخته شده تر باشند. برای مثال درست است که قیمت بیت کوین نیز دائما دچار نوسانات و تغییرات زیادی می شود، اما با این حال خرید بیت کوین نسبت به سرمایه گذاری در پروژه های شت کوین که تازه به بازار عرضه شده اند و سرنوشت شان مشخص نیست، از خطر کم تری برخوردار می باشد. زیرا بیت کوین یک ارز دیجیتال شناخته شده است و با تحقیق در مورد آن می توان از اطلاعات زیادی بهره مند شد.
تقسیم سبد پرفتوی
معمولا هر معامله گری برای برنامه ریزی و چیدن استراتژی معامله گری خود نیاز به یک سبد پرتفوی دارد. این سبد سرمایه گذاری می تواند شامل یک نوع دارایی و یا تعداد بی شماری از دارایی های گوناگون باشد. در روش سرمایه گذاری محتاطانه، معامله گر می تواند با تقسیم دارایی هایش تسلط بیشتری بر بازار های مختلف داشته و تنوع سبد خود را بالا ببرد. این امر تنها محدود به یک بازار نمی شود و معامله گر می تواند در عین حال دارایی خود را به شکل سهام، اوراق قرضه، ارز دیجیتال و یا سایر سرمایه گذاری ها در بیاورد. در واقع با استفاده از این استراتژی، شما در بازار های مالی بیشتری سرمایه گذاری می کنید و از هر یک از آن ها کسب سود کرده و یا ضرر خود را جبران می کنید.
ارتباط سرمایه گذاری محتاطانه و بازار ارز دیجیتال
اگر حتی فعالیت کمی در بازار ارز دیجیتال داشته باشید، می دانید که این نوع سرمایه گذاری به دلیل نوسانات قیمتی زیاد تا چه میزان پر ریسک است. با آنکه امروزه بازار ارز دیجیتال بسیار داغ است و حجم زیادی از معاملات در آن انجام می شود، با این حال عده زیادی از مردم به دلیل ریسکی بودن آن از سرمایه گذاری در این نوع بازار امتناع می کنند. اما اشخاصی که می خواهند از سرمایه گذاری در این بازار منحصر به فرد برخوردار شوند و در عین حال ریسک معاملات خود را کاهش دهند، می توانند با استفاده از استراتژی سرمایه گذاری محتاطانه از معامله در بازار ارز دیجیتال بهره مند شوند. برای این کار می توانید از طریق استراتژی های زیر کم ریسک ترین سرمایه گذاری در حوزه رمز ارز ها را داشته باشید:
1. هولد ارز دیجیتال: در این روش شما می توانید بدون نیاز به یادگیری انواع روش های حرفه ای ترید از طريق سرمايه گذاري طولاني مدت و کم خطر تر، به كسب سود بپردازيد.
2. سرمایه گذاری در کوین های مشهور: برای جلوگیری از ریسک های احتمالی از سرمایه گذاری در پروژه های جدید و ناشناخته جلوگیری کنید، حتی اگر بازده بالایی در کوتاه مدت شامل می شدند. برای مثال بیت کوین و اتریوم دو ارز دیجیتال محبوب در سراسر جهان هستند و سرمایه گذاری در آن چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم ها به مراتب بهتر از سرمایه گذاری در شت کوین ها و یا پروژه های جدید کریپتویی می باشد.
3. کسب درآمد منفعلانه: کسب درآمد منفعلانه ارتباط مستقیم با پشتکار شما در تحقیق روزانه بازار دارد. هر چقدر اطلاعات بهتری در رابطه با ورود رمز ارز های جدید به بازار، چشم انداز بازار در گذشته و حالت فعلی، اخبار مثبت یا منفی و غیره داشته باشید می توانید پروژه های امن کریپتویی را شناسایی کرده و از آن ها بهره مند شوید. حتی اگر بخواهیم از زاویه دیگر قضیه نیز نگاه کنیم با تحقیق روزمره بازار، می توانید پیش از بقیه سرمایه گذاران از سقوط یک کوین با خبر شده و از به خطر افتادن سرمایه خود جلوگیری کنید.
اگر بخواهیم جمع بندی از مطلب بالا داشته باشیم، به دلیل نوسانات شدید بازار کریپتو استراتژی چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم سرمایه گذاری محتاطانه می تواند به معامله گران کمک کند تا از به خطر افتادن سرمایه خود تا حد امکان جلوگیری کرده و برنامه دقیقی برای سبد سرمایه گذاری خود تعیین کنند. این روش همچنین به دوری از تورم کمک کرده و باعث می شود سرمایه گذاران یک معامله کم ریسک تر نسبت به ماهیت ذاتی بازار کریپتو را تجربه کنند.
استراتژی معاملاتی چیست؟ انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه
برای حضور در بازارهای مالی باید برنامه داشت. طراحی یک برنامه یا استراتژی معاملاتی یکی از مهمترین اقدامات برای شروع فعالیت در بازار سرمایه است. شاید هر فردی احساس کند در ذهنش برنامهای برای کسب سود دارد اما تا زمانی که این برنامه به یک استراتژی مدون و هدفدار تبدیل نشود، شانس کسب موفقیت اندک خواهد بود. استراتژیهای معاملاتی متنوع هستند. سرمایهگذار باید با توجه به شرایط یک روش مناسب برای کسب سود انتخاب کند. برای شناخت استراتژی معاملاتی و انواع آن با ما همراه باشید.
استراتژی معاملاتی چیست؟
اگر بخواهیم استراتژی یا برنامه معاملاتی را به سادهترین شکل بیان کنیم میتوانیم از جمله «در چه زمانی چه سهمی بخریم» استفاده کنیم. استراتژی معاملاتی به ما نشان میدهد در چه زمانی باید چه اقدامی داشته باشیم. ورود و خروج از بازار، خرید و فروش سهم، تغییرات سبد دارایی، تغییر میزان نقدینگی و … از جمله اقداماتی است که در استراتژی معاملاتی مشخص میشود.
برخی از بازارهای مالی یک طرفه هستند. یعنی سرمایهگذار میتواند تنها برای زمان خرید سهم به صورت قطعی برنامهریزی کند. در نتیجه استراتژی معاملاتی چنین افرادی باید بر پایه زمان و میزان خرید شکل بگیرد و حالتهای متنوعی برای فروش سهم طراحی شود.
تحلیل تکنیکال چیست و چه نقشی در برنامه معاملاتی دارد؟
قبل از آن که بخواهید استراتژی معاملاتی خود را انتخاب کنید باید با مفاهیمی مثل تحلیل تکنیکال آشنا شوید. تجزیه و تحلیل تکنیکال سهم شامل اقداماتی میشود که بر پایه مفاهیم و فرمولهای ریاضی و آماری، آینده نمودار و قیمت دارایی یا سهام را پیشبینی میکند. در تحلیل تکنیکال به اخبار، اعتبار تیم توسعه، بحرانها و اتفاقات جهانی و … توجه نمیشود و چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم تنها دادههای ریاضی مثل قیمت، حجم خرید و فروش، میزان عرضه و تقاضا، حرکات نمودار و … مورد بررسی قرار میگیرد. گرچه امروزه شاخصهایی مثل ترس و طمع در بازار کریپتو طراحی شدهاند که هیجانها و احساسات کاربران را مورد ارزیابی قرار میدهد اما باز هم نتیجه روی کاغذ و به وسیله فرمولها تعیین میشود.
تحلیل تکنیکال به روشهای متنوعی انجام میشود. تحلیل بر اساس معاملات روزانه، نوسانها، موقعیت بازار و اسکالپینگ (Scalping) از جمله روشهای تحلیل تکنیکال و تدوین برنامه معاملاتی است.
انواع استراتژیهای معاملاتی
استراتژیهای بسیار متنوعی برای فعالیت در بازارهای مالی طراحی شده است. علاوه بر این که خصوصیات بازارهای مالی متفاوت است، دیدگاه و نظرات کارشناسان نیز تفاوتهای زیادی دارد. از طرفی هر شخصی شرایط خاص خودش را دارد و نمیتواند از هر استراتژی یا برنامهای برای کسب سود و سرمایهگذاری چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم استفاده کند.
استراتژی ابزار محور (اندیکاتوری)
اندیکاتورها یا شاخصها اعدادی هستند که از فرمولها و ابزارهای ریاضی حاصل میشوند. این اعداد به صورت چارت، نمودار خطی یا اشکال ریاضی ترسیم میشوند تا دیدی روشن از وضعیت بازار به سرمایهگذار بدهند.
امروزه اندیکاتورهای بسیار زیادی طراحی شده است. برای مثال در بازار کریپتو شاخصهایی مثل ترس و طمع، دامیننس، مارکت کپ و … در کنار قیمت و حجم خرید و فروش به سرمایهگذاران کمک میکنند تا بهترین تصمیمات ممکن را بگیرند.
استفاده از این استراتژی معاملاتی سادهترین راه برای ورود به بازارهای مالی است. در صورت استفاده از این استراتژی باید دقت داشت که شاخصها همیشه پیشبینی صحیحی از آینده ندارند. علاوه بر این هر شاخص در بازه زمانی خاصی محاسبه میشود. بنابراین در زمان سنجش شاخصها باید به همخوانی بازههای زمانی دقت کرد.
یکی دیگر از چالشهای مهم مربوط به استراتژی معاملاتی ابزار محور، درک صحیح هر اندیکاتور است. برای مثال افزایش مارکت کپ همیشه ناشی از افزایش تقاضا نیست و گاهی رشد قیمت موقتی و کاذب باعث افزایش ارزش بازار میشود.
استراتژی پرایس اکشن
پرایس اکشن را میتوان اساسیترین روش تحلیل تکنیکال و تعیین استراتژی معاملاتی دانست. در این روش هیچ شاخصی بررسی نمیشود و تنها نمودار قیمت مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. البته نمودار قیمت دارای جزییات متعددی مثل قیمت باز شدن، سطح بسته شدن، بالاترین و پایینترین نرخ دوره زمانی و صعود یا سقوط قیمت در محدوده مورد نظر است.
بر خلاف روش ابزار محور که یادگیری جزییات آن در بازارهای مالی مختلف متفاوت است، با یادگیری روش پرایس اکشن میتوان در تمام بازارهای مالی سرمایهگذاری را آغاز کرد. این روش تمام تمرکزش را روی چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم اتفاقات زمان حال قرار میدهد و سبب اخذ تصمیماتی منطقی و لحظهای میشود.
استراتژی محاسباتی
این استراتژی معاملاتی به کمک فرمولهای ریاضی طراحی شده است و نیازی به تحلیل ندارد. در حقیقت استراتژی محاسباتی یک مدل ساده شده از استراتژی بازار محور است. مارتینگل یا گرید از جمله معروفترین استراتژیهای معاملاتی است که توسط تریدرها و سرمایهگذاران زیادی مورد استفاده قرار میگیرد.
در این روش دادهها وارد فرمولهای ریاضی میشوند. نتایج فرمولها برابر با تصمیمات سرمایهگذار است. یعنی فرمولها به شما اعلام خواهند کرد که زمان مناسب برای خرید و فروش یا هر اقدام دیگری چه موقعی خواهد بود.
بهترین راهکار برای استفاده از این برنامه معاملاتی، بهرهگیری از معاملات خودکار است. لازم به ذکر است که بیدقتی در این روش ممکن است خساراتی سنگینی را ایجاد کند.
استراتژی ترکیبی
زمانی که سرمایهگذار از چندین برنامه معاملاتی به صورت همزمان استفاده کند میتوان گفت در حال اجرای استراتژی ترکیبی است. بسیاری از سرمایهگذاران و تریدرهای موفق از همین روش برای فعالیت در بازارهای مالی استفاده میکنند. در این روش تمام احتمالات و پیشبینیها بررسی خواهد شد. هر کدام از استراتژیهای ذکر شده مزیتها و معایبی دارند و در صورت استفاده همزمان از چند استراتژی، میتوان امید داشت که تاثیر معایب به حداقل برسد.
باید دقت داشت که به کار بستن استراتژی معاملاتی ترکیبی بسیار وقتگیر و چالشبرانگیز خواهد بود. بنابراین افرادی که وقت و حوصله زیادی برای تدوین استراتژی و برنامه معاملاتی دارند میتوانند از این روش استفاده کنند.
جمعبندی
حضور در بازار بدون داشتن استراتژی معاملاتی بازی با سرنوشت داراییها است. یک برنامه معاملاتی خوب میتواند مهمترین عامل برای کسب ثروت باشد و استراتژی نامناسب یا ناقص نیز سرمایهگذار را به مرز ورشکستگی خواهد رساند. امروزه استراتژیهای متنوعی طراحی شده است اما بهتر است تا حد امکان از دو یا چند روش به صورت همزمان استفاده کرد تا درصد خطا و احتمال شکست به کمترین میزان ممکن برسد. هر چه آگاهی ما از جزییات استراتژیهای معاملاتی افزایش یابد، تصمیمات بهتری در شرایط و موقعیتهای مختلف خواهیم گرفت و هر چه تصمیمات بهتری اخذ کنیم، سود بیشتری کسب خواهیم کرد.